Updated : 23 - December - 2005

 

روز شنبه، يکم اکتوبر 2005، آقای ميزرا رضا ميزبان و گردانندهء برنامهء "بامداد خوش"، مهمان تلويزيون طلوع (کابل) را به بينندگان شناساند و از او در پيرامون زندگی، نوشته ها و کارهايش پرسيد.  
مهمان مو خرمايی و چشم آبی برنامه که فارسی ميگفت، از خود و خانواده اش آغازيد و از زادگاه، آموزشگاه، کارکردهای پژوهشی و فرهنگی، ترجمه ها و کتاب تازه اش که به ارزشهايی چون "شرم، عزت و آبرو" و نقش آنها در جامعه ميپردازد، ياد کرد. ...                                                                           
صبورالله سياه سنگ

 

 

 

منصور سايل شبآهنگ،....

 

به گمان اکثر فرهنگشناسان، جنبهء غالب و شاخص حيات معنوی و فرهنگی ما دلبستگی بی چون و چرا به کلام منظوم و مضمون موزون است. در چنين عرصه ای از حدود يکهزار و دصد سال پيش تا زمان ما، شعر فارسی دری تمام قله ها و منظر های ظرافت طبع و تخيل ...

داکتر اکرم عثمان

 

 

ای دل ای همسفر!

 

ای دل ای همسفر!

حكم رانده اند

تا من و تو يكبار ديگر دور از ميهن باشيم.

برو و در كوچه ها صدا زن

پا گذار به هر شهری

و سراغ پيامبری را گير

برگردان: بشير سخاورز

 

 

ميخواستم، فقط تيلفون كنم!

 

 يكی از بعد از ظهر های بارانی ماه اپريل، ماريه ليوز سرفان تز ميخواست با يك موتر كرايی، خود را به بارسلون Barcelone برساند. از بخت بد موتر كرايی اش در ميانة دشتی به نام مونِگروس Monegros خراب شد.

ماريه زن زيبای مكسيكويی ـ كه زمانی...

برگردان: حميرا مولانازاده

 

 

بازار

 

داستان نويس از کافهء «باميان» برآمد و به طرف جادهء «سپاهی گمنام» راه افتاد. قدم زده کتابچهء يادداشتش را از جيب درآورد. در صفحهء آخر يادداشت روزانه اش نوشته بود:

"موضوعات زيادی در هر جا وجود دارند که بايد آنها را انتخاب کرد و از هر يک آن داستانی ساخت."

خالد نويـســـا

 

 

گزارش کنسرت پرستو و رحيم مهريار

 

ساعت شش عصر روز شنبه 19 ماه نومبر،  به ابتکار کلوب قلم افغانها و همکاريی کميته سويدن برای افغانستان، کنسرت زوج هنرمند خانم پرستو و آقای رحيم مهريار در استکهلم، برگزار شد.

سالن اولای ليسهء نکه، اينبار جوش و خروشی ديگری داشت و آنهم حضور....

گزارشگر: رحيم غفوری

 

 

"جان بی کفن يکسو" و دو سرودهء ديگر

 

تمنای دلم یکسـو خرام گلـبــدن یکســو

درخـتِ بی ثمر یکسـو و مـوج نسترن یکسو

فـضای بی محبت آتـشی بـرد بـه بــالایـــم

چنان غم های بس یکسو و زیسـت بی وطن یکسـو

چو بـلبل دل همی خواهـد سـراید نغـمه های خوش

بزرگی بـوسـتان یکسو وخـشکـیده چمن یکسـو

عبدالودود فضلی

 

 

چنگيز آيتماتوف

 

درخلاقيت اين نويسنده، دو سنت اساسی هميشه حضور داشته است.يكی فلوكلور ملی قرغيزی وديگر ادبيات كلاسيك ومعاصر روسيه. 

چنگيز آيتماتوف يك زمان نوشته بود كه: ما در آفرينش هنری دارای تجارب (بيلنگويزم) می باشيم. (اين تجربه بيشترينه در باره...

ترجمه از فاروق فردا

 

 

بپرسم اختيارت راه که داره؟؟

 

غنا و عاشقانگی از نخستين سروده های فولکلوريک و عنعنوی جوانه زده و همواره در رويش است.

و اين نماد چندين سده جوهريت سروده های عنعنوی و شعر همگان را تشکيل ميداده است که هنگام دگرديسی سنايی، اين نماد در غزل و شعر زمان وی به نماد عرفانی و تصوفی بدل می شود...

معروف کبيری

 

 

خدا روزيش کنه! ...

 

اولین کنگره فیلسوفان جهان درسال ( 1988)به اشتراک ( 125) نماینده از کشورها مختلف در شهر گلستان دایر گردید. این اولین بار بود که در تاریخ بشر این طور یک کنگره پر ارزش و واقعاً علمی دایر میگردید . جریان بحث کنگره مستقماً از طریق قمر مصنوعی پخش میگردید. در روز...

محمود نظری

 

 

بلخ

 

انفجار خون

در پستوارهء اين سنگ

حيای دريدهء شبانان

نه از شرمی

خاك

يا شور آتشی

محمود جعفری

 

 

تالاب خون

 

مجموعهء از اشعار شاعر پرکار و بادرد وطن آقای محمد يوسف پناه، تازه گی ها به همکاريی شاروالی شهر بيفلد آلمان، زيور طبع يافت. در اين مجموعه 134 سروده بلند  با تعداد زيادی از آثار کارتونی هنرمند گرامی آقای عتيق الله شاهد، گردآوری شده است. آقای پناه در پيشگفتار اين مجموعه...

عبدالرحيم غفوری

 

 

شبی که برف می باريد

 

هوا ابری و سرد بود، چند روز پیاپی شده بود که بدون وقفه برف میبارید. مرد روی چرخ معیوبین نشسته بود و به اندیشه فرورفته بود دست های ضعیف و لرزانش را به چاین های چرخ رساند و آنرا آهسته بسوی جلو حرکت داد. مرد به پنجره نزدیک شد و پرده جالی یی را که از ...

عزيز عليزاده

 

 

 

 

 

فرياد بی صدا

 

نی محرم غنائيم، نی نقش بوريائيم

يکسر طلسم عشقيم، يک حرف و صد چرائيم

همت حريف ما نيست، از خود اگر برائيم

دل حيرت آفرين است، هر سو نظر گشائيم

            در خانه هيچکس نيست، آيينه است و مائيم

 

يوسف کهزاد

 

 

گذشتن از آيينه

 

نميدانم چرا از سفرهای دور و دراز ميترسم. اين هراس كشنده از نرسيدن، ‌افتادن به چنگ درندگان يا مرگ ناگهانی در نيمه راه نيست. دلهرهء ته نشين شدن در تاريکترين ژرفناهای تنهايی شكنجه ام ميكند. هرچه راه درازتر باشد، اندوهم سنگينتر شده ميرود. نخست گمان ميكنم كه دور و برم كسی...

صبورالله سياه سنگ

 

 

دل هر كافر مطلق شود آب از قدمش

 

" ماه هزار پاره" نام كتابی است از محمد شريف سعيدی، اين كتاب درسال 1382 ه. ش در ايران به چاپ رسيده است. پيش از اين نيز، يك مجموعه ديگر از محمد شريف سعيدی به نام " وقتی کبوتر نیست" زينت چاپ يافته بود. مجموعهء دوم، 66 عنوان شعر در قالب های غزل، دوبيتی، رباعی، نيمايی و...

محمود جعفری

 

 

جلوه های فرهنگ مردم، در رمان "کفتربازان"

 

دومین اثر داستانی داکتر ببرک ارغند، نویسنده و قصه نویس نام آور کشور ما بدستم رسید که از خواندن آن لذت بردم ببرک ارغند، سال گذشته، رمان «پهلوان مراد و اسپی که ا صیل نبود» را هم چاپ کرده بود که بدون شک یکی از رمان ها ی موفق در ادبیات کشور ما بشمار می رود....

دستگير نايل

 

 

کوتاه سرايی های عشقانه

 

 

من از چشم تو نوشيدم شرابی

شرابی ساغری عيشی گلابی

شرابی ساغری عيشم چه باشد؟

غزلهای سرودی شعر نابی

 

سالار عزيزپور

 

 

هد هد غزلسرا

 

سوز و ساز نافرجام که در پیکر شاعر هویدا میگردد؛ خارج از درک دیگران است. سکوت و هیجان؛غم و خوشی؛ شور و شعف؛ همه و همه در حالات گوناگون به شاعر دست میدهد که پس از سپری شدن این حالات؛ فرشته الهام و دیعه خداوندی را به شاعر به ارمغان می آورد.

نذير احمد «ظفر»

 

 

بدتر از زشت، زشت تر از بد

 

ويرانگر جهان هستی !!!!

کاش ميتوانستم

از پرند خواب يک پروانه

نرمش را برای تو

                     عاريه ميگرفتم

تا درشتی تماميت ذهنت را

ناتو رحمانی

 

 

افسانه « اسپک چوبی »

 

یکی بود یکی نبود، غیرازخدا هیچکس نبود. خدا شهری آفرید زیبا چون بهشت و در آن رعیتی بسیار مهربان جا داد. دنیا، چرخی بود کبود. و در زیر آن چرخ، یک پادشاه ساده لوح بود. او همسری داشت بسیار زیبا و مهربان که مثل پری های " کوه قاف " زیبا بود. اما تنها چیزی که ....

گل احمد حکيمی

 

 

صدای باران

 

چه غم آلوده شبی بود

شبی بارانی

شبی تنها

و

شبی تلخ و شبی سرد زمستانی

چه شبی بود شبی يلدايی

محبوبه نيکيار

 

 

کجایی؟...

 

من، خطوطٍ شکسته ی سرنوشتم را     

در کف دست بلورین- شما - میخوانم : آینا.!

همه ی باریک راه های وجودم

در تو پایان می پذیرند.

همه ی ستاره هایم ریشه

درخورشید چشمان تو دارند.

داود درياباری

 

 

اهدا به مادرم!

 

آدم کی بود، وحوا کیست زن؟!

آمد به زمین هردو، شراره مزن!

آدم فرشته بود، وحوا نعمت خدا!

پدرزمین بود، ومادرهوای ما!

ترک زمین چوکرد، روح  پدرما

گشتند زنان همه جمع، درمنزل ما

گل احمد حکيمی

 

 

تنهايی

 

اگر گرزي بدست آرم زفولاد
بريزم كاخ تنهايی زبنياد
سرش آرم به پاي بينوايان
دهم بر بيکسی يكباره پايان
درخت عمر من او زرد كرده
ز زخم خنجرش دل درد كرده

همايون امير

 

 

 بازيچه

من آن بشکسته شاخ زنده گی در دستهای کودک گردون که کوبندم همی از شوق بر هر درب و دیواری

امين آريبل

 

 

 

استفاده از مطالب و عکسهای « فـردا» با ذکر نشانی مأخذ مانعی ندارد

 

This website is optimised with IE6+ and a screen resolution of 1024 X 768 or higher