Updated : 08 - March - 2006

 

 

قيام کابل و نقش رهبری نواب محمد زمانخان...

 

بعد ازحمله ایران برهرات در 1837، میان دو قدرت بزرگ استعماری قرن نزدهم یعنی انگلیس بخاطر حفظ سرحدات هندوستان، وروسها بخاطر دسترسی به آب های گرم، یک رقابت خطرناک بضرر کشورما وآسیای میانه آغاز یافت که در اصطلاح سیاسی بنام «بازی بزرگ» شهرت...

کانديدای اکاديمسين سيستانی

 

 

رستاخيز

 

چه عريان می نشيند باغ در ديماه

که گويی آسمان بسته ست

                                 دستان نوازش را

بيابان باد می کارد

کفن بر دوش می آيد فصول تلخ

هجوم مهرگان مرگ چندين بار

شبگير پولاديان

 

 

خانه های خاکی و دستمال های گل سيب

 

 بازهم داستان دیگری شروع می شد. شاید هم داستانی پایان می یافت و داستان دیگری شروع می شد. شاید برگی از درخت می افتاد و شاید کسی به دنیا می آمد و کسی از دنیا می رفت. معلوم نبود. کس چه می دانست چه می شد. همه در دوش بودند. وارخطا و سراسیمه، پشت سر خود...

قادر مرادی

 

 

گزارش مرگ رمان

 

 سالهای بعد از نیمهء قرن بیستم بیش از همه سالهای پر از چالشها و تهدید های پیهم برای رمان بود. رمان تازه برای پذیرش و رد گیری ارزشها یی کمر می بست که زنگ خطری به گوشها رسید. البته چه چیزی می تواند خطرناکتر و وحشتنا کتر از این باشد که کسانی بیایند و...

خالد نويسا

 

 

مهاجر

 

هنوز هموطنم جانشین پنجره هاست

هنوز نقطهء داغی به ثبت خاطره هاست

هنوز در دل هجرت نوای نومید ی

طنین بخش دروغین پای سیطره هاست

هنوز ثروت معنی ما به باد رود

نشان زکوچهء تحقیر و فصل غرغره هاست

محمد ظاهر ظفری

 

 

«غير» و «اغيار»

 

واژه گان در آثار بدیعی وگفتاری زبان شیرین فارسی، بار معنایی فراوان دارند وشاعران وسخنوران زبان فارسی از واژه گان و مفاهیم و رمز ها، مضامین بکر و معنی های نغز و دلنشینی ساخته اند. وقتی این واژه ها، رمز ها و مفاهیم و نشانه ها و مصطلحات را در آثار...

دستگير نايل

 

 

در جستجوی آرامش

 

چشم ها را بايد بست

از بستر مواج دريا بايد گذشت

آنطرف ساحل

روی ريگ های شسته و مرطوب

ذهن را از خاطره های آزار دهنده

پاک بايد کرد

ناتور رحمانی

 

 

خاطرات تلخ و شيرين از سفر افغانستان

 

روز داغ تابستانی بود که چوک جاده ميوند پياده روان بوديم. وحيد قاسمی خوا سته بود از بازار چته سابق ديدن کنيم، در گذشته های نچندان دور يگان کست آدئويی خاص در آنجاپيدا ميشد. از قضا گرسنگی هم دستمان داده بود، اماچنان که گفته اند... روزی رسان خداست، نان فروشی پيدا شد...

آصف بره کی

 

 

ذوآدمين

 

قرن ششم میلادی بود، روزی ملا محمد عمرهمراه با گروهی از" سپا هیان قند وقروت به جیب خودش " که مغز انسانی را به جرم زن بودن، مثل یک کدو، بی رحمانه در مظهر عام خالی کرده بودند، صفحه ای سیا ه دیگری از زندگی قرون وسطی در زندگی زنان افغان باز می شد. ..

گل احمد حکيمی

 

 

بهار ميهن

 

بهار آمد زدل آلام خیزد
غبار غم زروی بام خیزد
صبا آورده رقص اندر جوانه
عروس از جلوه ی بادام خیزد
شگوفه زاده, شاخ زنده گانی
ترنم از نهاد ما م خیزد

امين آريبل

 

 

بد فيصله

 

عزیزم خاک سرشک پاک ات شوم

همنوای دل دردناک ات شوم

صدقه مژگان تر ات

غرق طوفان دیده غمناک ات شوم

دخت سفر بیاید دم بدم به دوش من

عشوه کند، خنده  کند به گوش من

جمال الدين اميری

 

 

واشو که با سلام دلت ...

 

تا انکه در دل تو نشینم ، همو شوم
دیوانه یا که کشته ای این ارزو شوم
سالی است می برم ره ام از کوچه ات که تا
شاید مقابل تو و همگام تو شوم
باهم قدم زنیم  غمم ام را و طی کنیم
من با تو حل شوم - طرف گفت و گو شوم

الهام غرجی

 

 

 

و خدا زيبايی را آفريد...

 

استاد يوسف کهزاد ضلع عريض يک مثلث قايم الزاويه است، دو ضلع ديگر را استاد بزرگ تاريخ قديم و جديد افغانستان زنده ياد احمد علی خان کهزاد، و تاريخ شناس برجستهء معاصر جناب نبی کهزاد تشکيل ميدهند. اين سه برادر يک کليت فرهنگی را ميرساند که هريک به تنهايی...

داکتر اکرم عثمان

 

 

نهضت مشروطه خواهی مطلع و مبنای...

 

(پيوسته به گذشته) "ماحصل کرده و ناکرده های حکومت مشروطه خواهان دوم" علامه محمود طرزی در مقام ایدیولوگ و طراح برنامه های اصلاحی و شاه امان الله به مثابۀ مجری و عامل آن رهنمود ها مجاهدت و تلاش نمودند که نتیجتاً برخی از آن هدفها به کرسی نشستند، برخی...

داکتر اکرم عثمان

 

 

«نويد سحر»، سروده های سميع رفيع

 

خوشا دلیکه با شهپر عشق در بحر های شعر و موسیقی، که در آغوش ساحل نمیگنجد، شنا میکند و اشراق معنوی خود را با زبان رسای شعر و موسیقی به دل و دماغ یاران همدل، انتقال میدهد. و بوسیلهء این دو هنر والا، دلهای ارباب ذوق سلیم را، انبساط و گرمی و روشنی می بخشد. ...

حيدری وجودی

 

 

نامه ی برای فرياد دَيرا

 

آقای فرياد!

از مدتی بدینسو، چند نفر بیسواد بیکار و بی روزگار هنگامه می کنند که گویا مورد سؤ قصد قرار گرفته ای. این جمع در پهنای عظیم مطبوعات ما، چندین سطر اگر چه  ذره بینی را اختصاص به این حادثه داده اند و خاطر نازک ما را ...

کاکه تيغون

 

 

افسوس جوانی

 

ایـن مـوســم پـیـری چــه عـجـب بـی خـبـرآمــد

وارســتــه بــودم وای کـــه خـــون جـگــرآمــد

بگــذشــت بـهـاران جــوانـی بـه صـد افـسـوس

یک قـطـره ای نــم بــود کــه دامــان تــــرآمــد

تـیـرم زکـمـانـگــاه جــوانـی بـــه حـــدر رفــت

پـیکـان بـه حــدر رفـت و کـمـان در کـمـرآمــد

عبدالودود فضلی

 

 

سخنی چند بر «چند آفرين و ايکاش و ايدريغ»

 

(پيوسته به گذشته؛ بخش دوم) سرآغاز دومین بخش سخنی چند بر« چند آفرین وایکاش وایدریغ » را اختصاص داده ایم به دسته بندی سخنی چند پیرامون  « چند آفرین و...  »زیرِ عناوین:« نه من ز بی عملی در جهان ملولم وبس »، «کمبود منابع وتنگنا های پژوهشی»،...

سالار عزيزپور

 

 

آموزش شعر

 

(بخش دوم) ... بناءً منظور از اندیشه در شعر، بنيش و دیدگاه خاصی است که پوشیده در لباس تصویر برای خواننده یا مخاطب بیان می گردد . بعضی بر این باور اند که وقتی می گوییم شعر باید تفکر و اندیشه داشته باشد، مقصود تفکر فلسفی و عرفانی است؛ در حالیکه بسیاری از اشعار را ...

محمود جعفری

 

 

بََو! بر پدرش نالت

 

زنگ خطر به صدا در آمد. در چند لحظه کوتا ه الارم موتر های پوليس شنيده شد وبا آن يکجا آدمهای که ماسک مخصوص را بر پوز هايشان بسته بودند با يونيفورم  ووسايل خاص داخل ميدان شدند. مردم بيچاره در حاليکه بينی هاي شآنرا با دو کلک محکم گرفته بودند به يک طرف....

واحد نظری

 

 

اهل باصفا

 

خـــود شـــناسى  كــــار ياران خداسـت

ناشــــناس از خــويش هر جا بينواسـت

هـر كسى كو كرد جنگ با نفس خويـش

دان كـــه او از خيـــل پــاك اوليـــاسـت

مرد مؤمن نيست اهــل شـــرك و شـــر

دشمنى با اهـــل ايمـــان پــر خطــاست

سيد حسيب مصلح

 

 

بياييد خوشبين باشيم

 

تازه بدین باور رسیده ام که در زنده گی باید خوشبین بود و خنده بر لب را نباید بساده گی از دست داد. برای خوشبین بودن دلایل فراوانی داریم، اگر از مثالهای زنده ی خوشبین بودن درزنده گی بگذریم، حداقل برای صحت ادعا به مثلهای خوشبینانه از فلکلور خود ما میتوان...

آصف بره کی

 

 

شيرلالا کنفرانس لندن را به فال نيک ميگيرد

 

از سرک نمبر 000001 کارته خاصه خوران می گذشتم تعمیر های مجلل و رنگ و روغن شده در چپ و راست سرک آنقدر مصروف و مشغولم ساخته بود که چندین بار بیخود و بی اختیار در وسط سرک راه می رفتم باز هم خانه موتر سواران لوکس و شيک آباد که...

فضل الرحيم رحيم

 

 

تماشای مردم شدم

 

من تماشای مردم شدم از شور تو از جنگ تو

مجنون شدم مجنون شدم از حیله و نیرنگ تو

هم نام از تو یافتم هم خویش در تو باختم

با سوز دل درساختم زین ساز بی اهنگ تو

بیراه بودم در راه شدم در عشق تو سودا شدم

رسو ا شدم رسوا شدم از فکر بی فرهنگ تو 

راهب

 

 

استفاده از مطالب و عکسهای « فـردا» با ذکر نشانی مأخذ مانعی ندارد

 

This website is optimised with IE6+ and a screen resolution of 1024 X 768 or higher