
هاینر مولر ـ عکس از صفحۀ هایپر کلابز
شعر : هاینر مولر
ترجمه : دهقان زهما
امشب در خواب از جنگلی گذر کردم
وحشت زا بود از الف تا به ی
با چشمانِ تهی که هیج نگاهی نمی فهمدش
حیوانات میانِ درختان ایستاده بودند
یخبندان سنگ را کوبیده، داربستِ کاجها در برابرم قد کشیده
در برف لرزان و جرینگ جرینگ گام نهاد
– خواب می بینم می بینم آنچه را که می بینم-
کودکی مسلح با زره و نقاب
در دستش نیزه که نو کش برق می زند
در تاریکی کاجها که می نوشدش آفتاب
واپسین اثر روز یک خطِ طلایی
آنسوی جنگلِ رویا که مرگ را فرا می خواند
در میانِ پلک زدن، میانِ ضربه و زخم
چهره ام به من نگریست: آن کودک من بودم.
0 Comments