ظاهریوسفی
**********
افسرده ام، بی چاره ام ، دلتنگم ای دریا
لب تشنه ی غمگین ترین آهنگم ای دریا
با موج پهلو می زنی، باسنگ می جنگی
قسمی که من با زندگی می جنگم ای دریا
هرشام ، تکراری ، غروب ماه می افـتد
در دجله ی غم های رنگارنگم ای دریا
حال و هوای خاطرات کهنه را دارم
دلتـنگ آن پسکوچه های تـنگم ای دریا
صد سنگ از دل خستگی سویت می اندازم
آیا به سویت می رسد یک سنگم، ای دریا؟
ازخویش نـفـرت دارم و ازهرچه دلگیرم
زندانی ام، درقید صد ها ننگم ای دریا
0 Comments