ابراهیم امینی
غزل
حیف، ای گله کفتار، صفم یکنفره است
لشکر کف به سر و سر به کفم یکنفره است
جور شد راه سرم با قسم همراهی
بعد از این هر چه بلافم هدفم یکنفره است
میزنم دور در این دایره تا جان دارم
دوستم دست نگهدار، دفم یکنفره است
یک و دو کم کن و از دور تماشاچی باش
قتلگاه طرف بیشرفم یکنفره است
پس بخوابید یگان گوشه بیشبنمتر
بالش و بستر سخت صدفم یکنفره است
هر کسی رفته به عیاشی خود خوش باشد!
اسب من کو که در این صحنه صفم یکنفره است؟!
0 Comments