شعر: توماس ترانسترومر ( شاعر سویدنی)
ترجمه: رحیم غفوری
*********
خاطرات مرا می بینند
صبح زود ماه جون، که زود است برای بیدار شدن
اما دیر برای دوباره خوابیدن
باید بروم به فضای سبزی که پر است از خاطره ها،
آنها مرا با نگاه خود دنبال می کنند.
دیده نمی شوند و در پس زمینه هاهمه ناپیدامی شوند،
خاملیونهای واقعی «۱»
آن قدر نزدیک اند که من صدای نفس های شان را می شنوم
هر چند چهچهٔ پرنده ها هوش از سر می رباید.
«۱» خاملیون: سوسمار کوچکی که رنگ خود را مطابق محیط تغییر می دهد
0 Comments