عبدالجبار سروش (تاجکستان)
**********
هنگامهی عشق
شیرین من! حالا بیا از عشق صحبت میکنیم از عشق!
خاموش، بی حرف و صدا از عشق صحبت میکنیم از عشق!
امشب بیا بر قصد اخترهای پشت ابر میخندیم
با خندهای دنداننما از عشق صحبت میکنیم از عشق!
اندازهی “دل میکشد، پا میرود ” در جذبهی عشق است
چون آهن و آهنربا از عشق صحبت میکنیم از عشق!
دیگر نپرس: آخر چرا تنها تو را من دوست میدارم؟
بگذر از این چون و چرا، از عشق صحبت میکنیم از عشق!
چون ماهیان در آب، ای شیرین! بیا در عشق میپیچیم
چون سبزه با آب و هوا، از عشق صحبت میکنیم از عشق!
تا دوست میدارم تو را هر شعر من هنگامهی عشق است
تا دوست میداری مرا، از عشق صحبت میکنیم از عشق!
شیرین من! عشقی که ما داریم در هر دل نمیگنجد
سوگند بر دلهای ما، از عشق صحبت میکنیم از عشق!
گر عشق از دل میرود ، دیگر تماماً برنمیگردد
عشق است همراه خدا، از عشق صحبت میکنیم از عشق!
0 Comments