سید فریدون ابراهیمی
******
کابل
من پر از نفرت پر از کینه ام
اضطراب سخت خانه کرده در سینه ام
من صدای تلخ تلخ انفجار خودمم
من شکسته ترین انعکاس آیینه ام،
ترک برداشته
ویران.
من لباس تن یک مسافر آواره، بی خانه
من پاره پاره ام، من پینه پینه ام
من سرم از آن خودم نیست
رو به بام رسوایی خویشتنم زینه ام
من گلوله ی سرگردان نشسته در سینه ی سپید سحر
در کف دست همین عروس نامراد سرخی خینه ام
من جلیقه ی پر از دینامیت
من انتحاری بی هدف
تروریزم و نپوتیزم
فساد و بیداد و استبداد همه با هم
من زمین شوره زار همین زمینه ام
من کابلم
کابل.
۲۹ آگست ۲۰۱۷
تورنتو
0 Comments