صدای نفس آب

May 25, 2019 | بخش ادبی, هنر و ادبیات

کریمه طهوری ویدا  


صدای نفس آب

روز آفتابی بود

روز آبی

و کنار دریا

پابه‌پا رفتن سنگریزه و موج

و صدای نفس آب

عصر،

قرمز

فضا نارنجی

و خروش امواج

شام اما

خانه تنها بود

و چمن تنهاتر

جیرجیرک آواز می‌خواند

سار کوچک آمد

پای فواره نشست

بال‌وپر شست

پرید

باغبان ،

سبزه‌ها را آب می‌داد

شاخه‌ ی خشک پتونی

بر سر بالکنی

….

شب،

از پنجره وارد می‌شد

من از دریچه برون

می‌شد امشب

همه زیبا می‌بود

تنهایی ،

تنها می‌بود

و هوای تازه

پوست خسته‌ی تن را

لمس می‌کرد

و عشق ،

خویش از پوشش تردید

بدر می‌آورد

می‌رفت لب آب

شنا می‌کرد

…..

من و ماه ،

هر دو می‌لغزیدیم

روی آب

باد،

می‌رقصید

با درختان اقاقیا

و زمین

فرش از گل

شب ،

همه زیبایی …


له هویا – سندیاگو

سخن مدیر مسئول

سخن مدیر مسئول

کلوب فرهنگی هنری فردا در سویدن جشنواره ادبی (اکرم عثمان)،  ویژه داستان کوتاه دوم ماه می سال 2021...

0 Comments

Submit a Comment

Your email address will not be published. Required fields are marked *