عباس کیفی
از هندوستان
******
شِکوه کنم
چرا ز شومیِ هر اتّفاق شِکوه کنم؟
ز هجر ناله کنم، وز فراق شکوه کنم
گذشت از درِ ما و قدم به دل ننهاد
ز تنگیِ دلِ خود یا اتاق شکوه کنم؟
خدای امنیت و داد! قفلِ لب بگشای
مگر ز فتنة دهر و نفاق شکوه کنم
خودم وبالِ خودم بودهام در آخرِ کار
چقدر از ستم و اختناق شکوه کنم؟
کسی به قدرِ خودم نیست مانعِ راهم
چه از امید و چه از اشتیاق شکوه کنم
حرام باد به چشمم طلوعِ صبحِ وصال
اگر ز سختیِ شامِ فراق شکوه کنم
0 Comments