صوفی احمد علی قندهاری
*******
غزل سیزدهم
نخ خام
معنی طاهاست صورت بای بسم الله را
يا بود بدر تجلی شکل الاّ الله را
درّة التّاج عروس وحی از سوی عدم
طرف رحمانيتش خضر است هر گمراه را
رستم حُسن است همسر، صفدرِ درد مرا
رزم جويد فوجِ آهم دشت وحشتگاه را
ناوک مژگان بشست ناز بازوی نگاه
حرز ما اَوفا سپر باشد دل آگاه را
احمدا! صد جای بگسسته نخ خام خرد
کی توانی عقد بستن رشتۀ کوتاه را؟
0 Comments