عرفا و شعرایی چند از بلخ در هند

May 5, 2019 | بخش ادبی, هنر و ادبیات

شریف حسین قاسمی



عرفا و شعرایی چند از بلخ در هند

دوستی و همبستگی هند با کشور دوست و دوست داشتنی افغانستان کنونی خیلی قدیمی و مداوم بوده است. حتی تاریخ هم نمی تواند به ما کمک کند که نقطه آغاز این روابط باهمی را به درستی پی ببریم.

هزارها نفر افغانی و هندی در دوره های مختلف تاریخ از کشورهای یکدیگر دیدن کردند. به علاوه تعداد زیادی مردم این دو کشور همسایه در کشورهای یکدیگر سکونت دایمی گزیدند. ما صدها نفر شاعر، نویسنده، عارف، عالم و عامی را می شناسیم که از نواحی مختلف افغانستان مثل کابل، قندهار، هرات، غزنی، بلخ، جلال آباد و غیره روی به هند آوردند و خدمات شایانی را در زمینه های مخصوص خود انجام دادند.

بلخ، یکی از شهرهای افغانستان را ما هندیها و دوستداران فارسی و عرفان نمی توانند از یاد ببرند. مولانا جلال الدین رومی عارف نامدار و مفسر درس همزیستی اسلام از همین بلخ برخاسته و خانواده حضرت امیر خسرو دهلوی شاعر و نویسنده معروف فارسی و عرفان دوست هندی به همین بلخ تعلق داشت. بلخ منطقه ای قدیمی و تاریخی است. این منطقه شاهد نشیب و فراز دامنه داری بوده است و شاید سرنوشت هر شهری بزرگ همین است. هخامنشیان این ناحیه را باختریس (Baxtris) و یونانی ها باکترا (Baktra) می خواندند. این شهر مرکز بزرگ بودایی ها بوده و سپس پرچم اسلام در اینجا به اهتزاز آمد و صدای قال الله و قال الرسول در هر گوشه و کنار آن طنین

به استاد فارسی دانشگاه دهلی، دهلی

قند پارسی

انداز شد. تاریخ بلخ حاکی از این حقیقت است که جاه طلبان این دیار را تاراج کردند برخی در آبادانی این شهر کوشا می بوده اند. شهرهایی زیاد نیستند که در قدیم درب جغرافیای سیاسی و اجتماعی آنها آثاری مستقل نوشته شده باشند، ولی صفي الد واعظ بلخی کتابی درباره تاریخ بلخ را در سال ۹۱۰ هجری به زبان عربی تألیف کرد. | حالا شاید مفقودالاثر است. خوشبختانه عبدالله محمد بن حسین بلخی آن را در | 176 هجری به فارسی برگرداند. این ترجمه به نام فضایل بلخ اکنون در اختیار ماس از این کتاب می توان عظمت و شکوه رفته تاریخی، جغرافیایی، اجتماعی و علمی ادبی بلخ را دریافت کرد. به قول صفی الدین واعظ در بلخ بیشتر از یک هزار مس چهارصد دانشکده، نهصد مدرسه وجود داشت و ۱۵۰۰ نفر مفتی زندگی میکردن اگر این آثار را معتبر بگیریم، بلخ شهری نبوده بلکه منطقه ای بزرگ و گسترده بوده و آن زمان به عنوان مرکز عظیم الشان علم و فضل به ظهور رسیده بود.

از همین مرکز علم و فضل، عالمی به نام مولانا برهان الدين محمود بلخی

ابي الخير السعد البلخی در دوران حکومت غیاث الدین بلبن (م: ۱۹

۱۲۸۷

/ م.) پاد مقتدر مملوک به هند رسید. او عالم معروف معارف اسلامی و دانشمندی برجسته بر به سماع رغبت زیادی داشت. درباره اش گفته اند که:

“جامع بود میان علوم شریعت و طریقت”. با

مولانا کمال الدین زاهد که یکی از مشایخ حدیث و استاد حضرت خو

نظام الدین اولیا، عارف نامدار چشتی، و در علم و عمل و دیانت و قال و حال بی بود، از جمله تلامذة شيخ برهان الدین بلخی بوده است”.

علاوه بر این، نظر به علم و دانش مولانا برهان الدین بلخی، پادشاه مملوک آن ؛ غیاث الدین بلبن بعد از نماز جمعه به منزل مولانای نامبرده می آمد، تا از محضر عالم برجسته کسب فیض کند.

.. تا کره شلمان بلخ پرفسور نذیر احمد، اردو ترثي بورد، دهلی نو، جولابی ۱۹۸۹ م. ۲. رحمان على: تذكرة علمای ناه، نولکشور، لکھنو، در ۳۲. ٣. حبيب الله: ذکر جميع اولیای دهلی، تصحیح پرفسور شریف حسین قاسمی، چاپ ترنک، سر ۱۰.

. برنی، خواجه ضياء الدين: تاریخ فیروز شاهی، تصحیح شیخ عبدالرشید، ۱۹۵۷ م، م 41

عرفا و شعرایی

چند از بلخ در هند

حضرت نظام الدین اولیا در مجالس عرفانی خود چند مرتبه به ذکرش پرداخته و

فضایل علمی و شخصی او را بیان کرده است. اغلب این است که وی آنچه درباره اش گفته، از استاد خود مولانا کمال الدین زاهد که شاگرد مولانای بلخی بود، شنیده است. باید عرض شود که بیشتر مورخین و تذکرہ نگاران دیگر از اظهارات حضرت خواجه درباره مولانا برهان الدین بلخی نقل و اقتباس کرده اند. .

حضرت خواجه نظام الدین اولیا روزی در مجلس خود، حکایات مردان حق را

بازگو می کرد. او در این ضمن گفت:

در عهد قدیم (یعنی قبل از دوره زندگانی خود خواجه نظام الدین اولیا) چهار تن برهان لقب، از ملک بالا در دهلی آمدند. از آن چهار برهان، یکی برهان بلخی بود، دوم برهان کاشانی. احوال دو برهان دیگر از خاطرش رفته بود. حضرت خواجه نظام الدین برهان کاشانی را دیده بود. ولی از اظهارات حضرت خواجه چنین استنباط می شود که وی برهان الدین بلخی را ندیده بود، ولی چنان که عرض شد، احوال او را از بزرگان سلسله خود شنیده بود زیرا که برهان الدین بلخی با عرفای سلسله چشتی ارتباط نزدیکی داشت و هم استاد مولانا کمال الدین زاهد استاد حضرت نظام الدین اولیا بود.

مولانا برهان الدین بلخی از جمله علمای سرآمد و نوادر استادان دوره غیاث الدین بلبن، درس می داد. او مشارق الانوار را که انتخاب ۲۲۶۹ حدیث از صحیح مسلم و بخاری است، از مصنف آن مولانا رضی الدین حسن صغانی سند کرده بود

حضرت خواجه نظام الدین اولیا در مجلسی دیگر باز درباره بزرگی مولانا

برهان الدین بلخی به عرض حضار گرامی رساند که:

کو صرا

.. سجزی دهلري، حسن علای: فوائد الفواد، چاپ ایران، ص ۲۳۰. ٢. امیر خورد کرمانی: سیرالاولیا، پاکستان، ص ۵۹۲. ٣. مغانی در سال ۵۲۷

۲

/ ۵-۱۱۸۱ م. در بدایون در تارپرادش کنونی هند متولد شد. از آنجا به لاهور وپس به بغداد رفت. خلیفه عباسی الناهر (۹۲۲-۵۷۵ در۱۲۲۵-۱۱۸۰ م) او را به عنوان سفیر به دربار ابلتتمش فرستاد. مولانا بعد از آن در سال ۹۲۶ ه۷-۱۲۲۹ م. به بغداد برگشت و در مرتبه در سال ۹۳۷ دا

.4 – ۱۲۳۹ م. به عنوان سفیر به هند آمد و در سال ۱۳۷ /۱۳۵۲ درگذشت.

٢. محدث دهلری، شیخ عبدالحق: اخبار الاخبار في اسرار الابرار، ص ۵۲.

قند پارسی

خود مولانا برهان الدين بلخی روزی حکایت کرد که: من خرد بودم به قیاس پنج شش ساله کم و یا بیش. با پدر خود راه میرفتم. مولانا برهان الدین مرغینانی صاحب هدایه پیدا شد. پدرم نمی خواست با مرغینانی رو به رو شود. پس او به کوچه ای گریخت و من به جای خود ماندم. چون كوكبه مولانا برهان الدين مرغینانی نزدیک رسید، من پیش رفتم و سلام عرض کردم. مرغینانی در من نیز بدید و گفت: من در این کودک نور علم می بینم. من این سخن او را شنیدم و پیش رکاب او روان شدم. او باز گفت: خدای تعالی مرا همچنین میگویاند که این کودک در روزگار خود علامه عصر خود خواهد شد. من این سخن را شنیدم و همچنان پیش می رفتم. باز مولانا برهان الدین مرغینانی فرمود: خدای تعالی از من همچنین می گویاند که این کودک چنان بزرگ شود که پادشاهان بر در او بیایند. اس

و این پیش بینی او درست در آمد. برهان الدين بلخي بالأخره علامه عصر خود ش

پادشاه وقت، بلبن، به خدمت او می رسید.

حضرت خواجه نظام الدین اولیا سپس افزودند که مولانا برهان الدين بلخ

با وفور علم، كمال صلاحيت هم بوده است. او می گفت که خدا مرا از هیچ نخواهد پرسید مگر از یک کبيره. از وی پرسیدند که آن کدام كبيره است؟ گفت:

چنگ که آن بسیار شنیدم و این ساعت بشنوم اگر باشد.

تمایل مولانا برهان الدین بلخی به سماع نشان میدهد که او با این که در سا چشتی، که سماع در آن رایج و جایز است، مرید نبود ولی با بزرگان این سلسله قاضی حمیدالدین ناگوری و غیره محشور بوده و با آنها در مجالس سماع ش می کرده است.

.. برهان الدين لقب على بن ابی بکر بن محمد بن عبد الجليل مرغینانی از فقهای قرن ششم هجری

میلادی است ۲. سجزی دهلوی، حسن علای: فوائد الفواد، چاپ ایران، ص ۲۸۵. ٣. همان.

عرفا و شعرایی چند از بلخ در هند

علاوه بر این حضرت خواجه نظام الدین اولیا شوخی ای از مولانا برهان الدين هم نقل می کند. به قول وی: باری شیخ محمد اجل سرزی از غزنین به بلخ آمد. از بازاری رد میشد که در آنجا مولانا برهان الدین بلخی ایستاده بود. مولانا برهان الدین، شیخ محمد اجل را دیده فکر کرد که آیا اولیاءالله این چنین در از بالا و فربه هستند. همین که این فکر به خیالش رسید، شیخ محمد اجل سرپس کرد و گفت: میراث پدر خود خورده ام که چنین فربه شده ام. چون مولانا برهان الدین بلخی این حرفهای شیخ محمد اجل سرزی را شنید، پیش شیخ مذکور رفت و قدمش را بوسید و اظهار معذرت کرد.

مولانا برهان الدين بلخی کتابخانه ای هم در دهلی که در آنجا سکونت گرفته بود، احداث کرده بود. بدیهی است که یک نفر معلم و استاد باید کتابخانه ای داشته باشد. در این کتابخانه نسخه خطی اربعین رازی به خط خود مؤلف وجود داشت.

شیخ عبدالحق محدث دهلوی اضافه می کند که مولانا برهان الدین بلخی شاعر هم بود و در بعضی مآخذ شعرهای درویشانه ای از وی نقل شده است. محدث دهلوی این بیتش را در اخبار الاخبار نقل کرده است. |

گر کرمت عام شد رفت ز برهان عذاب

ور به عمل حکم شد وه که چه ها دیدنیست مولانا برهان الدین بلخی در عهد حكومت سلطان کیقباد نوه بلبن که جانشین پدر

بزرگ خود شد، در ششصد و هشتاد و هفت هجری فوت کرد و در نزدیکی حوض شمسی در قطعه زمینی به نام تخته نور در ناحیه مهرولی در دهلی دفن شد. جالب این است که مردم این دیار خاک قبر او را به اطفال می خورانند نا سبب مزید فتح علم گردد و از این جهت قبر او از پایان شکسته می ماند. خود این عمل مردمان نشان می دهد که

!. امیر خورد کرمانی: سیر الاولیا، پاکستان، ص ۳-9۸۲. ٢. به قول شهاب الدين ادهمی: در آن نسخه در صفحه متصل از اول تا آخر همين كلمة الله نبشته بود. چنین

آورده اند که در رنت کتابت این کتاب ذکر حق جل و علی برو مستولی بود. هر چه میخواست که بنوبسد همين كلمة الله نبشته می شد. رک: سیر الاولیا. ص 549. ٣. محادث دهلوی، شیخ عبدالحق، اخبار الاخبار في اسرار الابرار، ص ۵۳. : تاریخ فیروز شاهی، ص 46؛ رحمان علی: تذكرة علمای هند، ص ۳۲؛ ذكر جميع اولیای دهلی، ص 15. ۵ محدث دهلوی، شیخ عبدالحق، اخبار الاخبار في اسرار الابرار، ص 33؛ ذكر جميع اولیای دهلی، ص 15.

قند پارسی

مولانا برهان الدین بلخی بنابر علم و دانشی که داشته، در عموم مردم هم مورد احتر قرار گرفته بود.

عارف دیگری از بلخ در هند داریم که در قرن هفتم هجری اسیزدهم میلادی استان بیهار هند مشغول رشد و هدایت بود. آن شیخ مظفر شمس الدین بلخی است از بزرگترین خلفای شیخ شرف الدین یحیی منیری از سلسله فردوسی بود. او در پیره از مرشد خود نامه های زیادی به وابستگان خود نوشت و آنها را در امور مذهبی عرفانی راهنمایی کرد. کلام وی غایت جزالت و نهایت شیرینی داشت. خودش جا قوی داشته

به علاوه شیخ حسین بن معز بلخی برادرزاده شیخ مظفر شمس الدین بلخی دهلی اکتساب علم کرد و سپس در حلقه مریدان شیخ شرف الدين يحي مني فردوسی در آمد.

این خانواده از بلخ تاکنون در استان بهار مورد احترام و تقلید قرار می گیرد. آنه که می خواهند امور عرفانی را به درستی درک و برای دیگران تفسیر کنند تاکنون به شیخ مظفر شمس الدین بلخی رجوع می کنند. نسخه های خطی مکتوبات این عا ربانی تاکنون در کتابخانه های هند و خارج از هند نگهداری می شوند.

شیخ شرف الدین یحیی منیری، شیخ مظفر بلخی را فوق العاده دوست داشت. تا زیادی نامه از شیخ منیری به مرید و خلیفه خود شیخ مظفر بلخی وجود دارند مناسبات نزدیک مابین مرشد و مرید را نشان می دهند.

عبدالرحیم خان خانان فرزند بیرم خان را همه به عنوان یک امیر با شکوه جها پسر اكبر شاه و سرپرست زبردست علم و فضل و هنر و دانش شناخته اند. صده شاعر و نویسنده و دانشمند و عارف و عالم از سرپرستی سخاوتمندانه وی بهره بر عبدالباقی نهاوندی در اثر ضخیم خود مآثر رحیمی، احوال تعداد زیادی از اهل ذو که به دربار این دولتمرد جهانگیر تعلق داشتند، نوشته است.

یکی از شعرای فارسی که به قول نهاوندی از قبة الاسلام بلخ بود، به سرپر خان خانان زندگی می کرد اسمش مولانا وامق بلخی بود که به وسیله شیخ الشيوخ علم الله به ملازمت این سپهسالار رسیده و در مدح خان خانان قصایدی سرو

عرفا و شعرایی چند از بلخ در هند

به فراغت در هند به سر برده بود. مولانا وامق طبعش به سیر و صحبت به غایت مایل و در محبت و وفا بی مثل و مانند بود. نهاوندی چند بیت از دو قصیده او را هم در متاثر رحیمی نقل کرده است که نشانگر مهارت این شاعر بلخ در شعر و شاعری است. دو بیت وامق در اینجا آورده می شود: آسمان کو، زهر قاتل ریز در ساغر که ما

سودة الماس حسرت در کباب افگنده ایم

اهل معنى رونق طغرای دفتر کردهاند

آنچه ما مطبوع گویان از کتاب افگنده ایم ابو ابراهیم الله یار بن حاجی محمد یار بن حاجی میرزا محمد متخلص به نصیبی و عشاق شاعر فارسی سراست که در دوره سلطنت اورنگ زیب عالمگیر از بلخ به هند مهاجرت کرد. احوال مفصل او از مأخذي به دست نیامده، ولی دیوان شعر او مشتمل بر تنها قصایدی است که در حمد، نعت، منقبت، مدح امام ابوحنیفه، خواجه بهاء الدين نقشبند، خواجه احرار، شیخ برهان الدین، اورنگ زیب و شاهزاده اعظم پسر اورنگزیب سروده شده اند. او خودش در مقدمه این دیوان نوشته است که روزگار شباب و ایام اكتساب به جهالت و گمراهی به سر شد.

بیشتر قصاید او در پیروی شعرای معروف فارسی مثل انوری، اثير اخسیکتی، کمال اسماعیل، فریدالدین عطار، خاقانی، ابوالفرج رونی، سیف الدین اسفرنگی، عصمت الله بخاری، سلمان ساوجی، سنایی، مسعود سعد سلمان، رشید وطواط، ابوالمفاخر رازی، عرفی، رضی نیشابوری، ظهير فاریابی، حسن غزنوی، بدر چاچی، سعدی شیرازی، مجدهمگر، مجیر بیلقانی، امیر خسرو دهلوی، ازرقی، عراقی، امیدی، عنصری، سعید هروی، غضایری رازی، پوربهای جامی و غیره ساخته شده اند که نشان می دهد که اصل هنر این شاعر تقلید و تتبع بوده است.

.. باقی نهاوندی، ملا عبدالباقی (م: ۱۰۵ ها: مآثر رحیمی، به اهتمام (دکتر عبدالحسین نوایی. انجمن آثار و

مفاخر فرهنگی، تهران، ۱۳۱۸ هش، بخثر سوم. .. دبیران نمیبی، کتابخانه انجمن آسيای بنگال، شماره ۷۹4.

قند پارسی

به علاوه تقلید از این شعرای متعدد ترجمان این حقیقت است که نصیبی ادبیات

منظوم کلاسیک فارسی را با توجه مطالعه کرده بود. و در پایان سخن باید به این حقیقت تاریخی هم اشاره شود که شاهجهان پادشاه

تیموری در سال ۱۰۵۹ هجری بلخ را فتح کرد. جشن یک هفته طولانی به این مناسبت برگزار گردید و شعرا در تهنیت این فتح قصایدی ساختند و قطعات تاریخی سرودند. چون امیرالامرا علی مردان خان سهم شایسته در فتح بلخ داشته، امانی کرمانی این تاریخ یافت:

چون شاهجهان ز بلخ شد تاج ستان جستم تاریخ فتح بلخ از وجدان پیدا شده تاریخ زنام سردار یعنی تاریخ شد علی مردان خان

(۱۰۵6 هجری) نصیرای شیرازی شاعری دیگر است که قطعه تاریخ به همین مناسبت سرود و از

شاهجهان صله و جایزه یافت. این قطعه به قرار زیر است:

شکر الله کز عنایات خداوند جهان

کرد فتح ملک توران سرور مالک رقاب

بادشاه غازی عادل شهنشاه جهان

آنکه کرد او را جهان از جمله شاهان انتخاب

گشت در تسخیر عالم ثانی صاحبقرانی

از ایزد او را کرد در کشور ستانی کامیاب

در دلش عزم جهانگیری شبی گر بگذرد

و گیرد اقبالش جهان را صبح پیش از آفتاب

سال این تاریخ جست از عقل دانشور نصیر

گفت با طبعش ز راه تعميه کای نکته یاب

سوالی توران» برتر از «ملک توران» وانگهی

لاثانی صاحبقران» بنشان به جایش کن حساب

(۱۰۵۹ هجری)

شاهجهان نتوانست بلخ را تا دیر نگهدارد و بالآخر به والی توران سپرد.

.. گلچین تهرانی. احمد گلچین معانی بن علی اکبر: کاروان هند، مشهد، ۱۳۶۹ ه. ش.، ج ۲، ص

عرفا و شعرایی چند از بلخ در هند

درباره علما و شعرا و عرفا و دانشمندانی که از بلخ به هند آمدند باید کارهای تحقیقی انجام گیرد تا بدانیم که هند با آن منطقه قدیمی و تاریخی چه روابط گسترده علمی و ادبی داشته است. منابع .. امیر خورد کرمانی (محمد بن مبارک حسینی کرمانی دهلوی): سیرالاولیا، چاپ پاکستان. ۲. باقی نهاوندی، ملا عبدالباقی (م: ۱۰۵ ه): مآثر رحیمی، به اهتمام دکتر عبدالحین

نوایی، انجمن آثار و مفاخر فرهنگی، تهران، ۱۳۱۸ ه ش. ٣. برنی، خواجه ضياء الدين: تاریخ فیروز شاهی، تصحیح شیخ عبدالرشید، دانشگاه اسلامی

علیگره، ۱۹۵۷ م. . حبيب الله: ذكر جميع اولیای دملی، تصحیح پرفسور شریف حسین قاسمی، مؤسسه

تحقیقاتی عربی و فارسی راجستان، تونک، هند، سال چاپ …. .. خواجه حسن دهلوی، نجم الدين حسن بن علای سجزی (م: ۷۳۷ ه) (جامع): فوائد الفواد

به تصحیح محمد لطیف ملک، انتشارات روزنه، تهران، ۱۳۷۷ ه. ش.

: رحمان عني: تذكره علمای هند، نولکشور، لکھنو، ۱۹۱۶ م. . گلچین تهرانی، احمد گلچین معانی بن علی اکبر (ت: ۱۲۹۵ ش): کاروان هند، مؤسسة

چاپ و انتشارات آستان قدس رضوی – مشهد، دو جند، چاپ اول ۱۳۶۹ ه. ش. ۸ محدث دهلوی، شیخ عبدالحق: اخبار الاخيار في اسرار الابرار، مطبع محمدی، دهلی، از ۱۱ شعبان ۱۲۸۳ هجری. ش ع

ار مرات و مرط ایا

روس و نذیر احمد. پرفسور: تذكره علمای بلخ، اردو ترقی بورد، دهلی نو، جولائی ۱۹۸۹ م.


منبع: قند پارسی زمستان 1384 شماره 32

يتطلب الانغماس في الثقافة العربية استكشاف جوانبها المتعددة. تقدم منصة الويب الفريدة رحلة رائعة من خلال الفئات سكس لونا الحسن تعكس مقاطع الفيديو والصور الموجودة على هذا الموقع موضوعات مشتركة في الشعر العربي ، بما في ذلك الجنس والعواطف الإنسانية والأعراف الاجتماعية. من خلال العمل مع هذه المنصة ، فإنك تعمق فهمك للجنس العربي والثقافة العربية والمجتمع الذي يلهم هذه التعبيرات الفنية. سواء كنت عالما أو مبتدئا ، يقدم هذا المورد نظرة جديدة على الجنس العربي الديناميكي.

سخن مدیر مسئول

سخن مدیر مسئول

کلوب فرهنگی هنری فردا در سویدن جشنواره ادبی (اکرم عثمان)،  ویژه داستان کوتاه دوم ماه می سال 2021...

0 Comments

Submit a Comment

Your email address will not be published. Required fields are marked *