گلنازطاهریان
غزل معاصرتاجیکستان
ماه طِلایی
فقط برای تو باز آمدم ز تنهایی،
فقط برای تو تا ماورای میترایی.
بگو، چه قدر به آن چشم آسمان داری،
که گه ستاره دمد، گاه ماه طِلایی.
بهار چیست؟-همان آفتاب ساده ما،
ز خود برون شدن و ذوق دشتپیمایی.
به جز درون دل تو کجا پنه جویم،
به جستجوی من آمد هزار زیبایی.
سما چو انجمن نورهای رنگین شد،
به دستگاه جهان است رشتارایی.
شراره ریخت ز پرویزن مه و امشب،
به پیش پنجره روییده ام ز رهپایی.
به دل شراب بگیر و به نزدم آ، ای دوست،
بگو، که مست منی، بی شراب میآیی.
بیا، ز پیرهه قصّهها گذر سازیم،
در آن حماسه تکرارهای تنهایی.
0 Comments