اعظم خجسته
غزل معاصر تاجکستان
نقاب آشنایی
سنگ اندازیم، هر دم روی بام یکدگر،
بیتفاوت، رویگردان از سلام یکدگر.
از چه ما بیزار گردیدیم از دیدار هم،
هیچ فکری نیست غیر از انتقام یکدگر؟
در نقاب آشنایی، ظاهراً دلسوز هم،
در سر امّا میکشیم افسوس دام یکدگر.
زندگی این روزها تلخ است، تلخ *کاسنی،
زهر میسازیم جای نوش کام یکدگر.
خود غلام دیگرانیم و ولی بهرِ ثواب،
کاشکی بودیم قدری هم غلام یکدگر!
ارزش باهم بُدن ها را نمیدانیم، حیف!
ای دریغ از افتخار و احترام یکدگر…
*کاسنی- گیاهی است که برگ های خیلی تلخ مزه ای دارد.
0 Comments