خوشا روزى كه…

Apr 8, 2019 | بخش ادبی, هنر و ادبیات

سید ضیاء الحق سخا 


 

خوشا روزى كه…

 

چراغى داشتيم كم سو اگرچه، ليك از ما بود
و روزى داشتيم روشن و يا تاريك، از ما بود

به طرح اين و آن، از هم جدايى را نمى ديديم
اگر پشتون، اگر ازبيك، اگر تاجيك… از مابود

سفر با ساز دل همراه بُود و ساربان از ما
و مقصد هم اگر بُد دور يا نزديك، از ما بود

نمى كرديم حوالت ناروايى را به اين و آن
اگر بد بُود از ما بود و يا گر نيك، از ما بود

كنار چشمه ى صاف تفاهم، آب مى خورديم
ده از ما، خيمه از ما، چشمه از ما، خيك ازما بود

گلوى ما هران چه مى سرود از خشم يا شادى
صداى ما براى نفرت و تبريك، از ما بود

كنون، در شاهراهِ عاريت، لنگيده مى ناليم:
خوشا روزى كه خاكى جاده ى باريك، از مابود!

سخن مدیر مسئول

سخن مدیر مسئول

کلوب فرهنگی هنری فردا در سویدن جشنواره ادبی (اکرم عثمان)،  ویژه داستان کوتاه دوم ماه می سال 2021...

0 Comments