حمیرا نکهت دستگیرزاده
ای ساده ترین حرف به این خامه صدا شو
سیلاب تمنا به رگ باز هوا شو
بگذار برون آید از این سینه سکوتی
فریاد مرا همپر پرواز هما شو
ماهی به ته چاه شکسته ست چه دیریست
بگذار بر آید، شب مهتاب سرا شو
در دست تو گر نیست برآیی و بتابی
شب باش و پر از روشنی زمزمه ها شو
…
این دامن پر واژه و این شوق رهایی
آزادی پنهان شده در واژه! رها شو
بیرون تر از این کوچه خیابان بزرگیست
ای عشق مرا همسفر و راه گشا شو
ای عشق فروزان شو و بیتاب ترم کن
برفاصله ها حرف تسلا و صلا شو
چشمان مرا در تب مهتاب بیاویز
خورشید بیاور به نگاهم اهورا شو
ای عشق به دامان تو صد موج رهایست
دریا شده ام مستی رفتار به پا شو
۱۵-۱-۲۰۱۹
0 Comments