لحظه های گم شده

Feb 25, 2019 | بخش ادبی, شعر و ادبیات, هنر و ادبیات

روزهای پُر آفتابم را ، در شب بی حدود گم کردم
آتشم ، تاج شعله ی خود را ، بی تو در جنگ دود گم کردم

پیله ی خودتنیده ی دردم ،عشقِ ابریشمی چو خوابی بود
آن کسی که به حجم دیوارم ، پنجره می گشود ، گم کردم

سرد و خاموش و خسته ام بی تو ، بیچراغی شکسته است مرا
شاعری را که در سیاهی شب ، روشنی می سرود ، گم کردم

زندگی جنگ و صلح تکراری ، و من آن جنگجوی قربانی
آنکه فریاد هر شکست مرا ، از لبم می ربود ، گم کردم

جستجویم از آفتاب تهی ، از عبادت سرم بلند نشد
عشق در اوج آسمان ها بود ، قبله را در سجود گم کردم

فاصله انتظار جانفرسای ، چارسویم مسیر بن بستی
راه فردایی رسیدن را ، چقدر بی تو زود گم کردم

خنده های تو روز های مرا ، بیغروب آفتاب می بخشید

سه صد و شصت و پنج آیینه را ، که شبیه تو بود ، گم کردم

 

حسیب نیما

سخن مدیر مسئول

سخن مدیر مسئول

کلوب فرهنگی هنری فردا در سویدن جشنواره ادبی (اکرم عثمان)،  ویژه داستان کوتاه دوم ماه می سال 2021...

0 Comments