میجنگم برای پیروزی
این آخرین پیراهن من ست
چسبیده به استخوانهایم
چمدانی ندارم
خانه یی ندارم
وطنی ندارم
برهنگی شرمآورم را میبخشم
به همه آن چشمانی که
به پوششهای رویین
به نقابها
به زنجیرها
عادت کردهاند
این آخرین جنگ من ست
رو راستتر از هر پوششی
در عریانی تمام
با پنجههایم به لباسهای آهنین تان
چنگ خواهم زد
تا خنجری را به قلبم فروکنید
همه جنگهای نابرابر
دو برنده دارد
مرگ و آزادی …
مرگ،
که پیروز میشود
و آزادی،
که برهنه می میرد
“زینت نور”
0 Comments