محبوبه ابراهیمی
ذره بین خریده پسرم
می گذارد روی ریزترین چیزها
و جهانش را ده برابر بزرگتر می کند
واقعیت
نمی تواند
اینقدر سهمگین و بزرگ باشد
پسرکم
پرز روی پوست هلو
همانقدر ناچیز است
که تنهایی ما
در این سرزمین بزرگ
پاهای این مگس
فقط
زیر ذره بین
حال ما را بد می کند
و غم ها
وقتی
درباره شان حرف می زنیم
ذره بین ات را
از روی خط های کف دستم بردار
وگرنه
در این جاده های پر پیچ و خم
گم می شویم
نه به گلبرگ ها دقیق شو
نه به دانه درخشان برف
زندگی
اغلب
لبه های تیزش را نشان می دهد
کمی دورتر ایستاد شو !
0 Comments