Farda


Updated : 18 - October- 2007
ســتاره هـا ميگـريـنـد ز آسـمـان کـبـود و ز آسـمـان بـلـنــد نـگــاهِ چـشـــم نـجــوم بــه ســوي اهــل زمـيـن خـيـره خـيـره مـي نـگــرد بــه ســوي خــانـــه ي عـصـفــور بـــه آشـيــانـــه ي بــي نــــور کـــه چــوچـــه هــاي ورا مـــار مــي خـــورنــــد عبدالودود فضلی زورآزمایی با قلم وکاغذ آیا هیچگاهی اتفاق افتاده که به کنش برخ زنده جانهای غیرناطق طبیعت ژرفترنگریسته باشید! به برداشت من یک گونه زورآزمایی در سرشت طبیعی همه زنده جانها وجود دارد.خواه اینان جنبنده های بسیارکوچک یامثل فیل غول پیکر وچهارپایند یا مثل انسان ناطق، دوپا و اجتماعی.البته که حد این زورآزمایی ........... آصف بره کی مرغان افسانه‌ای قسمت هشتم بوتيمار يك پرنده باتلاقي بزرگ ، قهوه اي رنگ به طول ( ۷۵) سانتيمتر می باشد . که بدني پر خط و خال ، پاهاي بزرگ سبز رنگ و صداي مشخصي دارد . موقع احساس خطر بي حركت مي ايستد و سر و منقار خود را به طرز خاصي عمودي نگه مي دارد . در حالي كه سر خود را پايين گرفته است راه مي رود. آهسته ...... پوهنمل محمود نظری گــو یــنـد عــیـــد نــیـســـت مر دمان گویند شب عید است، مارا عید نیست در وطن بیخانه بودن کمتر از تبعید نیست گویی ام عیدت مبارک ، این مبارک را چه سود آسمان تیرهء مارا دگر خور شید نیست نیلگون بخت آسمان مست را، مه عید کرد در بساط طالع ما زهره وناهید نیست زند گی باریست برما، تن ندارد تاب آن حضرت ظریفی عطر گل سنجد و صدای چوری ها خواب می بینم ، میان دره یی هستم . کوه ها بلندند . جویبارهای آب شفاف جاری اند .در تیغهء کوه های بلند ، پارچه های ابر گیر کرده اند . پارچه های ابر در تیغه های کو ه مانده اند .نسیم فارمی می وزد . صدای پرنده گان و صدای جریان آب در جویبار ها . سنگ ها شفاف و درخشنده اند . آب جویبار ها شفاف و درخشنده است و ....... قادر مرادی خسته دیگر مرا بوعده میازار، خسته ام ! زیبای من ! ازین همه تکرار خسته ام ! تنها نیم شکسته ، ترک خورده ازسکوت ، حتی زدلنوازی گیتار خسته ام ! دیگر بباغ نیز لبی تر نمیکنم زیرا زسایه های سپیدار خسته ام ......... سیدنورالحق صبا مکاتیب افغانی مکاتیب افغانی نام کتابیست ازدوکتور محمود حبیبی ، شخصیت شناختھ شده سیاست، اداره و ژورنالیزم کھ اخیرا بھ کوشش رشید مھران از ژورنالیستان با سابقھ رادیوتلویزیون ملی افغانستان توسط بنگاه انتشارات و مطبعھ میوندد.......... دوکتور شیر محمد ھژیر
ه استاد محترم، نقاد بي همتا، نويسنده چيره دست و شاعر گرانمايه شصتمين سا ل تولد تان مبارک باد، زمانيکه در سايت هاي مختلف و وزين انترنت خواندم که استاد بي مانند و خامه پرداز خوب ما پا به شصتمين بهار زند گي گذاشت، بي اختيار توسن انديشه مرا به سالهايي برد که استاد لطيف ناظمي براي مان نقد تدريس ميکرد و ما چه با اشتياق گوش به سخنان عالمانه اش بوديم، چنان که از خوشي نمي گفتيم که فردا نقد داريم،....... فـــريبا آتش صاد ق پـیا م ا نسا ن د ر با شگا ه مســند جا و ید عمر خو یش من کرسی یی رو ا بط ا لفــت به پا کنم هر جا ترنمی بچکد ا ز نســیــم د هــــر آ غو ش سردِ یـَــکــّـه خرا می رها کنم هر زند ه جا ن و سبز هء رو یــیـد ه د ر زمین فرز ند ما د ر م بو د ، حقـش ا د ا کنم ا ظهرظفری ایثار عزیزم! تو در باور من مهد تقدسی پیدایش ، وجود لاهوتی ات قصر های هرزه گی را در من فرو ریخت برای این ایثار بزرگ ........ ..................جلال الدین امیری مرهم زمانه ها جان زمین زخمی است مرهم بیا بسازیم داروی بی ریایی با هم بیـــــــا بسازیم از التهاب نفرت او را شفا بعید است با عشق، با محبت؛ کم کم بیا بسازیم تعمیر از تعصب صد چتر غصه دارد سقف زمین خود را بی غم بیا بیا بسازیم ........ منیر سپاس بازیگران حرف، تمامیم؟ ما راویان ِ بازی بازی بازیگران حرف و کلامیم بازیگران حرف تمامیم گوشی بدهکار نیست ! چشمی طلبکار نیست ! انبار می شویم در کتیبه ی اوراق سالار عزیزپور درياي جان خانه بر دوشم درون ِدوش ِخود لحظه ها جويد مرا در گوش خود ميروم بيرون ز هر پندار و ديد تا نيابد کس مرا در هوشِ خود باده ها دارد بنوشد هوش من تا درون سينه بيند جوش خود در عروج الفت ديدار دوست سعادت پنجشيري معرکه د ر تننگنا ی رو شن صد ق و صفا ی د ل پیر ا یه ا ی تغز ل خلقت به پا کنم وسوا س کینه را به هجا ی سخن د هم مشت گره به روی تجا هل رها کنم ا حسا س خود فرو شی شا ها ن بد کنش با تیر نیستی یی ا بد بر ملا کنم ........ محمد ظاهر ظفری
استفاده از مطالب و عکسهای « فـردا» با ذکر نشانی مأخذ مانعی ندارد IE 5.0+ Browser Recommended, 1024 x 768 Resolution