updated : 31- July - 2005

 

 

حكمت وعبرت در شاهنامه

 

شاهنامه، شناسنامه ملتی است سترگ كه در چار راه تاريخ، ايستاده است و كوله باری سنگين از تمدن كهن را بر دوش دارد. فردوسی زمانی دست به ايجاد شاهنامه زد كه اركان هويت ملی يعنی، زبان، آيين وسنت با خطر زوال مواجه گشته بود. خليفه بغداد بخودش، حق داده بود، معتزله و...

داکتر عارف پژمان

 

 

سـپوژمی زرياب قلمی در برابر کابوس

 

سپوژمی زرياب در 1949 در کابل به دنيا آمد و از هفــده سـالگی به نوشـتن داسـتانهای کوتاه آغـازيد. او ميگويد: "گرايش به ادبيات را از پدرم گرفته ام؛ مـرد بی همانندی بود. هـرگز نميگذاشت احسـاس کنم که من تنها دختر هستم و بس. او مرا نه به اجرای کاری وادار ميساخت و نه از آن باز...

صبورالله سياه سنگ

 

 

جاده يی به سوی شمال

 

سرانجام ((كلفلس بيسيرو )) و ((ايسيوس ديونيزيو بيسيرو)) از روستای خود به پايتخت رسيدند. پدركلان و نواسه زمينهايی را با پای پياده پيموده بودند، كه از رطوبت شان همهء گياهها و علفها درگل ولای فرو رفته بود ؛ تپه های بيشماری را بالا و پا يين رفته و از ميان خزنده گان بيحال و...

حميرا مولانازاده

 

 

سی دی تازهء رفعت حسينی ...

 

جناب رفعت حسينی نه فقط يکی از بهترين شاعران معاصر وطن ماست بلکه ادبيات شناس، نقاد و پژوهشگر مسايل اجتماعی نيز می باشد.

يکی از عرصه های کار او تحقيق و تتبع در بارهء افکار و آثار ميرزا عبدالقادر بيدل سرآمد شاعران سبک هندی می باشد. ولی در سه چهار سال...

«فــــردا»

 

 

تآثير مشروطيت بر شعر ما

 

(پيوسته به گذشته) نزديک شدن شاعران ما به سياست، دست يازيدن به آتش است و آن به علتی که در افغانستان به طور واقعی دموکراسی وجود نداشته و شاعرانی که سياسی فکر می کرده اند، خود را در اين آتش سوخته اند. يکی از شاعرانی که تقريباً تمام عمرش را در تبليغ برای بهبودی...

بشير سخاورز

 

 

مطبوعات آماج گفت وگو  و ديدگاه شماری از فرهنگيان!

 

...در مورد پاسخ  به پرسش هايی که برای نشر در اثری بنام «مطبوعات آماج گفتگو و ديدگاه شماری از فرهنگيان» در نظر داريد، گرد بياورديد، نخست از همه ميخواهم روشن نمايم که پرسش ها بسيار کلی اند و برای دادن و يا يافتن پاسخ به آن ها، بايست به منبع های گسترده و به ويژه اولی..

سالار عزيزپور

 

 

نگاهی به کتاب « آخرين وخشور»

 

بنگاه نشراتی شهمامه با چاپ دفتر شعر محترم سالار عزيزپور به نام "اخرين وخشور" بار ديگر دستاورد تازه اش را به خوانندگان پيشکش کرده است.  اين اثر ارزنده دارای سروده های عاشقانه و سياسی نويسنده، پژوهشگر و انديشمنديست با بيشترين تلاشها در راه پالوده نگهداشتن...

صبورالله سياه سنگ

 

 

کانديد پارلمان

 

مامورک خرد رتبه ای در دستگاه دولت که ا صلا وجود نداشت چون موش کوچک کاغذ خوری از بام تا شام هشت ساعت تمام لای دوسيه ها، کارتن ها و مکتوب ها ورق پالی ميکرد که بمرور زمان از گرد اوراق موش واره خاکستری مينمود.

مامور صفدر ا ين روزگار زده ای بداقبال...

ناتور رحمانی

 

 

با سبدی از گل وجامی از اشک

 

 نامهء برقی تقریباً سفیدی برایم رسیده است؛ ازدوست دیرینم رسول. او در نامه اش همینقدربا حروف لاتین نوشته است :  " درد هاوراز های دلم! " آری، همینقدرو دیگر هیچ. اما نه، مثل این که این نامه ضمیمه هم دارد. می کوشم تا ضمیمه را باز کنم. اما ضمیمه باز نمی شود. هرچند....

نبی عظيمی

 

 

پرستو

 

پرستوها آمدند
پيام بهار آوردند
ساختند آشيان
برفرازاي درختان
شور کردند و فرياد
اين سو و آن سو پريدند

صالحه رشيدی

 

 

قهوه خانه

 

من ميان قهوه خانه... تو نمی دانم کجا

خيلی هم بدقول بودی پيش من ديگر نيا

ساعت سه بود حالا پنج بعد از ظهر شد

می گريزم زندگی را پا بپای لحظه ها

خسته بودی از من اين را درک می کردم ولي

حال ديگر خود هم از خود خسته ام. اما چرا؟؟

رامين انوری

 

 

کدام گذار؟

 

طفلی که بیش نبودم

                    پدرم بیمار شد

ماهی چنان کشید که قطرهء آبی

                    از کاریز پشت باغچه

                                به گلویش با قاشق ریختیم

چند صبحی که گذشت

وحيد عمر

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

مشروطه خواهان اول و ...

 

(پيوسته به گذشته) تا اینجا به مقدمات نهضت مشروطه خواهی به عنوان حسن مطلع تاریخ افغانستان پرداختیم و کوشیدیم علایم و آثار اندیشه های جدیدی را به بحث و کاوش بگیریم که نخستین بار به علل و اسباب انحطاط مزمن، درونی شده و ریشه دار تاریخی ما پرداخته بود...

داکتر اکرم عثمان

 

 

به ياد آن گياه مرده در مرداب

 

کنار چشمه سرسبز ست می گويند:

بهاران باز می آيد

پرستو از سفر باز آمد آواز می خواند

کلاغی در هوا در حلقه های دود ناکِ ابر

سرودِ اوج را مستانه در پرواز می خواند

و بادِ هرزه بر هر کوی و برزن می زند فرياد

شبگير پولاديان

 

 

از انکسار روح بپرهيز

 

بشكن طلسم حادثه ها را

بر صخرهء بلند شهامت

برخيز از ميان نبودن

هنگامه كن ز اوج  قيامت

اينجا ستاره گوشهء تنها

بر آسمان تيره نشسته

بشيرسخاورز

 

 

نگارگری از نگارستان خدا

 

اگربرمتون پارينهء ادبيات پارسی دری نظری برافگنيم، بارها با واژهء ( فرخار ) برخواهيم خورد.(( بتان فرخار ))، (( پريچهرگان فرخار ))، ((دلاوران فرخار ))، (( عياران فرخار ))‌ و... همه واژه هايی اند، آمده در نبشته های پارين ادبيات ما، كه بيانيست از ويژگيهای يگانهء آن سامان و...

احمد ياسين فرخاری

 

 

 مـــــړی

 

 آرامه ساه مي ويسته، چي ددژونددجنجالوڅخه بيغمه سوم . لا مي سترګي دتاريکي سره پوره نه وي عادي سوي، دروازه خو نه وه په تياره خاورين دهليز کي مي سترګي پريوچا ولګيدي چي زما وخواته را روان و..ژر مي ځان سره را ټول کړ. راته غير مترقبه هم نه وه، انتظار مي يې درلود.

واحد نظری

 

 

گلنار و آيينه

 

اي گل چنين که بر سر بازار می شوی

دل را به چم خرام خريدار می شوی

در خشک سال تو طئه قتـل ماهييان

مستانه مي خروشی و جوبار می شوی

بر جيوه زار روشن قامت نمای عشق

يك جلوه مي نمايی و گلنـــار مي شوی

شکرالله شيون

 

 

طوفان دل

 

باز می غُــرد ابر بــهار

باز می جوشد ابر خشن

مست و پر از غرور

ســیه چون شب ِ تار

خورشید رخت سفر بست

از این دیــار

عزيز عليزاده

 

 

سایه های ســیاه

 

  ناگهان از خواب پریدم، نمیدانم چرا؟ شاید خواب وحشت ناکی دیده بودم که مثل همیشه یادم نبود و فراموشش کرده بودم شاید هم کدام علت دیگری باعـث شده  بود که سراسیمه از خواب پریده بودم، درست یادم نیست.و اما سحرگاهان بود، نور کمرنگ خورشید از لابلای پرده ضخیم  که مقابل...

عزيز عليزاده

 

 

عدم دسترسی به گزارش کامل مانع پیگیری...

 

در ماه جنوری 2005 کمیسیون مستقل حقوق بشر افغانستان نتیجهء همه پرسی یک ساله یی را زیر نام "صدای مردم برای تأمین عدالت" در پیوند با جنایات جنگی و جنایات ضد بشری در افغانستان به دست نشر سپرد.
به تاریخ هفتم جولای 2005، سازمان...

آذريون

 

 

گذری بر کوی"مويه های اسفنديار گمشده"

 

 "مويه های اسفنديار گمشده" درونمايهء آن 59 پارچه شعر است، دو غزل دارد و باقی همه نيمايی و گاهی هم سپيد به نظر ميرسد، از پس منظر" نيروی تخيل، بافت واژه؛ همتافت معنايی؛ ساختار های رياليستيک زبانی و معنوی؛ انشايی و نقطه گذاری" زيبا و ثمين به نظر ميرسد....

معروف کبيری

 

 

دوست با دخترک زيبای

 

هوشمندی، صنمی، لاله رخی، رعنایی

که به جوی تن او بجز از خون خرد

خون آزادی و مهر ، راه پیمای نبو 

سخنی داشتمی

گفتمش ایکه کنون دخترک رعنایی

 وتو فردا که به دل بردن خود یکتایی

افران بدخشانی

 

 

شب يلدا

 

شب، شب يلدای زمستانی است

خانه پُر از ظلمت و ويرانی است

شاه کليد شفق- ای صبحدم

د رتگ مژگان تو پنهانی است. 

بی تو نه نايی، نه صدای دفی

بی تو نه جشنی و نه مهمانی است

داود درياباری

 

 

 

 

 

 

 

استفاده از مطالب و عکسهای « فـردا» با ذکر نشانی مأخذ مانعی ندارد

 

This website is optimised with IE6+ and a screen resolution of 1024 X 768 or higher