23 - January - 2005
|
||
خزان است. باد شدیدی می وزد. باد تخم گلها را بلند در آسمان پف میکند و آنها را با خود به دوردستهای زمین میبرد. یکی از تخم های گل ریزه گک است، بسیار خردتر از تخم گلهای دیگر. آیا او قادر خواهد بود که با تخم گلهای دیگر باقی بماند؟ پروين پژواک
از دريچه که بيرون نگاه کردم، آدمها غيب شده بودند. فقط چند تا گوسفند و گاو قلبه يی، زير درختهای قريه ميچريدند. کره خر بابه سعيد گردنش را بلند گرفته و سوی خط جادهء خاکی کنار دريا چشم دوخته بود. ريحانه را يک نظر ديدم که بزغاله را روی شانه انداخته و سوی خانه ميدود. رازق مامون
|
چند رباعی
اين خرقهء حرص و آز را بايد شست وين ســــبحه و جانماز را بايد شست مســـجد شـده بازار رياکاری و زرق اين جــــايگهء نياز را بـــــايد شست لطيف ناظمی
نشد از پرده تنها حق رخ تابيدنم پنهان مقام و در مقام خويشتن رخشيدنم پنهان به همپيماييم بس کور جهليهاست دنبالم لگد مالی شدم چون بودن من، ديدنم پنهان رقم کردن بدست ديگران شد سرنوشت من بچنگ تيره بختی دست و پا شيبيدنم پنهان بهـار ســـعيد
به استاد واصف باختری
چقدر زآتش و خون، چقدر ز دود گويم تو بيا که با تو امشب، غزل و سرود گويم تو بيا که از گلويم، غم کهنه را بشويم به تو زانچه هست گويم، نه از آنچه بود گويم منشان به انتظارم، بنشين تو در کنارم که نه عيب کس شمارم، نه بدِ حسود گويم رازق فانی
واژهء مهــــر
ای فلک! خانه يی خراب کدی سينه ها را بسی کباب کدی در غم و ماتم عزيزان، چند چشم ياران همه پر آب کدی يکی در شرق و ديگری در غرب دور از لانه اش، عذاب کدی نعمت الله مختار زاده (عکس از داود فارانی)
دلم به ياد روز های عيد به ياد آن صفا و مهر و انتظار شکيلا نصير
تا تو بداني كه معجزه گر تنهاست ساناز سيد اصفهانی
حضوری گربه شهر دل
بیاری آتش
|
استفاده از مطالب و عکسهای « فـردا» با ذکر نشانی مأخذ مانعی ندارد
IE 5.0+ Browser Recommended, 1024 x 768 Resolution
|