© Farda فـــــردا

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

غنی همـــا

 

 

 

 

 

غنی همــــا

تورنتو / کانادا

ghanihoma@hotmail.com

 

 

 

هفتاد سال، در گذر از هفت اقليم فرهنگ

به بهانه ی بزرگداشت هفتادمين سالروز تولد آقای دكتر اكرم عثمان؛ بزرگی از قبيله ی قلم

 

 

داكتر اكرم عثمان، اينك هفتاد ساله شده است. هفتاد سال پيمودن مسير پر فراز و نشيب فرهنگ و ادب، كاری ساده نيست. اگر از سه  دهه ی اول عمر اين نويسنده و پژوهشگر فرهيخته بگذريم، بقيه ی عمر پر بركتش را به خلق آثاری ارزشمند در زمينه های سياسی – اجتماعی، تاريخی و از همه بر جسته تر داستان های كوتاه پرداخته است.

 

در اين نبشسته بر آن نيستم تا درباره آثار داكتر اكرم عثمان به نقد و داوری بنشينم چرا كه بنده، خود مبتديی بيش نيستم و به قول حضرت مولانا «هنوز اندر خم يك كوچه ام». آن چه می خوانيد در اصل، ياد يار مهربان است و ذكر آن چه از زندگی و آثار اين بزرگمرد فرهنگ شنيده،  خوانده و فهميده ام.

من همچون اكثر هم ميهنان گرانقدر، داكتر اكرم عثمان را از طريق دكلمه ی اشعار در برنامه  ی ادبی راديو افغانستان و داستان هايش می شناختم تا اين كه در سال 2004 بخت با ما يار شد و جناب ايشان برای يك امر خير خانوادگی، به تورنتو تشريف آوردند.

 

درمدت اقامت كوتاه ايشان مجالی دست يافت تا يك بار در مصاحبه ای كه توسط آقای حميد ضرابی مدير مسئول و سردبير مجله ی وزين آشيان تدارك ديده شده بود، افتخار حضور داشته باشم و بار دوم در محفل بزرگداشت مولانای بزرگ بلخ كه با همكاری مجله آشيان در مركز جامعه ی اسلامی افغان ها در كانادا برگزار گشته بود،  از محضر ايشان فيض ها ببرم.

 

علت ياد آوری اين خاطره، ذكر اين نكته است كه من در اين ديدار، تصويری روشن و گويا از بزرگ منشی مردی را ديدم كه با آن كه از قله های فرهنگ و ادب كشور ماست، با آن هم برخوردش با ما- كه بار اول می ديديمش- آن قدر مهربانه و با تواضعی مشفقانه همراه بود كه خاطره ی خوش آن پس از چند سال، هنوز با من باقی است.

 

نگاه فرهنگی  - نگاه سياسي:

داكتر اكرم عثنمان از جمله ی نويسندگان كشور ماست كه هم در عرصه ی ادب و فرهنگ، و هم مسايل سياسی، اجتماعی و تاريخی قلم و قدم زده است. دلبستگی داكتر اكرم عثمان به مسايل سياسی، شايد يكی به دليل برخاستن از خانواده ای سياست ورز بوده باشد و ديگر رشته  ی تحصيلی كه تا سطح دكترای حقوق و علوم سياسی بلند رفته است؛ به شمول منصب های كوتاه مدت سياسی كه در خارج از كشور داشته است.

 

در افت و خيز بازار سياست افغانستان، به ويژه در اين سه دهه ی اخير، داكتر اكرم عثمان جامعه ی ما را با دو نگاه متفاوت ديده است: با يك نگاه از وزنه ی داستان هايش، روايت گر غم ها و شادی های مردم ما بوده است- بويژه اين كه درون مايه ی اغلب كارهايش، از فرهنگ مردم كوچه و بازار مايه برده است تا جايی كه می شود داستان هايش را به نوعی فرهنگ واژه ها و اصطلاحات مردم كابل زمين دانست.

 

 و اما داكتر اكرم عثمان با چشم ديگر، اوضاع كشور ما را از مجرای اوضاع سياسی افغانستان به تماشا نشسته است كه در اين چند دهه ی اخير به طرزی  شگفت انگيز با سياست های منطقه ای و جهانی گره كور خورده است. گره كور از آن جهت كه در اين چند دهه پسين وضع سياسی افغانستان به چنان كلافی سر درگم مانند گشته است كه نه روس ها توانستند سر و ته اش را بيابند و نه هم اكنون ايالات متحده امريكا با اعوان و انصار انگليسی و آلمانی و ترك و عرب و عجم شان.

 

 

 

 

در دورانی كه سياست های منطقوی و جهانی هم قاتل جان ما گرديده اند و هم قتق نان مان را (از راه كمك برای بازسازی افغانستان)، شايد ديد انديشمندانی همچون داكتر اكرم عثمان بهتر بتواند درون مايه ی حوادث غمناك كشور را شناسايی كند و با قلم تيز و تند شان، مراكز دايره های وحشت و مصيبت را هدف قرار دهند.

 

و اما آن چه چهره ی فرهنگی داكتر اكرم عثمان را در حافظه ی جمعی جامعه ی ما جاودانه كرده است نه نوشته های سياسی – اجتماعی اين فرهيخته مرد – كه البته در جای خودشان بسيار هم ارزشمند اند – بلكه داستان های مردمی و ماندگارشان می باشد كه به بخشی از تاريخ ملت ما بدل گشته است.

 

در مقاله ای كه به دليل حضور صميمی داكتر اكرم عثمان در تورنتو، تحت عنوان « آئينه های روايتگر» نوشته بودم متذكر شده بودم كه « ما در آئينه ی داستان های داكتر اكرم عثمان به جستجوی هويت فرهنگی گمشده خود می رويم، و به دنبال غرور ملی جريحه دار شده ی مان.»

 

 ما در كوچه ها و پس كوچه های داستان های اين نويسنده ی توانا، به ديدار جوانی مان می رويم و به ديدار عشق ها و خاطره های شيرين آن روزگاران. ما در اين داستان ها، با مردمان شهرها و روستاهای وطن، به ويژه كابل قديم، ديدار می نماييم.»

 

همچنان پر كار - همچنان پر بار:

داكتر اكرم عثمان در تمام طول حياتش، چه در حضر و چه در سفر، از انديشيدن و نوشتن فارغ نبوده است. وی در كارنامه ی فرهنگی خود چند مجموعه داستان، رمان حجيم « كوچه ما» كه در حدود هزار و چند صفحه می باشد،  كتاب «شيوه ی توليد آسيايی و نظريه ی فراماسيونی تاريخ»  و مقالات بسياری در زمينه های سياسی، اجتماعی و پژوهشی دارد. افزون بر آن داكتر اكرم عثمان در مسائل جاری كشور نيز، هميشه حضور فعال داشته و همكار ی مستمر با كلوب قلم افغانها در سويدن، ماهنامه فردا، سايت فردا، مجله ی آشيان، سايت كابل ناته او را  به يكی از پركارترين فرهنگيان خارج از كشور بدل ساخته است.

 

فرهنگ تشنج – تشنج فرهنگي:

داكتر اكرم عثمان با همه توانايی ها كوشيده است تا فرهنگ مدارا، تسامح و تساهل را تشويق و تبليغ نمايد و راه حل مشكلات اجتماعی و تاريخی را از طريق گفتگوی دو جانبه (ديالوگ) توصيه بدارد. از همين رو وی با بزرگ منشی بسيار خود را از تنش های قلمی  كه به ويژه در اين اواخر فضای فرهنگی به ويژه سايت ها و وبلاگ های اينترنتی افغانی را مغشوش و متشنج ساخته است، به دور نگه داشته است. جدال هايی كه گاه با هتك حرمت، طعن ولعن و توهين و تحقير همراه بوده اند.

 

واقعيت اين است كه در اين جنگ های قلمی حقايق تلخی نيز نهفته است و يكی از آنها، شايد روايت زخم های عميقی باشد كه در طول سده ها، استبدادهای گونه گونه سياسی – اجتماعی، فرهنگی و ... بر روح و روان ملت بر جا گذاشته اند. حال كه شرايط بروز مساعد گرديده است، بخشی از آن زخم ها سرباز كرده و لايه های چركين شان در برابر ديدگان ما به نمايش گذاشته اند. شايد هم انفجار عقده های ملی و تاريخی باشند كه حال كه شمشير داموكلس سانسور از سر ما در رسانه های انترنتی برداشته شده است از نوك خامه آخته عده ای روی صفحات رسانه های جمعی خارج از كشور و يا صفحات انترنيت، جاری و ساری می گردند.

 

واقعيت هر چه باشد، من با همين عقل كم و كوتاه، اين را به درستی می دانم كه همان گونه كه تفنگ نتوانسته مشكلات پيچ اندر پيچ ملت ما را حل نمايد به طور يقين شمشيرهای آخته ی انتقام جوی قلم ها هم  اگر بر مدار

 

عقل و انصاف  و مدارا نچرخد معضلات تاريخی و اجتماعی قديم و جديدمان را درمان نخواهد كرد.

زمانه ی ما، زمانه ی تفكر و تحليلی و خرد گرايی است نه روزگار احساسات غريزی و تعصب های رنگارنگ. نسيم دموكراسی و عدالت اجتماعی كم و بيش از گوشه و كنار جهان به وزيدن آغاز كرده است. بناءً برای حل مشكلات و مسائل اجتماعی چاره ای جز تمكين در برابر واقعيات روزگار نيست.

 

به عنوان عضوی كوچك از جامعه ی بزرگ افغان، پيشنهادم به فرهنگيان عزيز هموطن اين است كه تنش های قلمی را كه لايق شأن فرهنگ و فرهنگی نمی باشد، به سوی يك ديالوگ سالم و سازنده هدايت نمايند تا اين همه وقت و نيروی فكری صرف تخريب همديگر نگردد و هم مسائل ملی و تاريخی در يك فضای آرام، معقول و منطقی كه خصيصه ی انسان خردمند امروز است مورد طرح و بحث قرار گيرد.

 

در گذر از هفت اقليم فرهنگ:

داكتر اكرم عثمان در گير و دار گذر از فراز و فرودهای روزگار- چه در بخش فرهنگی و چه سياسي-  پيروز بدر آمده است. وی توانسته است كه رابطه ی مسئولانه و عميق عاطفی اش را با ادب و فرهنگ، استوار نگه

بدارد. آنگاه كه به دلايل تحصيلی ويا شغلی، در حوزه ی مسايل سياسی قرار گرفته سعی فراوان كرده است تا به «سياست زدگي» رايج زمان مبتلا نگردد. زيرا با دريغ كه سياست در افغانستان اغلب پاكيزه دامان نبوده است و هر كه توانسته باشد خود را از پستی ها و پلشتی های اين « عروس هزار داماد» به دور نگه دارد، هنر كرده است.

 

در آستانه ی هفتاد سالگي:

داكتر اكرم عثمان اينك در آستانه ی هفتاد سالگی، ايستاده است. به قول شادروان احمد شـــاملو

« اين برف را سرِ باز ايستادن نيست؛ برفی كه بر ابرو و به موی (داكتر اكرم عثمان) نشسته است.» اما او را چه باك از گذر اين همه ماه و سال كه عمر عزيزش را انديشمندانه و پر بار زيسته است و به يادگار گذاشتن آثار چنان گرانبها، نامش را در تاريخ و فرهنگ ما، جاودانه حك نموده است.

 

من ضمن اين كه به بانيان تجليل از داكتر اكرم عثمان، از ته دل درود می فرستم و از ادامه ی روند تجليل از زندگان، بی نهايت خرسندم برای اين نويسنده ی عزيز عمر دراز، انديشه ای همچنان بكر و قلمی پربارتر از پيش آرزو دارم.

 

در پايان با زنده ياد استاد خليلی هم صدا می شوم كه :

سايه ی سرو و روانت از سر ما كم مباد!

تورنتو، 27 اپريل 2007 

 

  

 

 «»«»«»«»«»«»«»«»

 

 

 

 

 


 

صفحهء مطالب ويژهء بزرگداشت