داکتر اکرم عثمان

 

 

 

 


 

 

داکتر اکــــرم عثمان

 

 

 

 

انتخابات رياست جمهوری در بوتهء آزمايش مردم

 

 

انتخابات رياست جمهوری در افغانستان برای دوست و دشمن و موافق و مخالف بهت برانگيز و شگفتی آور بود. با وصف دشواری های که سلامت و مشروعيت انتخابات را تهديد ميکرد قاطبهء مردم، آگاهانه و شعوری به آن دل سپردند و در آزمايشی بزرگ بيداری وجدان شانرا نشان دادند.

مراد ما نه اين است که آن انتخابات صد فيصد بی عيب و نقص بود و خاشه ای دغلبازی در آن به ظهور نه پيوسته است. بدون شک در جامعه ای به شدت روستايی فلاحتی و قبيله ای و جنگزده حدوث چنان کاستی هايی بديهی و حتی طبيعی به نظر ميرسد حسن آن رويداد در واقعيت ديگری نهفته است. چنان که همگان ميدانند در تاريخ سياسی و اجتماعی ما هر چه بوده عزل و نصب و انتصاب و انتساب و امرو نهی بوده است. در هيچ دوره و زمانی به ياد نداريم که کسی به زمامدار وقت بگويد: بر سر چشمت ابروست! و نظام ارثی، عمودی و انتصابی آمد و شد رأس قدرت را زير سوال ببرد آنچه در سنن سياسی ما به عنوان رجوع به ارادهء مردم، موجود بود نوعی جمع آمد ريش سفيد ها و سرکرده های قوم و قبيله بود که در آن، رأی و نظر مردم عادی    کوچکترين دخالتی نداشت و تصاميم خارج از نيات و منويات اکثريت اتخاذ ميشد. از آن فراتر ما در عنعنهء مناسبات حقوقی خود اصلاً چيزی بنام رجوع به افکار عامه نداشته ايم که موجوديت نوعی دموکراسی را برساند.

دموکراسی در اصل نوعی گفت و شنود و ديالوگ بين فرادست و فرودست می باشد و چنان تبادل نظری نخست در سنت ريشه   می گيرد و بعد از آن در قوانين راه باز می کند ولی آنچه ما داشته ايم امر و قومانده بوده که با تحکم و تهديد جامهء عمل می پوشيده است.

اکنون که به يمن شرايط بين المللی فضای مساعدی برای حسن استفاده از وضعيت پديد آمده است بايد حد اکثر بهره را به سود مردم تحول طلب و هوادار دموکراسی ببريم.

هدف اين قلم نه آنست که شرايط حاضر را آسيب ناپذير و بنيادين تصور کنيم و ذوقزده و چشم بسته اسير شرايطش بشويم. ما بايد همواره آمادهء تغيير شرايط به منظور تحکيم و ترويج حاکميت مردم باشيم. به قول معروف: ما هيچ دوست و دشمن دايمی نداريم اما هميشه منافع دايمی داريم. و همين «منافع دايمی!» بايد قطب نمای سياست خارجی ما باشد.

تا چند صبح پيش که چرخهء روابط بين المللی به گونهء ديگر می گشت دوستان موجود ما که مدافع سرسخت حکومت قانون و آزادی های مدنی استند، چندان حال و هوای ما را نداشتند و با دشمنان منطقه ای ما همصدا بودند اما همينکه وضعييت تغيير کرد بسرعت خود را تغيير دادند و بعد از سالها، بی پروايی جانب ما را گرفتند.

ما بايد از حد اکثر ظرفيت تغيير پذيری و نرمش سياسی برخوردار گرديم و ميدان های محدود حرکات ديپلوماسی خويش را فراخ و نامحدود گردانيم. دنيا به جايی رسيده است که پی گرفتن حالت ماقبل در آن ناممکن شده است ما بايد پيوند خويش را با سرزمين آبايی يا وطن مادری گسست ناپذير گردانيم تا در برابر زلزله های سياسی، از قابليت های لازم انعطاف سياسی برخوردار باشيم.

بايد بدانيم که ثبات نسبی وضع موجود، مولود حالت بحران! است. نگرانی  ما اين است که اگر بازهم بحران حاضر در روابط قدرتها فروکش کند آيا دوستان موجود ما به دشمنان فردای ما تبديل نخواهند شد؟ شايد، نشايد. پس بايد وضعييت شکنند و غضروفی موجود را پشت سر بگذرانيم و بنياد چنان دولتی را اساس بگذاريم که از باد و باران نيابد « گزند!»

ميزان مشروعيت نظامهای سياسی را درجهء اعتماد مردم متعارف نسبت به آن تعيين می کند حضور گستردهء مردم عدالتخواه و شجاع و اميدوار ما در انتخابابت رياست جمهوری نشان داد که آنها بين ارتجاع و ترقی علامت تساوی نمی گذارند و هر لحظه مساعدی را برای پيشرفت اجتماعی ارج می گذارند. روشنفکران ما بايد قدر اين فرصت تاريخی را بدانند و ملت بپا خاسته را نوميد نگردانند.

 

 

 

 


صفحهء اول