© Farda فـــــردا

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 حمزه واعظی



                              آثار استاد باختری در آینه جامعه شناسی ادبیات

آثار ادبی و افکار سیاسی ـ فلسفی باختری، در مقاطع مختلف و از سوی قلمزنان پر شماری، مورد نقد و بازشناسی قرار گرفته است، اما جای خالی یک بررسی جامعه شناختی نسبت به این آثار و بلکه بسیاری آثار و اثر گذاران دیگر حوزه ی ادبیات در افغانستان، در سنت نقد ادبی و بازکاوی محتوایی قلمزنان ما، کاملا مشهود است.

نخست آن که آثار باختری مهمترین شاخصه ی اندازه گیری وبازشناسی جریان شعر نو در افغانستان در پنجاه سال اخیر می باشد؛
دو دیگر آن که سیر محتوایی و انحنای بازگفت عناصر اجتماعی و رویدادهای سیاسی ـ فکری در آثار باختری، چیستی و چگونگی اندیشه ورزی روشفکری را در شعر معاصر افغانستان نمایه داری می کند؛
سوم آن که اشراف مطالعاتی وشناخت شناسی باختری در حوزه های مختلف علوم ادبی، اجتماعی وفلسفی، آثار وی را در مقایسه با سایر آفرینندگان افغانستان، به جلوه گاهی از تنوع مضمون، گوناگونی مفاهیم، غنامندی معانی و نو سازی های واژگانی وترکیبی تبدیل نموده است.
تعریف
جامعه شناسی ادبیات، دانشی است نوین که نسبت ادبیات را با عناصر اجتماعی در یک کنتکس اجتماعی می سنجد. مطالعات اين رشته اغلب با روشهاي گوناگون درمورد تجزيه و تحليل فرهنگ همراه است كه ادبيات را فرايند ناگزير اوضاع واحوال اجتماعي واقتصادي مي داند.

دانشی میان رشته ای
جامعه شناسی ادبیات، به عنوان یک دانش میان رشته ای، از یک طرف نقطه اوج علوم ادبی است که به زبانشناسی و فلسفه مرتبط می شود و از طرفی دیگر با علوم اجتماعی و تاریخ ارتباطی تنگاتنگ دارد؛ به طوری که یکی از پایه های اصلی جامعه شناسی ادبیات، در واقع فلسفه و زیبایی شناسی است. بدینرو مبنای شکل گیری جامعه شناسی ادبیات را می توان در فلسفه، بویژه فلسفه کلاسیک آلمان جست، چرا که بسیاری از اصول انسانی این رشته با توجه به عقاید فلسفی کانت، هگل، مارکس وشیلر پیوند دارد.
پیشینه

برخی معتقدند جامعه شناسي ادبيات در سده نوزدهم با آثار مادام دواستال و ايپوليت تن درفرانسه آغاز شده و در سده بيستم رواج بيشتري يافته است؛ اما امروزه جامعه شناسی ادبیات در جهان با نام بزرگانی چون جورج لوکاچ ( 1985- 1971. م ) لوسین گلدمن ( 1913 –1970.م ) تئودور آدورنو ( 1903 – 1969.م ) اریش کوهلر ( 1924 – 1981. م ) و میخاییل باختین ( 1985 – 1975.م ) گره خورده است و پیوندهای خود را با فلسفه و فرهنگ و هنر و اقتصاد تحکیم بخشیده است. با این همه، نخستین بار لوکاچ بود که توانست جامعه شناسی ادبیات را به علمِ اثباتی تبدیل کند و آن را با زیبایی شناسی کلاسیک و دیالکتیک کانت و هگل و مارکس پیوند دهد.
کارکرد جامعه شناسی ادبیات
حوزه ی بر رسی جامعه شناسی ادبیات، ساحه ی گسترده ای از آثار و نبشتار و گفتار را شامل می گردد. این مفهوم علاوه بر متون ادبی به هر نوع نوشته ای از جمله اسناد، اعلامیه ها، بخشنامه ها و دیگر آثار علمی، فلسفی و تاریخی به کار برده می شود. به سخن ديگر، هر نوع نوشته و نظم و نثري كه در شرايط زماني و مكاني خاصي و توسط نويسنده اي خاص نگاشته شده است، از منظر جامعه شناسی در حوزه ی ادبیات می گنجد. بدین رو جامعه شناسی ادبیات رشته ی زنده و پیوسته ای است که سه نوع کارکرد عمده واساسی را نسبت به گونه های علوم ادبی و فرمهای ساختاری ادبیات ارائه می دهد:
1. بازنمود اجتماع ومسایل ومفاهیم اجتماعی در آثار ادبی
2. بر رسی تأثیر آثار ادبی بر وقایع وتحولات اجتماعی
3. عمومی وساده سازی نظریه ها واندیشه های پیچیده ی اجتماعی ومنطبق ساختن آن با فهم و درک جامعه

ادبیات؛ روایتی از درون جامعه
ادبیات برای بشر همواره ابزاری ارزان و در دسترس برای آشنایی با دنیای شگفت ‌انگیز بیرون و درون بوده است. نویسندگان وسرایندگان همیشه از این ابزار بسان یک جامعه شناس و روان شناس اجتماعی برای شرح خصوصیات زمانه و دردها و آرزوها و روحیات زمینیان همدوره ی خویش بهره می جسته ومصرف کنندگان درجست‌وجوی رهنمودهایی برای دستکاری در درون خویش بوده است تا به درمانی روان‌کاوانه، که کوتاه و فهمیدنی باشد، برسند.
ادبیات، یک شیوه نمادین برای بیان مفاهیم ومعانی است. نمادهایی که در گفتار و نوشتار بیان می شوند شیوه های اصلی تشکیل بیان ومعانی فرهنگ هستند. از این رو، ادبیات همواره آیینه ی زمانه ی خود بوده است که تصویر روشنی از اندیشه های اجتماعی، فلسفی، عرفانی و مناسبات اقتصادی، اجتماعی، سیاسی وفرهنگی جامعه وتاریخ خود ارائه کرده است.استوارت هیوز در کتاب " آگاهی وجامعه" با بر رسی آثار مارسل پروست سایر رمان نویسان بزرگ، معتقد است که "رمان" نوعی نظریه پردازی اجتماعی است.
بنابراین و از آن جا که شعر، داستان، رمان و سایر گونه های ادبی از عناصري هستند كه به وسيله آن ميتوان به فرهنگ مردم زمان پي برد، بازکاوی آثار ادبی راهی به سمت اندیشه های اجتماعی، تحولات سیاسی ـ اقتصادی و سطح بینش، دانش واخلاق جامعه ومحیط پدید آوردگان آثار ادبی می تواند بگشاید.

ادبیات فارسی، بازشناسی مفاهیم اجتماعی
ادبیات فارسی به‌خصوص متون ادب کلاسیک تنها جنبه سرگرمی و زیباشناسی ندارد بلکه فارسی زبانان در طول تاریخ از طریق شعر و به کمک شعر می‌اندیشیدند. شعر و ادب کلاسیک فارسی گنجینه ی بسیاری از اندیشه‌های اجتماعی درطول تاریخ بوده است که می‌توان از طریق بازخوانی این متون، تاریخ ادیشه ی اجتماعی در بین اهالی این حوزه ی تمدنی ـ زبانی را شناسایی نموده و به نگارش در آورد. در این نوع خوانش، بسیاری از تحولات رخ داده در این حوزه، از جمله سیر نهادهای اجتماعی، سیاسی، اقتصادی، فرهنگی ومذهبی و نیز شیوه ی تعامل اجتماعی و مبانی اخلاقی مردمان این سرزمین ها نیز مشخص می گردد.
شاعران، عارفان، قصه پردازان و بزرگان ادب فارسی با شعر، حکایت، طنز، حماسه، پند نامه و قصه های اخلاقی خود از یکسو سهم مهمی در تبیین وشناخت جامعه و خصوصیات اجتماعی، ویژگیهای اخلاقی، تحولات فرهنگی، روند اقتصادی و سیر وسیره ی سیاسی و مدیریتی زمان خویش داشته اند واز سوی دیگر نقش بنیادینی در تولید و انتقال نظریات واندیشه های اجتماعی به جامعه ونسلهای پس از خود ایفا نموده اند
حکیم ابوالقاسم فردوسی را احیا گر زبان فارسی و سراینده ی حماسه های اسطوره ای می دانند اما کار و شاهکار فردوسی در همین قلم بسنده نمی شود. او در شاهنامه به مسایل اجتماعی مختلفی از جمله رهبری جامعه، داوری، عشق، ازدواج، قشر بندی اجتماعی وشکل گیری طبقات اجتماعی
می پردازد. فردوسی، مردمان زمانه ی خودرا به چهار طبقه تقسیم ونشانی می کند:
1. کاتوزیان( عابد وزاهد)
2. نیساریان( سپاهیان پادشاه)
3. نسوری( کشاورزان وکشتکاران)
4. آهنو خوشی( اهل حرفه وپیشه)
سعدی شیرازی را یک پژوهشگر اجتماعی می دانند که مسایل اجتماعی را از طریق مکالمه ومناظره ی دوجانبه بیان می کند. او در ابواب دهگانه ی "بوستان" خود تصویری از جامعه مطلوب ارائه می دهد و در هشت باب " گلستان" خود مشخصات جامعه را با شناخت تجربی و رویکرد جامعه شناختی برای ما می شناساند. در تمام این دو کتاب، سعدی مسایل اجتماعی مانند انسان دوستی، سرنوشت انسانی، پرورش اجتماعی، سیاست وکشور داری را تبیین می کند.
این شعر شعر معروف سعدی که:
"بنی آدم اعضای یکدیگرند که در آفرینش ز یک گوهرند
چو عضوی به درد آورد روزگار دگر عضو هارا نماند قرار
اندیشه ی برابر طلبانه و تعامل خردمندانه و مبتنی بر تساهل، شکیبایی ومدارای اجتماعی را در میان انسانها وجوامع می آموزاند.
غزالی در کمیای سعادت خود به مهمترین پدیده ی اجتماعی، یعنی ازدواج می پردازد و همانند یک کارشناس فواید ومضرات این امر را تحلیل و موشکافی می کند.
مولوی در مثنوی عظیم خود، تنها در قامت یک عارف ظاهر نمی شود بلکه در 26 هزار بیت این کتاب فخیم، 275 حکایت اجتماعی، اخلاقی و پند آموز را باز می گوید که نسبت مستقیمی با سرشت وسرنوشت فردی واجتماعی انسانهای جامعه دارد.
حافظ در غزلهای ماندگار خود تنها به ذکر نمادهای عرفانی و عشق زمینی نمی پردازد بلکه مهمترین پیام و اندیشه اش را به تبیین ارزشهای اجتماعی متمرکز می سازد.
آسایش دو گیتی تفسیر این این دو حرف است
با دوستان مروت با دشمنان مدارا
پیام این اندیشه، روا داری، انسان گرایی و حرمت وکرامت اخلاقی است که ارجمند ترین ارزش اجتماعی را بازتاب می دهد.
عطار، در منطق الطیر خود فهم ویژگی مدیریت را بسط می دهد و اثری است درخور و منحصر به فرد در ادبیات فارسی در بیان رابطه ی انسان و مقوله ی مدیریت.
ظهور شعر جدید و نیمایی در ادبیات فارسی از نظر جامعه شناسی، اولا نتیجه رشد جریان نوینی است بنام "جریان روشنفکری" و دوما برآیند ناگزیری است از مواجهه این روشنفکران حوزه ی ادبیات با پدیده ی مدرنیسم و الزامات فرایند مدرنیته. بدعتهای نیما درشعر نمایشگر مواجهه شاعر با نمادها و صورتهای جدیدی از جهان مدرن با معناهای تازه می باشد که در شعر بصورت سمبلیک با ساختار شکنی وبدعت های زبانی وشکلی تازه تبلور می کند.
شعر سپید ویا آزاد نیز نمادی است از گرایش روشنفکر شاعر وشاعر روشنفکر به مفاهیم رو به گسترش و سرایتگری مانند آزادی، اومانیسم، ابرالیسم، دمکراسی، حقوق شهروندی و جهانی شدن معانی و نمادها.

باختری و بیان های اجتماعی
شعر باختری بیانی فخیم ازعناصر اجتماعی، فرهنگی و سیاسی است که از سرشت وسرنوشت یک جامعه ی درگیر سنتهای ایستا، فقر مداوم، عقب ماندگی مزمن وغوطه ور در جهالت پیوسته ی سیاسی حکایت می کند.
بر رسی جزئیات آثار باختری و بازتعریف مفاهیم اجتماعی دراین آثار، کار بزرگی است که خود یک رشته و رسته ی جداگانه ی و پر حجم پژوهشی می طلبد که صد البته، دراین نبشته ممکن نیست. آنچه دراین مختصر مورد توجه و اهتمام است این است که تلاش می گردد روزنه و مقدمه ای گشوده شود برای بر رسی آثار این شاعر ماندگار معاصر از منظر جامعه شناسی ادبیات. بدینرو، همت و مدعای این نبشته این خواهد بود که تنها به فهرست و الگویی بسنده کند که محتوا، پیام، تاثیر و مبنای شعرهای استاد باختری با تکیه بر رویکرد اجتماعی قابل سنجش و ستایش است.
تحلیل جامعه شناختی محتوای شعرهای باختری تابلوی روشنی از جهت گیری های اجتماعی ارائه می دهند. این شعرها که دوره ها ودهه های مختلفی از زندگی شاعرانه، گرایشهای فکری، دیدگا ههای اجتماعی و تجربیات فرهنگی شاعر را نمایه داری می کنند، تصویر های نمایانی از رخدادها و ویژگی های زمانه و هویت تاریخی محیط اجتماعی و سیاسی به نمایش می گذارد. بطور کلی کلید واژه ها و بنیان فکری و سنخیت معنای این شعرها را می توان در مفاهیم ومبانی ذیل فهرست کرد:
• پرده دری از باورها و سنتهای رمزواره اجتماعی ـ تاریخی (از سنگ واز آب، ز موریانه تاریخ...)
• روایت زنان، حدیث سیب دندان گزیده ( الا یا خیمگه گی، سهراب زنده است...، در بیشه ای از چتر)
• مبارزه ی داد خواهانه واستقلال طلبانه ی ملی وبشارت روشنایی(آهنگ رستاخیز ـ 1344، خطابه، تا شهر پنج ضلعی آزادی)
• تبیین شرایط اسبتدادی وچرخه ی خفقان (جام شوکران ـمرغ گرفتار 1344)
• مختصات ومسئولیت های روشنفکری ( تاراج خزان ـ 1342، تنها 1353، از هزار و دومین شب 1354، از تنگ1354))
• امید ها ونا امیدی ها و پندارهای اجتماعی ( نوحه، آزیر، ای سایه بستان وام خویش از من)
• دغدغه ها و ناکامی های اجتماعی( دیباچه ای در فرجام، از فصل دیگر، در شهر تقویم )
• رسالت و درد ملی ( رویایی در میقات خورشید ـ 1371، صله)
• آرمان های اومانیستی وهمذات پندارانه ( از این جویباران)
• سرشت وسرنوشت جامعه: تقدیر سنگوارگی ( دروازه های بسته ی تقویم، صفحه تقویم خالی بود، آخر تو هم...))
• باورها و الگوهای اخلاقی ( گل بی خار ـ 1343)
• دلبستگی وگسستگی های ایدئولوژیک ( یادگار آیینه ـ )
• ارزشها و الگوهای اجتماعی( شعر: "سو"، سفالینه ای چند بر پیشخوان بلورین فردا، ص 273)
• روایت بدشگون جنگ وبحران ونامرادی ها ( جهنم است، جنهم، ای که گویی ماجرا چون بود...، راه جویان را سلام از ما )
• شکافهای فعال و غیر فعال اجتماعی ـ طبقاتی وتضادهای فرهنگی (سیب، از ریشه ها، الا زنهاریان زنهار)
• پس ماندگی ها وانسداد اجتماعی ـ فرهنگی( آزمون، شماطه تاریخ تب دارد)
• جهان نگری: حس جهان وطنی (چریک وادی زیتون ـ 1361، از خاور 1354)، ای زهره)
• نوستالوژی چراغداران مبارزه و حماسه (الا ای آتش آشامان)
• شکیبایی و تساهل ( ای نیام شکیبایی)
پژوهش و سنجش آثار باختری با تأمل و نگاه ویژه بر ویژگی های فکری، برداشت های فلسفی، دیدگاه های اجتماعی و باورهای سیاسی وی، از آن جهت نیز در خور کنکاش جامعه شناختی است که این آثارمعرفت شناسی بخش مهمی از تاریخ روشنفکری وسیر اندیشه ورزی نخبگان فرهنگی افغانستان را در نیم قرن اخیر نشانی می دهد.

تأثیر اجتماعی آثار باختری
الگوی معرفت شناسی آثار باختری بدلیل غنای فکری و تولید انبوه ثروت زبانی در شعر وسایر پرداخته های ادبی او،
نقش وتأثیر این شاعر بزرگ زمانه را در تعمیق معرفت شناسی اجتماعی و ترویج نشانه شناسی سیاسی بسیار رفیع ساخته است. این نشانه ها و مبانی معرفتی پایدار وتاثیر گذار را می توان در نمادها و سر فصلهای ذیل باز شناخت:
1. اشاعه ارزشهای اجتماعی در شعر

برخورداری از تجربه گرایشهای سیاسی ـ ایدئولوژیک، بهره مندی فراوان از دانش و مطالعات نظری از تاریخ، جامعه و مناسبات اجتماعی و تسلط ژرف بر گونه شناسی ادبیات کهن ومعاصر
سه عنصر مهمی هستند که در شخصیت و زکاوت باختری تبلور یافته است و موجب گردیده که وی شاخص ترین شاعر روشنفکری باشد که بیشترین مفاهیم وعناصر اجتماعی را در تبیین بینش معرفت شناسانه ی خود در شعر بکار بسته است وبدینوسیله بایستگی ها و وارستگی های ارزشهای اجتماعی را باز شناسی و باز تولید نموده است.
ارزشهای اجتماعی نهفته در شعر باختری شامل گروه پرشماری از ارزشها می باشد که مدارا، شکیبایی، نوع دوستی، همسازگری و اخلاق محوری در روابط اجتماعی وتعامل فرهنگی را اشاعه و بر ذهن مخاطب حواله می دهد.

2. غنای زبانی

3. نقش آموزشی
4. الهام بخشی
5. باز تولید میراث تاریخی ـ ادبی
6. فرهنگ سازی
7. هویت
8. غنای فرهنگ ملی
9. ناسیونالیسم فخیم
قدرت بازنمایی
 

 


 

ادبی ـ هنری

 

صفحهء اول