© Farda فـــــردا

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

احسان سلام

 

به نام خدا

سخنوران گرانمایه، فرهنگیان فرهیخته و دل بسته گان ادب و فرهنگ را یک آفتاب درود.

سپاسگزارم از فرزانه گان و قلم به دستان کلوب قلم افغان ها که این مجلس انس را برگزار کردند و بساط همدلی را هموار. در اقلیم سرد دموکراسی، کلوب قلم با آغوش گرم، پیوسته در بزرگداشت از منزلت سخنوران و اندیشمندان کشورمان، پیشگام و خوشنام بوده است.
از هجوم شوق برای شرکت در این بزم، پروبال کشیدم تا از محضر خردنواز و روحپرور ارباب معرفت کسب فیض کنم و برای بانوی سخن گسترمان تحفۀ ارادت برم، اما پای امکان لنگید، خار شرمنده گی در دلم خلید و سیلی پوزش به کنج خانه ام کشید. ناگزیر این دلنوشته را سرکردم تا با میانجیگری واژه ها به شاعر ارجمند حمیرا نگهت عرض ارادت کنم و به فرهیخته گان مجلس ادای احترام.
در مجمع الجزایر غربت، تجلیل از مقام ادبی و کارنامه های فرهنگی بانوی شعر فارسی دری ـ داکتر حمیرا نگهت دستگیرزاده ـ ارجگذاری به شعر و اندیشه و فرهنگ پربار جغرافیای خشونت گستری است که امروز نخبه گانش را در شش گوشۀ دنیا پراگنده کرده است تا آنان، در سوگ سوختنش بسوزند و بسازند.
قدردانی از شاعر اندیشه ها ـ بانو نگهت ـ پاسخ هنرمندانه و ادیبانه به پرسش پیردانای تاریخ ادبیات است که نسل امروزین پاسخگوی آن است.

کلام ژرف بانوی وارسته ـ دستگیر زاده ـ فقط فریاد زنانه یی نیست که در گوش مذکر زمان می دمد؛ بلکه شعرش، فریاد فراگیر گلوهای دردمندانی است که با امپلق روزگار از صفحۀ عواطف انسانی رانده شده اند.
 

بانو نگهت در لحظه های تیرباران پیکر زبان و ادبیات مان، با سپر اندیشه و منطق، در رزمگاه فرهنگی، مردانه ایستاده و با مرمی واژه هایش، سینۀ فرهنگ ستیز حریف را شگافته است.

سخن پرداز معاصر مان، در روزهای آفتابی و ابری؛ در شب های تاریک و مهتابی، با شعر زیسته و با زبان نفس کشیده است. باران عواطفش بر مرد و زن سرزمینش باریده و آفتاب محبتش صخره های سرد بی مهری را ذوب کرده است. بدین گونه قلبش «پر جمعیت ترین شهر دنیا بوده است.»

این قلم ناتوان در این فرصت اندک توانایی پرداختن به رنگین کمان شعر واندیشه، شخصیت فرهنگی و جوهرادبی این بانوی فرزانه و آزاده را ندارد. به یقین پژوهشگران و ادبیات شناسان این مجلس، کام تشنۀ ما را سیراب خواهند کرد.

به آرزوی سلامت و شادمانی تان.

تا فردای دیگر بدرود
     جمهوری فدرالی آلمان

 

    

«»«»«»«»«»«»

 

 

 

 


 

ادبی ـ هنری

 

صفحهء اول