© Farda فـــــردا

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 


 

 

 

                                      

                       پیام استاد واصف باختری به مناسبت برزگداشت
                              داکتر حمیرا نکهت دستگیرزاده


سلام بر خاتون شعر ، از ژرفای انزوای خاکستری خویش به شهبانوی آتشین زبان غزل درود می فرستم.

سپاسگزارم از برنایان و برنادیدارانی که این همایش خجسته را برای گرامیداشت دختر شایسته ی مادر گیسو سپید زبان فارسی دری برپا داشته اند.

بانو حمیرا نکهت دستگیرزاده فرزند برومند هرات ،فرزند افغانستان و فرزند جغرافیای پهناور زبان فارسی دریست. او از شهریست و نای هستی او از نیستانی بر دمیده است که در پایانه ی سده پنجم ،موفق ابن علی ارزشمند ترین دفتر پزشکی در همان متن تاریخی را در آنجا نوشت و خداوندگار مناجات و منازل زیبا ترین نیایش ها را در آنجا نگاشت. شهری که کودکانش در سده ی پنجم سند باد نامه ای ازرقی میخواندند شهری که نام های شکوهمند و باآفرین فرزندان گرانمایه ی آن جامی و کاشفی و میر علی ومیر عماد و بهزاد در بسا از کرانه های گیتی هنگامه می آفرینند .

در همین سده ی روان فرهنگیان هرات از استاد صلاح الدین سلجوقی تا استاد لطیف ناظمی و محمد کاظم کاظمی و احمد ضیا رفعت ، پاسداران آگاه گنجینه های دانش و فرهنگ سرزمین ما هستند.و استاد محمد علی عطار و استاد محمد سعید مشعل یکی با هفت قلم و دیگری با هفتاد آرایه بر اورنگ خط و نقش نشسته اند.

بیگمان در چند دهه ی پسین غزل زبان فارسی- دری به اوج های نوینی دست یافته است .در کشور ما یکی از سخنوران آگاه و توانای که در بال گشایی بیشتر این سیمرغ به عرق ریزی روانی پرداخته است خانم حمیرا نکهت دستگیرزاده است . غزل حمیرا نکهت از یکسو خون تاریخی غزل هزار ساله ی فارسی را در رگهای خویش دارد و از سوی دیگر سروده های او با یاخته های تازه تصویر های درخشان ِ نو آورانه و زبان پرنیان گونه درخشش ویژه ی می یابند .
برای این شاعر والا و انسان والا و برای خانواده گرامی و فرزندان او پیروزی و بهروزی آرزو میکنم.

دخترم حمیرا نکهت دستگیرزاده ! بگذار صنعت التفات بکار برم ، تو از بلورین روان ترین آدمیانی هستی که من در سراسر زندگی خویش به آنان برخورده ام . شعرت همیشه مرهم ناسور های روانی من بوده است و دلنوازی هایت همواره نوشینه ی که تلخی های جهان را برای من گوارا ساخته .

به کوری چشم فرهنگ سوزان وزن ستیزان پیکان شعرت را برجبین این تاریخ عفن محکم تر بکوب!هماره سر افراز باشی و هماره افرینشگر!

    

«»«»«»«»«»«»


ادبی ـ هنری

 

صفحهء اول