© Farda فـــــردا

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

                                  
نصیر مهرین


                                               کودتا ها در افغانستان

                                                     قسمت چهارم

1     

. . . با حضورمستقیم استعمار بریتانیه در افغانستان ، ودراغازین مراحل توانمندی آن در واقع شاهد عاملی نیز هستیم که بعنوان مانع شونده کودتای مخالفین علیه شاعه دست نشانده از عمل میکند . وچنین نقشی در همه موارد مشابه شناخته شده است .
با وجود اختلاف شدید مردم با حضور استعمار ونیروی مهاجم ، کودتا علیه شاه دست نشانده زمینه یی نداشت . بلکه قیام وشورش علیه سران وسپاهیان متجاوز مطرح بود . در کنار آن طلب بیهوده همکاری ورهبری قیام از طرف شاه در میالن بود . . . هنگامی که شاه شجاع نگونبخت به قتل رسید ، آن قتل از برنامه کودتایی حاکی نبود بلکه معرف خشم ونفرت برخی از رهبران ناراضی از شاه وبریتانیایی ها بود . . .
در فرصت های که بقایای دولت مطلقه سدوزایی، امکان حفاظت قدرت را از راه اتکأ به هند بریتانیایی نیز ازدست داده وآخرین نفس های حیات خویش رابه پایان می بردند وجامعه به مراکز متعدد ونمادهای قدرت تقسیم شده بود ، خان های متنفذ وآشتی ناپذیربا حضور قوای خارجی در افغانستان مانند نایب امیالله خان ونواب زمان خان ، سعی براندازی همدیگر را داشتند . هنگام موجودیت محمد اکبر خان بعنوان ممثل قدرت مخالفین متجاوزین ،از آن تلاشهای اشکار وخونریزانه ویا پنهانی جلوگیری به عمل میامد . اما برداشتن مانع آخری بقایای خانواده سدوزایی ها ( فتح جنگ ) که در پناه متجاوزین به حیات خویش ادامه داده بود ، با حرگت کودتایی تحقق یافت . * و این در حالی بود که مهجمین نیز گریزگاه جسته وتوانمندی دفاع از فتح جنگ را نیز نداشتد . . .
کودتای سرد ار محمد اکبرخان علیه فتح جنگ ، به سازش پیشینه وگذرای سران دوقوم سدوزایی ومحمد زایی نقطه پایان گذاشت . چنین زمینه یی را مساعد شدن نظر مساعد مقامات هند بریتانیایی برای عروج محمد زایی ها وبه قدرت رسانیدن دوست محمد خان کمک میرسانید .
پیامدحکومت مطلقه ومرکزیت آور امیردوست محمد خان ، با شاخص بهره مندی از جانبداری های مادی وسیاسی هند ، به اطاعت واداشتن ویا خاموشی وسزکوبی مخالفین را باخود داشت . بی اثر ساختن رهبرانپورپها، خرئج قوای خارجی ، بهرهمندی امیر از فرزندان جنگ خوی؛ نظام مطلقه خفقان زا وجامعه مطیع را بار |آورد که مانند آن راچند دهه پس تر در حاکمیت مطلقه امیر عبدالرحمان خان می توان دید . شکل دادن به بافت دستگاه خانواد ه گی در کابل وولایات همراه باسرکوب های خونین ، ذهعنیت توئسل به کودتا وفکر چنان اقدامی را نیزایجاد نمی کرد . . .
اما پس از بروز مجدد هرج ومرج ناشی از جنگهای مشابه که تاریخ افغانستان در جنگهای قدرت طلبانه فرزندان تیمورشاه دیده است ؛ حاکمیت در دوره دوم امارت امیر شیرعلیخان با دو اقدام کودتای مواجه شد :
نخست ، برادرانسردار محمد اسلم خان برای آزادیبرادر خویش که در زندان امیر بود ، اقدام به کودتای علیه امیر وقتل او کردند . اما آن اقدام کشفشد وبرادران اسلم خان محبوس گردیدند .
باردیگرهند بریتانیا با مشالهدهنشانه هایاز عدم اطادعتهمه جانبه شیرعلی خان، نقشه یی را طرح کرده بودندتا امیر را از میان بردارند *
با آنکهاز چگونگی آن طرح سخن بیشتری گفته نشده است ، اما با توجه به نفوذ هند در تعیین امیران افغانستانوبا توجه به اینکهشیرعلیخان نه مانند دوست محمد خان وعبدالرحمان خان همه جانبه به خواست های هند گردن تسلیمی نمانده وسیاست سو ذن را در دهلی دربرابر خویش بارآورده بود ، این نظر محتمل به نظر میاید . پسانتر ها چنین اقدامات را در بسا کشورهای جهان می بینیم . کشورهای نیرومند وسود جوی برای برداشتن مخالفین بارها چنین طرح های را پیاده کرده اند . . .

2

دوره زمامداری عبدالرحمان خان که سخن ازتداوم وتشدیدحاکمیت مطلقه شخصی دوره دوست محمد خان وشیرعلی خان دارد؛ در چارچوب لزوم دیدهای منافع هند ؛ نظام سرکوبگر، مطیع ساز ، خفقان زا وترس آمیزی راچنان شکل داد که اشکال مختلف واکنش ها را نیز بازتاب میداد . از جمله برعلاوه شورشقدرت طلبانه سردار محمد اسحاق خان پسرامیر محمد اعظم خان ( کاکای تمیر عبدارحمان خان) وبرعلاوه تبارزقیام ها وشورشهای مبنی برخواسته ئهای حق طلبانه ومخالفت آمیز با ظلم وستم ومالیات ستانی های طاقت سوز؛ اقداماتی نیز به عمل آمده بود که از اعدام امیرخبر میدهند . هنگامی که به سخن ریاضی ؛"امیررسم گذشت میدید ( 1306ق. مزار شریف) ابراهیم شاه از صف سپاه خود راخارج ساخته . . . تفنگ به جانب امیر درازنمود. . . اما تیرش به هدف نخورد وصحبمنصبان امیر ابراهیم شاهرا قطعه قطعه کردند ، امیرنمی خواست که او را بکشند. زیرا محرک او شناخته شود "*؛ متوجه نگرانی های امیرمیشویم که گمانش به جای ره برده است که در آن موجودیت نقشه یی را میدیده است برای از میان برداشتن او .
امیر باری تذکر میدهد که دستی توطئه داشته تا او را به قتل برساند* . . .
واز آنجایی که درارکان کارگزاران دولت او رابیشتر سرداران تشکیل میداد ،ذهنیت توسل به از میان برداشتن فرد مطلق العنان نیز در میان همانئ دافارد شکل میگرفته است . . . در شرح وقایع سال 1317ق 1899آمده است که :
"محمد عظیم خان سدوزاییپسرسردارمحمداسلم خانودین محمدخانامین نظام وشیراحمدخان وچند نفر خوانین کلمانی که قصدقتل امیررا داشتنددر کابلاز تدبیر شاهزادهآزاده امیر حبیب اللهخان گرفتارومقتول شدند "*
برعلاوه توجه به ترکیب سردارانه شبکه ، میشود گفت که اقدام آنها در محدوده تحقق هدف قتل امیر پایان نمی یافته است . در واقع چنان اقداماتی تعیین جای نشین ئتصرف قدرت رادر نظر داشته اند .
درارتباط دستگیری آن شبکه این هم گفتنی است که با وجوددولت متمرکزو ئمطلقیتترساننده فردی؛ و همکاری گروهی ازبلی گویان فرمانبر کهدر هرنظاماستبدادی ودیکتاتوری، رکابامیر وشاه ورءیس جمهنوری راهمراهی ومیکنند ؛ وبا وجود نارضایتی شدی وبی حد وحصر، امیر از داشتن نهادجاسوسی ، خبر چینیوپشتوانه همکاریبریتانیلابهرهمند بود که درشکل گیریهر نوع نقشه جدی کودتایی جلوگیری میکرد .
امیر عبدالرحمان خان که به نقش عامل دو کشور روسیه تزاری و هند بریتانیاآگاه بود ، برای جلوگیری از اقدامات آنها سیاستی را درپیش گرفته بود که حاکمیت اش خدشه یی نبیند . درین زمینه میگوید :
" من خوب میدانم کهکه سیاسی دانها ،ازین تدبیر چه مقصود دارند که رقبای سلاطین همسایه را دردست خودشان نگاه میدارند . تادرصورتیکه سلاطین مذکورتکالیفآنها را قبول ننمایند ، برآنها مسلط باشند ."*
همان پذیرشوقبولیتکلیف وخاطرخواهی بریتانیادر افغانستان بود که امیر ذهنیت استفاده ازرقبایش راخنثی کرده بود. یکی از رقبای امیر سردارمحمد ایوب خان بود که در هندتحت نظر بسر میبرد . . .

                                                             ***

درک وفهم امیردر رابطه با حکومت داری در حدودی بود که درآن اوضاع واحوال با ترسیم نصب العین های برای فرزندانش ارائه کرده بود .* او پنداشته بود که اگر پسرانش از وی پیروی نموده وبه نصایح او عمل کنند ، جاودانگیقدرت در خانوادهاش بقا میابد . هرچند با گذشت زمان زمینه ها وعوامل دیگری که درعقل قاصرامیر نمی گنجیدآن پای به عرصه ظهور نهادند اما نمیتوان ئازپیروزی موقتی امیر برای حفاظت قدرت وخنثی کردن نقشه های کودتایی انکار ورزید .

3  
 
امیرحبیب الله فرزند امیر عبدالرحمان خان ، که میراث بردارنظام پدر ونتایج کارکردهای آن بود ؛ تا حدود زیادی بدون دشواریبا مشکلات در سایه هیولای استبداد به حکمروایی خویش ادامه داد . اما در طی سالیان امارت او تبارز جوانه های اصلاح طلبتانه ومطالباتی که عناصر تازه به ظهور رسیده مطرح میکردند ، تحرکات جدیدی را در عرصه اثر گزاریایجاد نمود . آن تحرکات متثر بود ازآرزوهای اهل مکتب که باپیدایش نو آیی ها درهند وایران و روسیه وبقیه کشورها آشنایی به هم رسانیده بودند . کوشش ها وزحمات آنهاپید ایش قطبی را در پی داشت که برای حاکمیت امیر نیز سرنوشت ساز بود .

هنگامیکه کوشش های مسالمت آمیز مشروطه خواهان در نهایت در شکل پیشنهادی از طریق عریضه ییخویش با طرح مطالبات اصلاحی به امیر ، با واکنش خشونت آمیز و مستبدانه مواجه گردید ( 1909 ع) ، در واقع حبیب الله خان الزام گرایش به قهر را در صفوف مخالفین تحول پسند ایجاد کرد. تصور میشود که کوشش ناکام عبدالرحمن لودین شهید غرض قتل امیر از آن ناگزیریها بود. عقیم ماندن عمل لودین با ادامه نا رضایتی ها و توسعه آرمان های نوین، سازماندهی جدید با تکیه بر هسته های مخفی مرتبط با آن را در قبال داشت.
آن حرکت، بالاخره در شکل کودتای از طرف جمعیت سری دربار پیش رفت و با قتل امیر حبیب الله کودتای موفق امان الله خان را عملی ساخت.

از روی پاره مدارک در دست داشته بر می آید که در جریان جنگ نخستین جهانی، نزدیکان دست اول امیر حیب الله تدارک برکناری او را از سلطنت از طریق کودتا دیده بودند از آن جمله دو چهره نیرومند دربار نایب السطنه سردار نصرالله خان و عین الدوله امان الله خان برای برکناری او مصمیم بودند. *
اما گویا مخالفت سردار نصرالله خان به قتل امیر و در عین حال تمایل بیشتر امان الله خان به اصلاحات در جامعه را از موارد اختلاف های معین به یاد توان نمود. آن موارد اختلاف امان الله خان را بیشتر به نزدیکی با طرفداران اصلاحات، شکل دادن فعالیت های مخفی و تشکیلاتی جمعیت سری دربار و فاصله از سردار نصرالله خان کشانیده است. از آن رو انگیزه حاکم در کودتای درباری از طرف امان الله خان و یاران وی را از روی علایق و فعالیت ها و بروز رویداد ها، تغییرات و اصلاحات بعدی به درستی می توان تشخیص داد.
در واقع کودتای امان الله خان حامل آرزوی کسب استقلال و راه اندازی اصلاحات ترقیخواهانه در جامعه بود تاثیر جمعیت سری ملی و تحقق آن مأمول جز از طریق برکناری حبیب الله خان مسیر نشد. نارضایتی های درباری و اختلاف مادر امان الله خان با زن باره گی های امیر توانسته بود، زمینه های مساعد و کارگیری امکانات کودتا را به سهولت فراهم سازد.*
در کوتادی مؤفق امان الله خان نه تنها صورت جدیدی از مخالفت با حاکمیت را ملاحظه توان کرد، بلکه با نماینده گان ترقی جویی خارج از دربار را می بینیم. در گذشته لشکرکشی ها و جنگ های که خون هزاران نفر را می ریخت، شکل مقابله با حاکمیت و تصرف قدرت سیاسی بود. با کودتای امان الله خان نه از آن شکل استفاده گردید و نه پیشگیری برنامه های اصلاحی در جامعه با دوران پیشن مشابهت میرساند. . .
امان الله خان با اتخاذ شکل جدید سرنگونی نظام پدرش، صورت جدید و عاجل حل تضاد با سردار نصرالله خان را نیز در معرض نمایش گذاشته است. امان الله خان، به گونه یی که پیشتر تذکر رفت در زمینه از میان رداشتن امیرحبیب الله خان و کسب استقلال با سردار نصرالله خان همنوایی داشته، اما با توجه به کرنش سردار نصرالله خان و راه رفت های جداگانه در زمینه های پرداخت به امور جامعه از هم جدا بوده اند. با کودتای ضد پدر، سردار نصرالله خان را غافلگیر ساخت. و همزمان با رفع مانع نخستین، مانع با نفوذ دیگری را که سد راه خویش تلقی میکرد نیز از میان برداشت. ازین رو اقدام امان الله خان علیه سردار نصرالله خان متمم کودتای او علیه امیر حبیب الله خان بود. هنگامی که میخوانیم رسول هرانتی افسر در جلال آباد دست به اقدام متهورانه یی زده وبرخی از همراهان سردار نصرالله خان را زندانی کرد ؛ این ذهنیت نیز پدید میاید که نامبرده بایست با دلگرمی وپشتوانه شبکه کودتای امان الله خان دسن به چنین عملی زده باشد .
اقدام سردار نصرالله خان در اعلام پادشاهی در جلال آباد، دستآویز دلخواه برای امان الله خان گردید.از قراین توافقات قبلی میان امان الله خان و نصرالله خان می توان این استنتاج را داشت که در صورت برکناری حبیب الله خان، سردار نصرالله خان جانشین او تعیین میگردید. یا اینکه امان الله خان چنین چراغ سبزی را به او نشان داده بود. سردار نصرالله خان احتمالأ با آن خاطر جمعی و به دلیل عدم آگاهی از انگیزه های اصلی جمعیت سری دربار، و تاکتیک های حساب شدهً امان الله خان در دامی افتاد که شکستن بال و پروپایان زنده گی اش را درپی داشت. (ادامه دارد)

 

 

 


 

اجتماعی ـ تاريخی

صفحهء اول