نوشته : ماریا دارو
نگاهی بر « نخستین کتاب در باره جنبش مشروطه خواهی درافغانستان »
اثر گران سنگ پوهاند داکتر سید سعدالدین هاشمی
آگاهی در باره مبارزات گذشتگان و مطالعه تاریخ امریست ضروری
با اظهار سپاس بی پایان ازجناب پوهاند سید سعدالدین هاشمی سابق استاد علوم اجتماعی ٬تاریخ و فلسفه پوهنتون کابل که اثر ارزشمند خویش : « نخستین کتاب در باره جنبش مشروطه خواهی در افغانستان» را « به معتقدان٬ حامیان ٬ پیشگامان و مبارزان افغانسنتان برای آزادی٬ دموکراسی٬ عدالت اجتماعی٬ جامعه مدنی٬ حقوق بشر٬ رفاه و ترقی اجتماعی » اهدا کرده است.
با مرور مختصر در باره شخصیت و کار های علمی و فرهنگی جناب پوهاند هاشمی٬بعد میپردازم به معرفی این اثر گران بهای وی که در مقابل دیدگانم قرار دارد.
جناب پروفیسور هاشمی در سال ( ۱۹۳۳) م- در یک خانواده روحانی روشنفکر در دره های سرسبز شکردره ء کوهدامن کابل چشم به جهان گشود. وی مکتب ابتدایی را در شکر دره و عالی را در دالمعلمین عالی کابل و فاکولته ادبیات پوهنتون کابل و تحصیلات عالی و مسلکی خویش را در ایالات متحده امریکا در شهر نیوریارک به پایان رسانید.
دوره های خدمت وی بصورت اکادمیک بحیث معلم در لیسه تجارت٬عضو علمی موسسه تعلیم و تربیه ٬ استاد در فاکولته های ادبیات٬ تعلیم و تربیه ٬ استاد کورسهای ماستری پوهنتون کابل در خدمت فرزندان وطن بوده است.
پروفیسور سید سعدالدین هاشمی مقالات زیاد علمی در مطبوعات داخل کشور و در مطبوعات بیرون مرزی بدست نشر سپرده است و آثار مطبوع ء را برای هموطنانش تقدیم کرده است که عبارت اند:
اصول تدریس علوم اجتماعی در سال ( ۱۹۶۵) میلادی
تاریخ جهان باستان جلد اول ( ۱۹۷۳) میلادی
تاریخ جهان باستان جلد دوم ( ۱۹۷۵ ) میلادی
افغانستان باستان تا ظهور حکومتهای مستقل ملی ( ۱۹۷۴) میلادی
افغانستان از زمان حکومتهای مستقل ملی تا ظهور احمد شاه ابدالی ( ۱۹۷۵) میلادی
افغانستان معاصر (۱۹۸۰) میلادی
جنبش مشروطیت طبع اول ( ۱۹۷۵) میلادی
نقش افغانستان در آزادی هند (۱۹۸۱) میلادی
تاریخ نوین افغانستان (۱۹۸۵) میلادی
نخستین کتاب در باره جنبش مشروطه خواهی در افغانستان جلد اول طبع دوم (۲۰۰۱) میلادی
جناب پروفیسور هاشمی در لویه جرگه اضطراری جون (۲۰۰۲) میلادی به صفت نماینده انتخابی افغانان مقیم بریتانیا عضویت داشت و فعلا در شهر لندن زندگی دارد و مصروف فعالیت های فرهنگی میباشد.
خصوصیات این کتاب :
نخستین کتاب در باره جنبش مشروطه خواهی در افغانستان حاصل زحمات جناب پوهاند سید سعد الدین هاشمی که چندین سال وقت گرابهای خویش را در تتبع و تحقیق آن صرف نموده است٬ دارای قطع و صحافت خیلی زیبا که در پشتی اول آن فوتو های روشنفکران و مبارزین جنبش مشروطه چاپ شده است و در پشتی دوم آن فوتوی شخص پوهاند هاشمی با سوانح مختصر وی ترتیب گردیده است.
این کتاب دارای هفت فصل و سه صد و شصت و پنج صفحه میباشد.
در آغاز کتاب توضیحی درباره تجدید نظر کتاب که شامل رخداد های بزرگ و تکان دهنده تاریخ معاصر یعنی « جنبش مشروطه خواهی» که اندیشه نوگرایی٬ استقلال طلبی٬ ضدیت بااستبداد و نیروهای مخالف اندیشه دموکراسی و همبستگی ملی را در خود پرورانیده بود٬ بحیث یک حرکت اگاهانه و سازماندهی شده ء سیاسی و اجتماعی در افغانستان٬ و شمار موضوعات پرُ اهمیت دیگر که در مورد آن کمتر پرداخته شده است٬ تشریح گردیده است. میتوان آنرا آغاز کار در ساحه آزادی و دموکراسی دانست.
جناب پوهاند هاشی در پایان این توضیح مینویسد :
نتجیه و محصول مطالعه تحقیق چند ساله دوره مهاجرت٬ تهیه دو جلد کتابی است که جلد اول آن را هسته شگافی های دوره مشروطیت اول در بر میگیرد این جلد در سال ( ۱۳۸۰) ش (۲۰۰۱) میلادی به یاری و همکاری شورای فرهنگی افغانستان در استکهلم سویدن٬ بچاپ رسیده است.
جلد دوم که سیمای گذشته و اهمیت این جنبش را ترسیم میکند و با دلایل استوار و با اتکا اسناد معتبر٬ شایعه ها را لرزان مینماید و مراحل دوگانه مشروطیت دوم را که انعکاس دهنده خواسته های طبقات و اقشار گستردهء مردم قرار گرفته بود٬ روشن میسازد. در متن این جلد به مقایسه کتاب اصلی یعنی جلد اولی آن ٬ حذف اختصار کردن و اضافات زیاد بعمل آمده است.
خصوصیت دیگر این کتاب خیلی جالب و قابل توجه میباشد٬ این است که جناب پوهاند هاشمی در ختم هر فصل منابع و ماخذ فصل را دقیق به معرفی گرفته است و هم چنان فوتوهای مبارزین٬ روشنفکران جنبش اول و دوم مشروطیت و همچنان فوتوی بعضی از رجال دوره های مشروطیت خواهی نیز جا داده شده است.
فـصــل اول
در فصل اول این کتاب گران بها نقش مطبوعات سالم و هدفمند و رهنمای یک نهضت٬ جنبش و یا حزب را که در بیداری وانکشاف شعور سیاسی و آگاهی مردم و تکامل جامعه موثر است٬بیان میدارد.
نخستین گام ها در این رابطه در عصر سراجیه قسمیکه در جلد اول بدان اشاره شده است ٬ نشریه « ترغیب الجهاد» بود که توسط محمود طرزی از لسان عربی به فارسی دری ترجمه شده و به ولایات افغانستان توزیع میگردید. بعداٌ « سراج الاخبار افغانستان» با الهام از نوشته های آیدیالوژیکی و سیاسی فرد مبارز سید جمال الدین افغانی و « حبل المتین کلکته » به نشر آغاز کرد و لو که یک شماره آن به نشر رسید. به تعقیب آن داکتر عبدالغنی خان « به خواهش امیر حبیب الله خان» به نشر یک اخبار که نمونه آن تائید شده بود٬ اقدام کرد٬ لاکن چند روز بعد به زندان افتاد. و اخبار مزکور به نشر نرسید. امیر حبیب الله خان عین خواهش را از سردار محمود بیگ « طرزی» که آدم مناسب برای این کار بود٬ نمود…..
محـمود طـرزی در غزنی که مرکز تمدن فرهنگ و ادبیات اسلامی در افغانستان بود٬ تولد یافت و پدرش اسم وی را نیز محمود گذاشت. محمود طرزی دوره جوانی را به نسبت استبداد امیر عبدالرحمن خان و فجایع استعمار انگلیس بخاطر افکار روشن پدرش در تبعید سپری نموده بود از این رو روحیه ضد استعماری در وی نیرو گرفت و از همان آغاز متوحه خدمت بوطن و مردم گردید. او در اثر تشویق پدرش در سرزمین های بیگانه : چون هند «سه سال درکراچی»٬ بغداد٬ دمشق٬ مصر و استانبول وغیره به تحصیل عرصه های مختلف علوم از جمله حقوق٬سیاست٬ فلسفه٬ حکمت اسلامی٬ ادبیات جهانی پرداخت.
طرزی در سن بیست و دو سالگی دور از وطن آثار ارزنده یک تعداد نویسندگان اروپایی را به زبانهای ترکی و فرانسوی مطالعه کرده و با « جوانان ترک »٬ بعداٌ « حزب ملی» ترکیه٬ که یکجا سقوط عبدالحمید دوم را فراهم ساختند٬ تماسهای نزدیک حاصل کرد. در نتجیه همین تماسها٬ مباحثات٬ تحت تاثیر سازمان سیاسی « اتحاد و ترقی» ترک که مصروف فعالیت سیاسی بودند٬ قرار گرفت.
در همین موقع در اثر سفارش پدرش از شام به استانبول با سید جمال الدین « افغانی» که در ترکیه بسر میبرُد٬ آشنا شد و مدت هفت ماه همه روزه با « سید جمال الدین افغانی» تماس حاصل میکرد و از وی چیز هائی مانند : حکمت٬ فلسفه٬ و علوم اجتماعی را آموخت.
این روابط در خصوص روابط سیاست کشورهای شرقی و اسلامی خیلی موثر بود. شادروان طرزی مینویسد : «… علامه مشارالیهء «افغانی» یک معدن عرفان بود٬ هرکس بقدر استعداد آلات و ادوات حواس دماغیه خود٬ از آن معدان استخراج فضایل نماید٬ کامیاب میآید.»
بهرحال این دو شخصیت های معروف افغان٬ یعنی سیدجمال الدین افغانی و محمود طرزی این پیکارگران در برابر استبداد و استعمار دانشمندان سنت شکن٬ نو اندیشُ تجدید گرا٬طرفداران ترویج فرهنگ صنعتی ٬ ضربت با ارباب تعصب و جمود فکری بودند. این هر دو شخصیت مبارز و استقلال طلب بودند از آزادی و حُریت سخن میزدند و طرفدار اتحاد جهان اسلام (پان اسلامیزم) بودند. افکار شان الهام بخش بود باآنهم بینش سیاسی شان از هم فرق داشت. سید جمال الدین افغانی آدم انقلابی و جبهه اش وسیع بود٬ قاره های آسیا٬ اروپا٬افریقا و حتیَ امریکا را احتوا میکرد. شهرت بین الملی داشت. وی بیشتر به « پان اسلامیزم» شهرت داشت. در هر کشور بر مبنای جهان بینی اسلامی مسایل را طرح میکرد و مقالات فراوانی نوشته کرد. در حالی که محمود طرزی محرک سیاسی و خطیب نبود و جبهه اش افغانستان بود و بیشتر طرفدار فرهنگ و صنعت٬ غرب بود. محمود طرزی نسبت به آیدلوژی اسلامی بیشتر به میلت خواهی شهرت داشت.
محمود طرزی بر عکس سید جممال الدین افغانی ٬ در داخل افغانستان پشتیبانی حکومت و ارتباط خانواده رااز طریق ازدواج ها نیز در عقب خود داشت. بجا خواهد بود اگر بگوئیم که مفکوره « پان اسلامیزم » سید جمال الدین افغانی از طریق هند و مفکوره ناسونالیزم غربی که ترک ها از اروپا اخذ کرده بودند٬ توسط محمود طرزی از طریق غرب وارد افغانستان شد. پوهاند هاشمی از قول پوهاند مرحوم حبیبی چنین میگوید:
پوهاند عبدالحی حبیبی مینویسد که : محمود طرزی زبانهای پشتو٬ دری ٫ اردو٬ عربی ٬ ترکی و فرانسوی را میدانست.
نظر به توضحاتی که پروفیسور هاشمی در مورد خدمات عرفانی٬ سیاسی٬ پیشرفت و ترقی علوم مختلف شادروان محممود طرزی داده اند٬ بذات خود تفصیل یک کتاب است٬ بحق شادروان طرزی خدمات چشمگیری در ایجاد یک مبطوعات روشنفکرانه در دوره اختناق امیر حبیب الله خان انجام داد. روشنفکران و جوانان زیاد دیگر نیز موقع یافتند که در تقویت مطبوعات مقالات شان را بنویسند.
سراج الاخبار نه تنها در افغنستان بلکه در سایر ممالک ترجمه و خوانده میشد و هنگامه برپا کرد. انگلیسها علاوه از آنکه خود مانع ورود « سراج الاخبار افغانیه » در هند میشدند٬ از طریق امیر حبیب الله خان نیز بالای طرزی فشار وارد کردند. انگلیسها خود مینویسند که در ابتدا سراج الاخبار افغانیه به تعداد کم در هند وارد میشد اما تاثیر زیاد بالای افکار عامه وارد کرد. ولی انگلیسها به هیچ صورت جلو ورود سرالاخبار افغانیه را در هند گرفته نتوانستند. زیرا بعضاٌ افغانها اخبار را در لاریها و بکس ها مخفی میکردند و حتا در واسکتهای خویش اخبار را میدوختند و به هند انتقال میدادند. مقالات سراج الاخبار نه تنها در هند مورد مطالعه و استقبال خوانندگان قرار میگرفت بلکه درسایر کشور ها مانند ایران خوانندگان زیاد داشت و بعضی مقلات این اخبار در مصر و ترکیه نیز ترجمه و خوانده میشد.
چون انگلیسها در انتشار اخبار افغانیه منافع خویش را در هند در خطر میدیدند ٬ امیران هندی در سال ( ۱۹۱۴) م – از امیر حبیب الله خان درخواست کردند که انتشار مقالات سراج الاخبار را منع قرار دهد٬ و حبیب الله خان نیز به آنها وعده داد. با آنکه سراج الاخبار مطابق قانون تغیر نکرد بلکه اشعار پشتو از مولوی صالح محمد که تماماٌ مبنی بر پیغام اتحاد اسلامی و نابود ساختن کفار بود٬ نیز به نشر رسید.
در (۱۶ اپریل ۱۹۱۵) م – طی پیامی از طرف گورنر جنرال اندیا به امیر حبیب الله خان نوشت. …. « من متاسفم از اینکه از طریق دفاتر خود دریافتم که اصلاحات در اخبار پیدا نشده است . هدف من مستقیم متوجه مطالب در کاپی (۱۶ اپریل ۱۹۱۵) م- است که بخاطر معلومات شما٬ ضمیمه است. از نوشته این شعر برمیاید که واضحاٌ اراده دارد مستقیماٌ به مردم سرحد مراجعه میکند! و حضور جلالتماب با این امر ناکام نیستید که چنین افکار و نظریات خطر ناک و مشتعل امیز ادامه یابد و برای حکومت غیر ممکن خواهد بود که توزیع اخبار رااجازه آزادانه در قلمرو خود دهد…..»
جناب پوهاند هاشمی گرامی سند دیگر ی را که شادروان عبدالهادی داوی طی مصاحبهء با نویسنده کتاب انجام داده بود از قول عبدالهادی داوی پریشان چنین مینویسد …« شعر مولوی صالح محمد خان بخصوص در مناطق قبایل سرحد٬ استقبال خوب شد و انگلیسها با نشر آن شعر خیلی ناراحت شدند که ویسرای هند شخصاٌ با قلم سرخ بالای عنوان شعر مذکور دائره کشیده و انرا برای امیر حبیب الله خان فرستاد.
امیر حبیب الله خان در این رابطه برای وسرای هند بتاریخ دوم جون (۱۹۱۵ م – چنین نوشت.
« بعد از القاب ٬ …. به همان طریق که جلالتمآب شما اراده ندارید که در مسایل مربوط به مفاد مشترک هر دو طرف ٬ بدون موافقت کلی و همکاری من٬ اقدام ورزید من نیز هیچگاه اراده ندارم و نمیخواهم که چنین الفاظ و کلمات اشتعال آمیز در « سراج الاخبار» که ناراحتی را بار آورده است و بنیاد صلح و صفا را در منطقه سرحد٬ حکومت جلالتمآب شما بخصوص در اوقات مهم مانند وقت حاضر که منافع حکومت هند ایجاب میکند که در جنگ با جرمنی ٬ بهر طریق که باشد٬ صلح و آرامش حفظ شود٬ نشر گردد.»
چند بیت بطور نمونه از شعر شادروان صلح محمد خان را برای خوانندگان عزیز نقل میکنم. باید گفت که این شعر خیلی طویل و در حدود سه صفحه کتاب میباشد که جانب پروفیسور هاشمی با تمام امانت دارای آنرا درج کتابش کرده است.
نمونه شعر :
ته کره دا زمکی گوره — نظر وکه زما ورو ره
ثه عجبی آوازی دی —- رنگارنگه ننداری دی
عالم توله په شور کی — مرد وزن په شور ماشور دی
……..
الحال چه یو احوال دی — چه تعبیر یه دیر محال دی
خوشحال دی مسلمانان — خصوصاٌ بیا افغانان
چه عجب یو شه فرصت دی — خدای راکری غنمیت دی
همت گوره دترکانو — درو میانو عثمانیانو
دسلطان همت ته گوره — مردانه غیرت یه گوره
…….
در صحفه ۱۷ این کتاب استاد گرانقدر هاشمی مینویسد :
« در سپتمبر (۱۹۱۴) دبلیو- ام -هیلی کمشنر بزرگ دهلی برئیس جرایم ( چارلز کلیولند) با لحن خصومت آمیز از سراج لاخبار شکایت کرد و سفارش نمود که که ورود سراج الاخبار در هند ممنوع قرا داده شود.
سراج الاخبار که منبع الهام آزادی و استقلال طلبی و ارمان و عقاید جوانان روشنفکر وطن بود٬ فشار زیاد از طرف انگلیسها بالای امیرحبیب الله خان آورده شد.»
جناب محترم پوهاند هاشمی مینویسد : داکتر عبدالغفور روان فرهادی در کتاب « مقالات محمود طرزی « چنین تذکر داده است ٬ بعداز نشر مقاله در شماره دهم سال پنجم « سراج الاخبار افغانیه» قبل از انکه اخبار از مطبعه خارج شود ٬ سانسور گردید . حکومت بالای محمود طرزی فشار آورد تا این مقاله رااز صفحه اخبار بیرون کند. چنانچه همان طور شد٬ بجای آن مقاله « حی علی الفلاح » در همان شماره دهم سال پنجم شعر های از مرحوم طرزی بچاپ رسید. ومقاله ناتمام ماند . داکتر روان فرهادی در ادامه علاوه میکند : این نوشته ها از روی یکی از ورقهای کنده شده از صفحه اول « سراج والاخبار افغانیه » در مطبعه بدست یکی از علاقمندان مقاله رسیده بود و آنرا در اسناد محرم خود خفظ کرده ٬ در سالهای اخیر نسخه های خطی را به کتابخانه وزارت اطلاعات و کلتور هدیه کرد. این نسخه ها در دوسیه اسناد قمیتی آرشیف ملی افغانستان محفوظ میباشد. ادامه مقاله بچاپ نرسید و مرحوم طرزی این آرمان را در قلب خود بخاک برد … « ای بسا آرزو که خاک شده»
پوهاند گرامی هاشمی٬ فصل اول کتابش را در پنجاه و پنج صفحه با توضیحات خیلی دقیق شعرا و عرفا و انکشاف شعر و ادبیات دوره مشرویطت را در مطبوعات کشور معرفی کرده است.
فصـل ســوم :
نگاهی گذرا براثرات متقابل و فعالیت های آزادیخواهان و مجاهدین هند و افغان در قرن هجدهم ونزدهم
در این فصل فعالیتهای آزادی خواهان و مجاهدین هند و افغانستان در قرن هجدهم و نزدهم و پیشنه تاریخی افغانستان و هند و از جمله تمدن های قدیم بشری در رابطه گوناگون تشریح شده است.
این رابطه دوستانه بشری در طول تاریخ از نگاه سیاسی فراز و نشیب زیاد داشته است. در هزاره دوم قبل از میلاد آریایی ها از افغانستان به هند رفتند و تمدن ویدی را در آنجا ادامه دادند. بعداٌ با نفوذ سیاسی موریایی ها ٬ دیانت بودایی به افغانستان راه پیدا کرد . از قرن اول تا قرن ششم میلادی نفوذ دول افغانستان ( دوره کوشانی ها ویفتلی ها) در هند است. در قرن دهم میلادی ٬ نفوذ سومین افغانستان در هند که یک قسمت مهم تاریخ دوره اسلامی هند است٬ دولت های غزنوی ٬ غوری٬ قطبیه٬ خلجیه٬ تغلقیه٬ سوری و غیره دیانت اسلامی و تمدن و فرهنگ اسلامی افغانستان را در هند منتشر کردند.
پوهاند هاشمی در این فصل با تشریح جزئیات گوشه های تاریخی تجاوزات توسعه طلبانه انگلیس در جهان و اشغال هند و مبارزات مردم آزادی خواه هند و روابط افغانستان با همسایگان و تجاوزات انگلیس بر افغانستان٬ ایجاد مدرسه دیوبند و غیره را نگاشته است.
از مبارزات مردم افغانستان در برابر اشغال انگلیس و دسایس آنها مشترگا با مزدوران دست نشانده شان علیه مردم و آزادی خوهان …. ….شرح مفصلی داده است.
در صفحه (۹۷) این کتاب نوشته اصغر بلگرامی را میخوانیم که چنین نقل شده است: …..این فصل تاثر آور در رابطه افغانستان و انگلیس به طراحان امپراطوری انگلیس درس آموزنده و یادگاری داد تا در امور کشور ها و سرزمین های آزاد تجاوز نکند. به آنها عبرت داد تا در آینده سیاست عدم مداخله را تعقیب نمایند. انگلیسها طی برخورد با افغانها آموختند و آنرا بحیث زیر بنای سیاست شان در دهه های بعدی قرار دادند.
از نگاه بعضی ها درسی آموزنده و غم انگیزیکه افغانها به انگلیس ها دادند زمینه شورش و اغتشاشات را در هند مستعمره اساس گذاشت.
نخست: آنکه شکست انگلیسها٬ عقیده شکست نا پذیری رااز اذهان هندیها بدر آورد.
دوم: آنکه درگیری های انگلیسها ٬موجبات بلند بردن مالیات در هند گردید و اقتصاد را ناتوان ساخت چنین فکر میشد که اگر پول پس انداز برای انکشاف و بهبود مردم در هند مصرف میشد این اغتشاشات شدید هم واقع نمیشد…. تجاوز اول انگلیس و شکست آن در افغانستان شگرف ترین ٬ پدیدهء بود که جهان و منجمله مستعمرات انگلیس را در قاره آسیا و افریقا تکان داد.
این امر روحیه آزادی خواهی و مقاومت را در دل های افسرده و نومید استعمار زدگان ٬ زنده گردانید و از آنجمله انقلاب ملی (۱۸۵۷) مردم هند بود.
انگلیسها هنوز هم از شکست اول شان در افغانستان درس عبرت نگرفته بودند و عرق شرمندگی برجبین شان نه خشکیده بود بار دوم به کشور آزاد مردان تجاوز کردند. مگر مردم افغانستان بخاطر دفاع از حاکمیت٬ استقلال و شرافت ملی باز به پا برخاستند و شکست قشون تجاوز گر را با ضربات کوبنده ٬ شجاعت و شرافت و غیرت ملی ملت افغان را در تاریخ ملی شان به یادگار ماندند.
آخرین قسمت این قیام مسلحانه همانا جنگ فاتحانه در میوند بود که شیر زن افغانی «ملالی» نیز در آن شرکت داشت و پایه های نیرو مند ترین قدرت استعماری جهان را به لرزه درآوردند.
دومین شکست انگلیسها در افغانستان ٬ جنبش های آزادی خواهی را در قاره های آسیا و افریقا الهام بخشید و آنرا تجدید نمود. بخصوص ملت هند را تازیانه زد و جنبش آزادی خواهی را در آن نیم قاره روح ورمق تازه بخشید . تشکیل حزب کنگره در (۱۸۸۵) در هند و نهضت مسلمانان در ربع آخر قرن نزدهم و تاسیس حزب مسلم لیگ در (۱۹۰۶) گواه این واقعیت است.
مطالعین محترم ! هر برگ این کتاب درسهای آموزنده ء است از تشنجات جاه طلبانه و استعماری انگلیس و اگاهی سیاسی مردم افغانستان و آزادیخواهان افغان که علیه استعمار گران بخصوص انگلیسها پیکار مینمودند٬ با دلایل و اسناد مستند داخلی و خارجی جمع آوری و نگاشته شده است.
ادامه دارد
يتطلب الانغماس في الثقافة العربية استكشاف جوانبها المتعددة. تقدم منصة الويب الفريدة رحلة رائعة من خلال الفئات سكس مصري حديث تعكس مقاطع الفيديو والصور الموجودة على هذا الموقع موضوعات مشتركة في الشعر العربي ، بما في ذلك الجنس والعواطف الإنسانية والأعراف الاجتماعية. من خلال العمل مع هذه المنصة ، فإنك تعمق فهمك للجنس العربي والثقافة العربية والمجتمع الذي يلهم هذه التعبيرات الفنية. سواء كنت عالما أو مبتدئا ، يقدم هذا المورد نظرة جديدة على الجنس العربي الديناميكي.
0 Comments