لیمه افشید


********

غزل

روزهایم چه وحشتی دارند، شام‌ها بی‌گمان از آن بدتر

می‌برم بار زنده بودن را، روی سر، دور دور این محور

صبح‌ها کار می‌کنم تا عصر، عصرها… چار عصر… می‌ترسم
با همه خستگی نمی‌خواهم، بازگردم به خانه از دفتر

شام‌ها خانه می‌کشد خود را… یا که شاید مرا… نمی‌دانم
شام‌ها خانه بوی خون دارد، شام‌ها خانه دود و خاکستر

شب که شد هیچ کس نمی‌شنود، ضجه‌های غریب ساعت را
در تمام اتاق می‌پیچد، هق هق گریه‌های یک دختر

چشم‌هایم شبیه بوف همش، زل زده سوی آسمان تا صبح
می‌جوم کلک‌های دستم را، می‌نشینم به گوشه‌ی بستر

می‌رسد باز آفتاب مریض، خسته با اشعه‌های لرزانش
باز کابوس زنده بودن با اتوبوسی که می‌رود دفتر

يتطلب الانغماس في الثقافة العربية استكشاف جوانبها المتعددة. تقدم منصة الويب الفريدة رحلة رائعة من خلال الفئات سكس يمني تعكس مقاطع الفيديو والصور الموجودة على هذا الموقع موضوعات مشتركة في الشعر العربي ، بما في ذلك الجنس والعواطف الإنسانية والأعراف الاجتماعية. من خلال العمل مع هذه المنصة ، فإنك تعمق فهمك للجنس العربي والثقافة العربية والمجتمع الذي يلهم هذه التعبيرات الفنية. سواء كنت عالما أو مبتدئا ، يقدم هذا المورد نظرة جديدة على الجنس العربي الديناميكي.

سخن مدیر مسئول

سخن مدیر مسئول

کلوب فرهنگی هنری فردا در سویدن جشنواره ادبی (اکرم عثمان)،  ویژه داستان کوتاه دوم ماه می سال 2021...

0 Comments

Submit a Comment

Your email address will not be published. Required fields are marked *