هادی میران
به نیزار خیالت میکشانی شاعر خود را
تو راهی که به دریا میرسانی عابر خود را
تو متن یک کتاب از سوره های سرخ عصیانی
که عاشق کرده ای، قبل از صحافت ناشر خود را
اقامتگاه وحی عاشقیهایی، هدایت کن
از این برزخ به باغ رستگاری کافر خود را
برقصان واژه ها را روی برگ لاله و شبدر
به فیض چشمهایت آشنا کن زائر خود را
من و تو زخمهای جنگ را پوشیده میگردیم
بغل وا کن، بپوش امشب لباس فاخر خود را
تو زیبایی و من عاشق، عجب جرمی! اگر میشد
به کیفر میرسانیدم لبان قاصر خود را
0 Comments