عزیزالله نهفته
سلام، صبح بخیر آشنای حنجرهها
بخوان سرود بهاری کنار پنجرهها
بریز هلهلهی سرخ بر سکوت کدر
کنونکه بسته دهن آسمان زنجرهها
جهان ما چقدر زشت هست، میدانی
زمانه گشته بساط شنیع مسخرهها
کلاغ زشت نمیترسد از بزرگی این-
مترسکی که نشسته جوار کنگرهها
اکرچه نقش دگر میزند زمانه همی
تو نقش خویش بزن برتمام مقبرهها
0 Comments