هادی میران

پری تا پرده های شرم از رویش کنار افتاد

شگوفه بر لبش گل کرد در قاب انار افتاد

گل مهتاب را پاشید در شام خیالاتم

چنانکه ماهتاب آسمان از اعتبار افتاد

سکوت خانه برهم خورد از ساز النگویش

جهان لرزید، محشر شد، دل من از مدار افتاد

چراغ عاشقی روشن شد از طعم دو تا سیبی

دو تا سیبی که روی دست من از شاخسار افتاد

طواف قامتش را از جنون احرام پوشیدم

که در پیک شراب من دو تا چشم خمار افتاد

سخن مدیر مسئول

سخن مدیر مسئول

کلوب فرهنگی هنری فردا در سویدن جشنواره ادبی (اکرم عثمان)،  ویژه داستان کوتاه دوم ماه می سال 2021...

0 Comments