© Farda فـــــردا

 

 

 

 

 

 

 

 

 

در نامهء فـــــردا «سرسخن» بيانگر موضع کلوب قلم ميباشد در حاليکه ديــگر مــــقالات ديدگــــــاه هــای  نويســــنده گـــان فـــرهيختــــه را بازتاب ميـدهــــد

 

 

 

 

شمارهء سی و ششم

 

 

 

 

سر سخن

 

داکتر اکـــــرم عثمان

 

 

یک سکوت شرم آور!

 

 

 

وقتیکه کارد به استخوان آدم برسد ـ به هرکاری دست میزند. دیگر از کشتن و کشته شدن نمی هراسد. از آنجا که زیرپای خودش آتش روشن شده است زیرپای تمام دشمنانش اعم از شناخته و ناشناخته آتش روشن میکند تا انتقام بگیرد.

 

در جهان ما مردم فلسطین مصداق کلی این ادعا میباشد. از بدو اشغال سرزمینهای فلسطینی با توطئه و دخالت مستقیم شماری از دولتهای قدرتمند و ایلغار وحشیانهء صهینونیستها فلسطینی ها بطور مستمر در منگنه شکنجه و تحقیر رنج میبرند و ناگزیر می شوند یا وطن آبایی شانرا ترک بگویند ویا زندانها و اعدامها و مرگ تدریجی را پذیرا گردند.

 

این جنایت ها در برابر چشمان رهبران کشورهای عربی، ممالک اسلامی و زعمای خُرد و بزرگ دولتهای جهان انجام می شود و احدی را تشجیع و تحریک نمی کند که زبان به اعتراض بگشاید و جلو جنایت علیه بشریت را بگیرد.

 

اگر یک فلسطینی در مقام دفاع برآید و یکی از دشمنان جان و مالش را بکشد تروریست لقب می گیرد و فریاد امریکا و متحدانش بلند می شود که در ارض مقدس! تروریست ها لانه کرده اند. اما اگر صد برابر این عمل را اسرائیل مرتکب شود دفاع برحق تلقی می شود.

 

پرسیدنیست که جانب ضعیف چه باید بکند؟ و این سکوت سنگین و شرم آور را کی باید برهم بزند؟

 

نه تنها قضیهء فلسطین بلکه چندین قضیهء مبرم و داغ سیاسی در سطح جهان به همین بُن بست رسیده اند و جناح محافظه کار حاکمیت برسراقتدار ایالات متحده امریکا که سکاندار سیاست های آنکشور است و حرف آخر را میزند نه فقط در لفظ و عمل از دولت اسرائیل جانبداری می کند بلکه به خاطر حضور ملموسِ لابی اسرائیل! در ترکیب حاکمیت آن دولت چنان سروصدا براه می اندازاند که گفتی این فلسطینی ها هستند که خاک اسرائیلی ها را در «نوارغزه» به توبره کرده اند.

 

جانبداری از مردم واقعاً بیدفاعِ فلسطین یک امر جلیل فرا دینی و فرا ایدیولوژیک است و باید روشنفکران در سراسر جهان صدای اعتراض شانرا بلند کنند و جانب مظلوم را بگیرند.

  

همان طور که آورديم يکی از مناقشات بحران آفرين زمان ما، کشاکش بين فلسطينی ها و دولت اسرائيل است. يکطرف دولتی، با دندان های اتومی! و پشتوانهء عظيم اقتصادی سياسی و نظامی يک ابرقدرت متکبر که در وجود ايالات متحدهء امريکا متبلور شده است موضع گرفته است و طرف ديگر ملتی مستضعف و بی پناه قرار دارد که به طفيل دست اندازی کشور های غربی چندين پارچه شده بود و در برخی از کشور های عربی در کمال عسرت بسر ميبرد.

 

در سرزمين فلسطين مهمترين ضابطه های حقوقی جهانی زير سوال رفته است. قرار مسموع امريکايی ها فلسطينی ها را محکوم به ارتکاب اعمال تروريستی می کنند. از اين اتهام بر می آيد که در اين جريان هم دزد خدا خدا می گويد و هم کاروان! هم استثمارگر و هم اشغالگر لبهايش را به خاک ميمالد و هم اشغال شده فرياد تظلم و دادخواهی بلند می کند.

 

جهان عدالتخواه چه در افغانستان و چه در ديگر کشور ها باور دارند که « بن لادن» و سلفش « آرئيل شارون » و «نيتان ياهو» هم تروريست هستند!؟

 

ما شنيده ايم که در فرانسه، بلژيک، هسپانيه، آلمان و انگلستان انگشتهای اشارهء زيادی رهبران اسرائيل را نشانه گرفته اند و حتی قرار است يکی از محاکم معتبر بلژيک پروندهء آنها را بنام متخلفين و مجرمين جنايات جنگی به بررسی بگيرد و حکم جلب شانرا صادر کند.

از آنجمله « شاورن » متهم است که چند سال پيش هنگامی که وزير دفاع اسرائيل بود، دستور قتل عام فلسطينی ها را در اردوگاه های «صبرا» و «شتيلا» صادر کرد و حدود هشتصد آدم عادی و غير دخيل در جنگ را تير باران کرده است.

 

اقدامات تروريستی آرئيل شارون شباهت تام و تمام به بمگذاری های شنيع بن لادن و الظواهری دارند. اگر محل وقوع و عاملان اين جنايات را در نظر نگيريم و يکی را بجای ديگری بگذاريم، چه بن لادن و چه شارون.

 

با اين مقال ميرسيم به يک داوری کاملاً ارزشی که دستاويز ايالات متحده امريکاست و هر روز به بهانهء دفاع از حقوق بشر دولت هايی کشور های خاطی و حامی حقوق بشر را از هم سوا ميکند و خود را در جايگاهی بلند قرار می دهد. اگر چنين است بايد امريکا از سياست « يک بام و دو هوا!» بپرهيزد و شارون و بن لادن را به يک چشم بنگرد. بايد بيش از اين بر مردم بی خانمان فلسطين دل بسوزاند و کودکان فلسطينی را که با قلوه سنگهايی به جنگ تانکهای اسرائيلی می برايند بيشتر زير بال بگيرد.

 

ديگر شکی نداريم که ايالات متحدهء امريکا يا زرادخانه های اتومی اسرائيل را نمی بيند و يا نمی خواهد ببيند اما همينکه ادارهء به اصطلاح خود مختار فلسطينی از راه های مجاز و غيرمجاز چند تا راکت انداز و کلشنيکوف بخرد رسانه های طرفدار اسرائيل در امريکا چنان محشری بر پا ميکنند که پرده های گوش فلک پاره می شود و بيچاره دولت فلسطين خود را در قوطی حس می کند.

 

چرا هر وقتيکه شورای امنيت سازمان ملل متحد ميخواهد در مورد گسيل نيروهای حايل بين مرزهای اسرائيل و ادارهء خودمختار تصميم بگيرد با ويتوی نمايندهء امريکا مواجه می شود؟ آيا همين کاری نه بدان معناست که امريکا به عمد ميخواهد تانکها و بولدوزرد های اسرائيل با فراغ خاطر و بی پرس و جوی مقامات مسوول جهان بر زاغه نشين ها بتازند و خاطرهء نازی ها را در تصفيه های نژادی تجديد نمايند؟

 

هنوز مسايل زيادی در سياستهای امريکا وجود دارد که از پرويزون انصاف نگذشته و غش و سمنش جدا نشده است.

مقابله با تروريسم غيردولتی با اقبال زيادی در جهان مقابل شده است اما اين نصف يک پروژهء منصفانه است، باشد که نيمهء ديگر تروريسم دولتی ـ نيز سرکوب شود.

 

 

 

******

 

ديگر نوشته ها در اين شماره از:

 


استاد اسحق نگارگر، استاد يوسف کهزاد، پوهاند زيار، صوفی فقير احمد علی قندهاری ،  دکتور سيد حميدالله روغ، نصير مهرين، بشير سخاورز، صبورالله سياه سنگ، منصور سايل شبآهنگ، محمد زرگرپور، آصف بره کی، پوهنيار بشير مومن، فريبا آتش صادق، گل آغا احمدي وردك ، بصير يقين زبور گلزاد،  ولی شاکر، ...

 

 

 


صفحهء مطالب و مقالات

 

صفحهء اول