«هشتم مارچ» گامی بلند به سوی آزادی

 

 

 

هشتم مارچ به عنوان روز جهانی زن روز مبارکیست و تثبیت چنین روزی، یک گام بلند بسوی شناسایی رسمی ارزش های مندرج در اعلامیهء جهانی حقوق بشر به شمار میرود.

بیان فلسفی چنین اعتراف و اعتقادی میرساند که نوع انسان اعم از زن و مرد، سفید پوست و رنگین پوست، مذهبی و آتئیست، توانگر و تهیدست، خرد سال و کلانسال صاحب حقوق طبیعی و ذاتیست که غیر قابل تردید و ناقابل انکار می باشد.

چنین مبنایی اس اساس دو مهمترین شاخهء تفکر انسانی به شمار میرود.

 یکی از غریزهء سوء استفاده از زور منشأ می گیرد، یعنی هر آنکه زور بیشتر دارد حق بیشتر دارد. و هیتلر در توجیه چنین فلسفه ای می گفت: اگر ما از زور خود استفاده نکنیم روزی میکروبها بر جهان غلبه خواهند کرد. به این معنا که حذف ضعیف به همان اندازه مجاز و مشروع می باشد که امحای میکروبها. این طرز نگرش به تفسیر ظالمانهء «انتخاب صلح» از سوی طبیعت می انجامد یعنی در جنگل جوامع انسانی ظالم و زورمند باید بخورد و مظلوم خورده شود. و طبیعت دندانهای برا را به خاطری ارزانی کرده  که بدرد و پاره پاره کند.

و دیگری که طرفداران اصالت حق هستند میگویند: «زندگی» و «زنده بودن» یک ارزش والاست و اگر اصالت نمیداشت پس ادیان و ایدیولوژی های انسان گرا، رسالتی جز کند کردن دندانهای زورمندان، اعم از نوع آدم و غیر آدم را ندارد.

آنها می انگارند که آزادی بی بند و بار، در چرخه، و دور باطل خشونت مستمر و ادواری و دورانی گیر میماند و با خود جنگ، ستیز، ویرانگری و احجاف به بار می آورد، در حالیکه آزادی نظامند، برای هر کس اعم از کوچک و بزرگ و زن و مرد، حق بودن و نفس کشیدن قایل میشود و بی نظمی و بی نظامی را جلو می گیرد.

به گفت سعدی: هر نفسی که فرو میرود ممد حیات است و چون بر می آید مفرح ذات. پس  هر نفسی را دو شکر واجب است.

 

و یا:

 میازار موری که دانه کش است       که جان دارد و جان شرین خوش است

 

اما قضیه در افغانستان از سنخ دیگر است. جنس زن در طول تاریخ افغانستان نماد مظلومیت و محرومیت بوده است. 

در جریان جنگها و حوادث ناگوار طبیعی و انسانی، موقعیت شکننده و آسیب پذیر زنها برای جنس مخالف تحریص کننده بوده است. از همین سبب در عرض جنگهای ٢۳  ساله، کثیری از زنها و دخترهای  بی دفاع افغان چون قرون وسطی در بازارهای پر رونق برده فروشی بفروش رفته اند و حتی در حرمسراهای شیوخ عرب در خلیج فارس انتقال یافته اند. به نوشتهء روزنامهء شرق: زنان افغانستان اتباع درجه صفر هستند.

افغانستان مطمئناً یک شبه متحول نمی شود کشتن زنها و دخترها به خاطر شرافت خانوادگی و ازدواجهای اجباری عمیقاً در جامعهء افغانستان ریشه دوانده است.

نظر به اینکه زبان شکوه و استغاثهء زنها خارج از پایتخت افغانستان مهر و موم شده است لاجرم راه فرار را در خود سوزی و خودکشی می بینند و یا با تحمل مرگ تدریجی هردم شهید می شوند.

هم اکنون به موجب تحقیقات سازمان ملل متحد مرگ و میر مادران در بدخشان بالاترین رقم مرگ و میر در جهان را داراست و در شهر هرات طی دو سال اخیر هفتاد نفر زن و دختر ناگزیر به خودسوزی شده اند و روزانه در آن شهر ده بار تست بکارت انجام می شود.

تا رهایی و رستگاری کامل جنس زن در افغانستان زمان درازی باقیست. باید روشنفکران افغانستان و سازمانهای بشردوست ازجمله کمیتهء سویدن- افغانستان ضریب مجاهدت شان را در راه احقاق حقوق زن و تساوی آنها با مردها دو برابر گردانند و معنای درونی روز هشتم مارچ را در یابند.

 

 

بازگشت به صفحهء اول