نصـــير مهــرين

 

 

 

 

برگرفته از

 کتاب:  شب  رفت و سحر نشد…

نويسنده:  نصير مهرين

 

 

 

ديروز را نمی توان فراموش کرد

 

 

 

در همه عرصه های زنده گی بشريت تلاشگر، تجربه ها، آزمونها و شناخت امور اجتماعی و فردی برای زنده گی روزمره و آينده به نحوی طرف نظر است. عصاره و فشردهء آموزش های تاريخی نيز به درسگيری از رويداد های پيشينه برای آينده نظر دارد. غايت مراجعه به تاريخ چيزی نتواند باشد جز پند گرفتن از آنچه در گذشته در زنده گی انسانها تأثيری بجا نهاده است. به تاريخ خود ما و پهنای تلاش ها و تجربه های آن بنگريم. تاريخ سالهای پسين افغانستان بيش از هر وقت ديگر در هيچ زمينه يی نيست که مطلبی را پيش رو نگذارد و فراگيری از آن را گوش آويز نسازد. آنچه در طی سالهای گذشتهء نزديک روی داده است به تنهايی از کرامات کاشتن تخم يک طرز فکر سياسی ـ اجتماعی در افغانستان سخن نميگويد. حتی اگر از کودتای ثور و هجوم اتحادشوروی به بعد نگاه کنيم، تمام مسايل در محدوده مناسبات يک کشور ضعيف و در معرض شکستگی مناسبات پيشينه با شکور حرص طلب و آزمند مورد مطالعه قرار نميگيرد. فعل و انفعلاتی که در اين سالها انجام يافته، از اعماق جامعه ناشناختی های و نابارويهای مختلفی را بيرون آورده است. موادی را بيرون آورده است که شايد در طی سالهای عادی حرکت يک جامعه دسترسی بدانها دشوار و نيازمند بعد زمان ديروز را بيشتر باشد. شناخت از انگيزه های علاقمندی کشور های همسايه به مسايل ما به درک و تشخيص اهداف مجامع غربی به خصوص رقبا و مخالفين اتحادشوروی از ميان رفته، از دلسوزی ها به افغانستان از يک طرف و از طرف ديگر تعمق به واقعيت های جامعه در زمينه های اجتماعی، فرهنگی، مذهبی همينگونه تبارز مسايل زبانی، قومی و غيره گونهء مشخصی از تفکر و تعمق بدان ها را ايجاب می کند. اين موضوعات بايد طرف توجه باشند. به ويژه عرصه های کار فرهگی بيش از پيش محتاج فراگيری آزمونها و تجربه های تراکم کرده ماست. در اين راستا اگر از کار فرهنگی جمع کردن محفوضات ذهن کتاب خوان و سياه کردن روی کاغذ را نمی دانيم، الزاماً اين مسئووليت مطرح خواهد بود که در تحت فرمان توجه به جوانب انسانی قضايا، از آنچه ديروز ها در قبال انسان های جامعهء ما رخ داده است و تا امروز جريان دارد، سخن بگوييم.

 

 مشخص تر اينکه وقتی نهادی از افغانها، در داخل و يا خارج کشور دست به انتشار راديو، تلويزيون و يا نشريه يی ميزنند، هرگاه در ارتباط به مسايل جامعه و رويداد های آشنا شده برای مردم نپردازد و از کنار آن با بی پروايی خود را بيرون بکشد، بايد فاتحه اش را از همان آغاز خواند. آنانی که مدعی اند به افغانستان و مردم آن در داخل و ميليونها مهاجر می انديشند و می خواهند گامی خدمت گذار و شايسته بردارند، با توجه به رويداد های ديروز و ريشه های معضلات و مسايل کنونی نيز ملزم به اتخاذ موضع اند. مثلاً وقتی می خواهيم از پديدهء مهاجرت سخن برانيم، ناگزير ريشه ها وعواملی را می بينيم که انسان ها را از وطن شان دور ساخت. بدون چنين مکثی کار توضيحی ناقص و نامکمل و غيرآموزنده است و اگر نيت و قصدی در آن حاکم است که ريشه ها پنهان بمانند، عمليست مغالطه کارانه و فريبنده. آنانی که ادعای کار فرهنگی دارند ولی ريگی در کفش های شان نيست، وجدان هايی که بيمار نيستند، آنانی که راست گويی و صراحت قلم  بيان را حرمت می نهند، پاکبازانه به طرح و تحليل مسايل کشور می ورزند و تا هنگامی که جوانب مختلف رويداد های پيشين و تأثيرگذار به اوضاع امروز، چون آيينه يی در پيش روی ما قرار نگيرد و از آن درس گرفته نشود، رهيافت های آينده دشوار است و با ندانم کاری ها، سردرگمی ها، گمراهی ها و مردم فريبی ها هرنوع کوشش و حرکت را همراهی خواهد کرد. چه خوب است که از نتايج رويداد ها درس گرفته شود. ديروز فراموش نشود بلکه با غرض بهره گيری برای فردا و رهايی از دشواری های طاقت فرسای امروز در قلم ها و نشراتی که رو به تزايد نهاده است، با جسارت و جرأت منعکس گردد.

 

 

 


 

 

 

 

 

صفحهء اول