م.ا. نگارگر

 

 

 

 

مستقبل اين محفل جُز قصهء ماضی نيست

تا صبحدم محشـــــر دی خفته به فــردا ها

بيدل

 

 

مُرغ قفس پرورد را از لذت پرواز خبری نيست!

 

 

نوشتهء  م. ا. نگارگر

 

 

 

 

مسأله تعليم و تربيت نسل جوان در شرايطی که تيلفون های موبايل و انترنت گوشه گوشهء جهان ما را تسخير نموده مشکلی بسيار پيچيده و دشوار است. هنگاميکه جهان به مدد تکنالوژيی اطلاعات اين گونه به هم نزديک نشده بود تعليم و تربيه يک موضوع ِملی بود که يک ملت ميتوانست ارزشهای اعتقادی يا ايديولوژيی ملی خود را بر نسل جوان ِخود

 تحميل و او را به دلخواه ِخود تربيه نمايد و اگر ملتی زورمند ميخواست آنچه را که فرهنگ امپرياليستی عنوان شده است بر ديگران تحميل نمايد مجبور بود سرزمين ديگران را تسخير و فرهنگ خود را به زور برچه بر آنان بقبولاند و حتی زبان های بومی را با همين وسيله از ميان ببرد و زبان خود را بر تخت آن زبانها بر نشاند. امروز تيلفونهای موبايل و انترنت جای اعمال زور را گرفته است و موشک کمپيوتر با يک اشارهء انگشت ميتواند ما را به هر سايتی که بخواهيم وصل نمايد و جهان انترنت نيز جهانی است که هم برای رشد و نموی مغز هر چه بخواهيم دارد و هم برای حظ بصر و در آفرينش وسوسه و هنر اعلان نيز دست ابليس لعين را از پشت بسته است. اکنون ديگر حصار های ايديولوژيک و تفکر ملی در برابر اين عفريت تکنولوژيی معاصر مجال مقاومت ندارد و هر کس ميتواند زهر و پادزهر خود هر دو را در اين قوطيی عطار مايه بگذارد. برخی از دولتهای جهان سوم که دل در گرو ارزشهای ملی عقيدتيی خود بسته اند و يا دلبستگی به اين ارزشها را وسيلهء بقای قدرت خود يافته اند سر در ريگ فرو ميبرند و با انترنت، ويديو، دی.وی. دی و بالاخره تلويزيون به مخالفت بر ميخيزند و چون راه ِمقابله و مبارزه با فرهنگ سلطه جو را ندارند درورازهء خانهء خود را بر روی انديشه و فرهنگ می بندند و به گفتهء مثل ِمعروف «قهر ِ فقير نقص فقير» خود را از اموزش و يادگيری محروم مينمايند و اين بدترين شکل ِمقابله با پديدهء تکنالوژی است زيرا که از يکسو جرثومهء تکنالوژی بهر صورت تابع مرزهای جغرافيايی نيست و آنرا در می نوردد و از سوی ديگر تحريم تکنالوژی جامعه را از سرعت ِعمل و کارآيی محروم مينمايد و مانند اين است که آدم با پای لنگ و تکيه بر عصا به دنبال سفينه های فضايی راه بيفتد و انتظار داشته باشد که مسابقه را نيز ببرد. اگر ما نميتوانيم و به نفع ما نيست که فرهنگ و تکنالوژيی معاصر را تحريم و نسل جوان خود را دچار عقده های ناشی از اين کمبود بنماييم و يا دفاع از فرهنگ و ارزشهای ملی خود را بهانهء خشونت و استبداد سياسی بسازيم آيا راهی ديگر برای مقابله با فرهنگ معاصر سرمايه اندوزی که اخلاق و فضيلت را فدای پول نموده و پول سازی را توجيه کنندهء هرگونه عمل لغو فساد اخلاقی گردانيده است وجود دارد؟ بلی دارد و آن آزاد کردن تعليم وتربيه از زندان تعصب ها و تنگ نظری های ايديولوژيک است. ما نبايد تصور نماييم که نسل جوان ما ماشين های فاقد شعور و اراده استند که هرچه را ما بخواهيم به دلخواه خود به خورد ايشان بدهيم و آنان هم بدون هرگونه جر و بحث و استدلال آن را بپذيرند و اگر نپذيرفتند به سادگيی آب خوردن تکفير کنيم و از حصار تنگ باورداشتهای خود بيرون شان افگنيم و درز های تباين انديشه های پيران وجوانان را باز هم فراخ تر بسازيم. ما اگر به معقوليت فرهنگ و انديشهء خود اعتقاد راسخ داريم بايد بتوانيم داشته های خود را وارد بازار رقابتهای فرهنگی بنماييم و خاصه ميوه های گنديده فرهنگ غرب را در برابر نسل جوان خود و نسل جوان غرب عريان بگذاريم؛ يعنی راهی که در برابر ما وجود دارد راه مبارزه و اثبات حقانيت است نه راه گريز و پنهان کردن سر خود در ريگزار تعصب و تنگنظری يا بدتر از آن چماق تکفير برداشتن و به جنگ فلسفه و استدلال رفتن. وقتيکه عندليب انديشه از قفس فکر های قبلاً ساخته شده و بر محک انتقاد ناخورده بيرون آمد در گلستان قضاوت آزاد سير و سفر کرد آن وقت و تنها آن وقت ميتواند بر زيبايهای گلها داوری کند و باغ را از سموم خزان هوشدار بدهد که مرغ قفس پرورد را از لذت پرواز خبری نيست. آنکه اسير ديروز خود است «حال» را در حسرت ِ« ماضی» از دست ميدهد و آنکه تهداب ِ«فردا» را بر واقعيتِ «حال» ميگذارد «آيندهء» روشن دارد.

و ما علينا الی البلاغ

 

نوزدهم جنوری دو هزار و چهارم ميلادی

برمنگهم ـ انگلستان

 

 

 


 

 

 

 

صفحهء اول