کميسيون سرای

 

از قلم فضل الر حيم رحيم

 

 

 

 

 

 

بعد از سالها دوری از وطن به شهر کابل برگشته بودم. دلم از خوشی باغ باغ می گرديد و با هر چيزی آشنا و شنيدن غلغله از مسرت زياد قريب بود به اسما ن ها پرواز کنم. ناگاه نظرم را تعميری بلند منزلی بلورين که از نگاه هندسی به هشت رخ ئ - نوگرد شباهت داشت به خود جلب کرد، اين تعمير آنقدر ظاهر دلفريب و دل انگيز داشت که هر بيننده را واميداشت تا لحظاتی چند کلاه ئ خود را محکم گرفته پای تا سر آنرا دقيق نظاره کند. دلم ذوق زد و ميل رفتن به داخل تعمير مرا واداشت تا بداخل آن بروم و دريا بم که اين ظاهر دلفريب آيا درونی فرحت بخش هم دارد يا نه ؟ صد دل را يک دل کرده از در ورودی چرخی آن در يک چشم به هم زدن داخل تعمير شدم. منزل اول محل پذيرائی، محل ارايه معلومات، لفت، زينه ئ برقی، و سالون انتظار را در بر می گر فت. از طريق لفت به منزل دوم بالا رفتم به مجرديکه دروازه لفت باز شد لوحه ئ بزرگی در برابر چشمانم قرار گر فت که چهار ميخه به ديوار نصب شده بود درآن نوشته شده بود ((کميسيون غصب ملکيت های شخصی و عامه)) و در کنار در يک لوحه ديگر  طرز کار کميسيون مذکور چنين درج گرديده بود:

(ما اعضای کميسيون حق، صلا حيت و مسووليت داريم تا تمامی ملکيت های شخصی (منازل رهايشی) ملکيت عامه (پارک ها، مکاتب، زمين های مربوط دولت را تثيت و بررسی نمائيم در جريان بررسی و تدقيق اگر تثبيت گرديد مالک ملکيت بيبضاعت ويا بيچاره و بی واسطه است فوراً ملکيت غصب و به شخصيت پولدار و بخصوص آن شخصيت پولدار توزيع ميداريم که اصلآ مدرک و منبع عايدات و پولدار بودن اش مجهول و کاملآ نامعلوم و مخفی باشد. در حق کسی که ملکيت اش توسط مايان غصب می گردد به عنوان حسن نيت کميسيون نامش درج  لست محتاجين سره مياشت می گردد تا عندالموقع از بخت بلندش اگر اتفاق افتد صاحب خيمه و کمپل گردد. در اين موارد تصميم کميسيون نهائی بوده عر ض، داد، ناله و فرياد بی خبری از قانون پنداشته ميشود که بی خبری و عدم آگاهی از قا نون جرم و گناهی کبيره است.)

ريس کميسيو نی غصب ملکيت های شخصی وعامه

 به جايی امضا، شصت برابر گوروئی پای

 

 برگشتم به منزل سوم از طريق لفت بالا رفتم دروازه لفت همين که باز شد توجه ام را عنوانی بزرگی به خود معطوف داشت که نوشته شده بود ( کميسيون مبارزه با کشت و زرع هر نوع حبوبات و غلجات و حمايت، تقويت، ترويج و حفاظت بوته ی کوکنار) طرز کا ر کميسيون مذکور هم در قسمت پائينی آويخته شده بود که در آن نوشته شده بود:

کميسيون وظيفه دارد در سرتاسر کشور و حتی بالای بام ها کشت کوکنار را ترويج و به منظور تقويه ی اين پروسه عظيم و خالص برای زارعين مساعدت نقدی و جنسی چه از طريق هوا و زمين انجام دهد و در اين حال آنعده از دهاقين که برخلاف ميل کميسيون به کشت حبوبات، ترکاری و غلجات مبادرت می ورزند، زمين های آنها مصادره و مرتکب جرم به مراجع حراست از قانون کشانده می شوند و قبل از تصميم محکمه مجازات می گردند. ما از ياريی قوی ترين دست های داخلی وخارجی برخوردار هستيم بنأً شکايت وحکايت سر ما تاثير ندارد.

ريس کميسيونی مبازره با کشت و زرع هر نوع حبوبات و غلجات و حمايت، ترويج، تقويه و حفاظت از بو ته ی کوکنار

 به جايی امضا علا مه ی مرگ (اسکليت)

 باز هم برگشتم و اين بار از طريق زينه های برقی به منزل چهارم  بالا رفتم در اين منزل هم توجه ام را عنوان درشتی به خود جلب نمود و آن اين که (کميسيون تصفيه کاری تشکيلات دولت از وجود بی واسطه ها، رشوت کاری مطابق معيار های بين المللی) در عنوان بزرگ و قوی طرز کار و صلاحيت های اين کميسيون چنين توضيح شده بود: اين کميسيون وظيفه دارد تا تمام تشکيلات دولت را تحت کنترول خود داشته، مامورين بی کس و کوی و در حين حال با تجربه و بااستعداد و مسلکی را در کمترين فرصت ممکن منفک عزيزان و قرابت داشته گان مقامات را در عوض مقرر نمايد بخاطر جلوگيری از خلای فهم در دستگاه دولت برای تازه کاران تازه وارد در عر صه ی اجرای امورات محوله علاوه از کورس سوادآموزی، کورس های قصيرالمدت،اخذ رشوه به شيوه های مدرن، واسطه بازی، کاغذ پرانی وغيره امورات فنی هم شکل توسط مايان تدوير می گردد. آنهايکه توسط ما از ماموريت برطرف می گردند بايد بدانند که غالمغال، تظاهرات و شکايت در هر مرجعی جايی را نمی گيرد زيرا ما همه از خود هستيم و در هر جا متحد.

ريس کميسيون

(به جای امضا تصوير ی از بم دستی که حلقه ی احتيا ط آن باز گرديده)

 

در همين لحظه دروازه همين کميسيون باز شد و مردی قوی و مسلح تادندان در حاليکه با صدای هيبت ناک اش می گفت هی مرد چه می پالی اين جا به سوی من در حر کت بود من که تصميم داشتم تا بالا ترين منزل اين تعمير را ببينم از هيبت صدايش به جای خود ميخ کوب شده بودم وی در حاليکه دست اش را سوی من دراز کرد تا آسيبی به من برساند من از تر س چنان فريادی سر دادم که با همان فرياد و چيغ خود از خواب بيدار شدم.

 

 

 

 

 

 

 

صفحهء اول