تروريزم و اسلام

 

 

دکتور دستگير کامبيز

کليفورنيا ـ آيالات متحده

 

 

 

 

از تروريزم برداشت های گوناگونه ای وجود دارد. تعريف کلی که مورد پذيرش همه باشد تا کنون بدست نيامده است. چه اگر تروريزم به معنی هدف قرار دادن قصدی و مشخص فرد يا افراد پنداشته شود، بسا کشور ها و شخصيت های سياسی که خود را جانبدار پر و پا قرص مبارزه عليه تروريزم ميدانند به نحوی از انحا خود به اين عمل متوسل می شوند. ولی آنچه تصور عمومی از تروريزم وجود دارد کشتن اشخاص بی گناه، شهروندان عادی و افراد ملکی است که در عمليات نظامی و شايد هم به مبارزات سياسی سهم و علاقه يی ندارند. آنها در جريان زندگی روزمره بصورت ناگهانی هدف قرار می گيرند و جان های خود را از دست می دهند بدون اينکه کوچکترين تقصيری داشته باشند.

واما اسلام که يکی از اديان توحيدی است پيامبر آن محمد (ص) و کتاب مقدس آن قرآن است. اين دين در وجود خود به فرقه ها و مداهب ديگری منشعب شده که بعضاً رهبران يک فرقه به فرقهء مخالف تا مرز کفر شناختن يکديگر پيش می روند ولی پيروان آنها به قتل و کشتار بی رحمانهء يکديگر می پردازند که با روحيه و تعاليم قرآن منافات دارد.

چنانکه ميدانيم جهان بعد از دلخراش ترين و بزرگترين حادثهء تروريستی ١١ سپتامبر سال ۲۰۰۲ شهر نيويورک که باعث انهدام کامل دو آسمانخراش و با ارزش تر از آن قربانی حدود سه هزار نفر و معلول شدن هزاران ديگر  شد. دگرگون گرديد و تغييرات مهمی در سطح جهانی بوجود آمد که سقوط طالبان در افغانستان يکی از پيامد های آن است. نسبت اين عمل تروريستی به سازمان القاعده باعث شد که تا مسلمانان در ايالات متحده و اروپا زير ذره بين های سازمانهای امنيتی دولت ها قرار بگيرند. و در امريکا تعداد زيادی از مهاجران خاور ميانه يی تبار و مسلمان به بهانهء پرونده های مهاجرتی به زندان بيافتند. انگشت نگاری ( گرفتن نشان انگشت) و سوء ظن نسبت به آنها بالا گرفت، در اروپا نيز وضع چندان بهتر از ايالات متحده نبود آنها در جستجوی خانه به خانه افراد مظنون و مشکوک افتادند و در اين کار انگشت شهادت آنها فقط به مسلمانان و مهاجران خاورميانه يی توجيه شد که با تأسف تا هنوز ادامه دارد.

گروه های تروريستی در رأس القاعده به ادامهء عمليات نيويارک حوادث خونينی را در اندونيزيا و ترکيه، روسيه و اخيراً در شهر مادريد پايخت اسپانيا براه انداختند که صدها قربانی و هزاران مجروح بجا گذاشت ـ در سرزمين اسرائيل و فلسطينی ها که ديگر اين کار به عمل روتين وپيش پا فتاده ای مبدل شده که ممکن است در هر آن اتفاق بيافتد. اخيراً يک گروه تروريستی ديگر اسلامی در فرانسه اعلام داشت که ما با به کار گرفتن تکنيک های نوين جوی خون در فرانسه خواهيم آفريد چه قربانی بالا تر ازين!! ايکاش اين روش های جديد و پيشرفته را در اعمار و سازنده گی بکار بگيرند تا بربادی و تخريب و جاری کردن سيل خون که حتی طرح شوخی آميز آن برای يک انسان شرم آور و ننگ بار است.

مسلمانان محترم بياييد از خود بپرسيم آيا اين اعمال با هدايات قرآن و پيامبر خدا ارتباطی دارد؟ آيا همهء آنهاييکه غير مسلمان اند بايد به قتل برسند. آيا آنها بنده گان خدا نيستند؟ هر گاه چنان بود چرا خدواند آنها را بجای آنسان، حيوان نيافريد تا مسلمانان عداه ای آنها را ذبح و نوش جان فرموده و از شماری به نحوه های ديگر استفاده می کردند.

آيا جمعيت غيرمسلمان دنيا که حدود پنچ برابر مسلمانان است حق زنده گی ندارند؟ جمعيتی پر تلاش و تکاپو در حالت پويايی و آفرينش که بسياری از دانشمندان، علما و سازمانها و نهاد های آن در فکر بهتر زيستن اند. آيا خداوند در سورهء قل يا ايها الکافرون به محمد (ص) نگفت که آنها به دين تو و تو به دين آنها نمی گرويی شما به دين تان و آنها به دين شان.

معلوم نيست تروريست ها  با بکار گرفتن خشونت چه چيزی را می خواهند ثابت بسازند؟

قهرمانی، شجاعت، خداپرستی و يا چيز ديگر؟ آنها با شستشويی مغزی نوجوانان و جوانان، آنها را به عمليات انتحاری واميدارند و خود از مغاره ای به مغارهء ديگر پناه می برند. آيا مفهوم زندگی همين است که تمام دانش و امکانات خود را یکار گيرند و بيانديشند که چگونه می توان خونريزی جديدی را براه انداخت؟ شايد فقط برای اينکه به جهان غرب بفهمانند که ما زنده هستيم و وجود داريم . مهم نيست که چه کسانی قربانی می شوند فقط بايد حادثه بيافرينند، بکشند، تخريب کنند و خون جاری کنند. خشونت شعار اصلی آنها است. آنها مبارزه عليه جهان غرب را روپوش قرار داده اند تا برخی از مسلمانان ساده لوح را بخود جلب کنند در حاليکه آنها فقط قاتلان حرفه يی اند که در هر جايی امکانات را سراغ کنند دست به آدم کشی می زنند، آيا آنها در کشورهای اسلامی، اندونيزيا، ترکيه، مصر، افغانستان، عراق و ساير سرزمين های مسلمان نشين به خشونت و ترور متوسل نمی شوند؟

سازمان های تروريستی با بکار گرفتن خشونت نه ممثل قهرمانی و شجاعت اند و نه خدا پرستی. تروريست ها با اجرای عمليات زشت و پليد به هيچوجه نمی توانند جلو زنده گی، پيرشفت و پويايی کشورهای غربی را بگيرند. فقط آنها عرصهء زندگی را برای مسلمانان تنگ و محدود می سازند. آنها که خود از شهر ها  به روستا ها و مغاره ها پناه می برند و دزدانه از هر کناری گاه و ناگاه صدا می کشند از اسلام تصويری از وحشت و خشونت بدست ميدهند که گويی اين انديشهء مذهبی به پيشرفت، ترقی، سازنده گی و همزيستی مسالمت آميز عقيده ندارد. گويی اسلام به کلمات مانند عشق، محبت، دوستی، همديگر فهمی احترام به عقايد ديگران، شادی و سرور، ترقی، پيشرفت و سازنده گی آشنايی ندارد.

گروه القاعده تا اندازه ای حار شده است که در هر نقطهء جهان عمل ناسزا و خشونت بار و مرگ بار رخ دهد، با افتخار و سربلندی مسئوليت آنرا بدوش می گيرد که شايد در مواردی تا وقوع آن اصلاً اطلاعی نداشته و کار گروه های ديگر تروريستی باشد.

آنها فقط می خواهند در سر زبانها باشند و تا حادثهء قبلی سرد نشده جنايت ديگری بيافرينند و در رسانه های گروهی مطرح شوند. روايتی است مبنی بر اينکه شخصی فاقد هر گونه کمال و دانش می خواست مشهور شود پرسيد چه بايد کرد تا به شهر ت رسيد؟ کسی گفت در مسجد بر و عمل زشتی در حضور مردم انجام بده تا به شهرت بررسی. گروه های تروريستی در رأس آن القاعده و شخص بن لادن که حتی در حلقهء بزرگ فاميلی خويش منفور است عيناً همين عمل را انجام ميدهند.

يک انسان عادی در سطح معمول آگاهی وقتی کاری را انجام ميدهد پی آمدهای آن را مطالعه و بررسی می کند که از کار ارائه شده چه دست آوردهای داشته است. اگر نتيجه مثبت است قدم بعدی را می گذارد و اگر منفی باشد بدون شک از ادامهء آن پرهيز می کند. گروه های تروريستی و پرچمدار و سرقراول آنها القاعده آيا گاهی از خود پرسيده اند که بعد از کشتار سه هزار نفر در مرکز جهانی بين المللی واقع در نيويارک چه دست آورد های داشته اند؟ سقوط امارت طالبان که در واقع امارت شخصی بن لادن بود از بين رفتن و زندانی شدن صد ها عضو سازمان و طالبان که دو روح و يک جسم را تشکيل ميداند، متواری شدن باقيمانده اعضأ به کوه ها و مغاره ها، از دست دادن نسبی تجارت مواد مخدر که بخشی از بنياد مالی آنها را می ساخت. و اما آنها چه شاهکاری به ساير مسلمانان  و مردم خاورميانه انجام دادند. تحت پيگرد قرار دادن مسلمانان در کشور های مختلف، سوء ظن نسبت به آنها، اشغال نظامی عراق، بمباردمان بخش هايی از مناطق افغانستان که در بسياری موارد با تأسف باعث تلفات ملکی همراه بود. تعدادی از اطفال و جوانان مسلمان که در غرب مشغول آموزش هستند مشکلات خود را دارند، مدارس و دانشگاههای کشور های غربی به نظری غير معمول به آنها می نگرند و اين امر سبب می شود تا آنها از ابراز هويت خويش خودداری و حتی در مواردی از آن شرم داشته باشند. چه هر رويداد زشت و خشونت باری که در هر نقطه ای از جهان رخ ميدهد سر نخ به مسلمان ها می رسد.

شخصی به اسم جان تروريست مشهور در ايالات متحده نخست جان علی محمد و بعد تروريست می شود.

مسلمانان مترقی! بياييد به سران گروپ های که خود را مدافع و فدايی اسلام و قرآن ميدانند و برخی از آنها مدارک تحصيلی نيز دارند ياد آور شويد که جهان غرب صد در صد با سواد است و به خواندن و مطالعه هم علاقمند. نمی شود بيجای خنجر کشی قلم ها را بکار بياندازند، کتاب بنويسند، از نشرات راديويی و تلويزيونی، روزنامه ها و جرايد و وسايل ارتباط گروهی استفاده نمايند تا پيام خود را به مردم جهان و از جمله غرب برسانند نه با قتل و کشتار. گويند وقتی پای منطق می لنگد سرو کله پرخاش و ناسزاگويی ظاهر و بعد به شمشير کشی می انجامد. بياييد از انسان دوستی، محبت، عشق، مساوات، عدالت اجتماعی، همزيستی مسالمت آميز سرور، شادی و خوشی حرف بزنيم. دست همديگر را فشار بدهيم و صرف نظر از طرز تفکر متفاوت همديگر را در آغوش بگيرم و از زنده گی که نهايت کوتاه است لذت ببريم. وظيفه نخستين هر کيش و آيين اينست که مردم را به صلح  وصفا و زنده گی باهمی تشويق و ترغيب کند. آيا می توان حدس زد که خداوند بهشت را برای کسانی ساخته است که در دنيا به کشتار مخلوق بی گناه او می پردازند؟ چنانکه ميدانيد سالها قبل شخصی بنام سلمان رشدی کتابی به نام آيات شيطانی نوشت و به توهين اسلام پرداخت. در آنزمان که امام خمينی در ايران خود را پيشوای بلا متنازع مسلمانان ميدانست حکم قتل او را صادر کرد. ولی او توصيه  نکرد که قلم بدستان و نويسندگان جهان اسلام در برابر يک کتاب سلمان رشدی، صد ها کتاب در رد آن بنويسند. اگر او چيزهايی غير منطقی نگاشته است شما با استدلال منطقی آن را رد کنيد زيرا اولاً قتل يک انسان ناجايز است و ثانياً اگر او کشته شود نسخه های کتابش برای هميشه خواهد ماند. ولی خمينی به بسيار ساده گی گفت «او را بکشيد و جايزه بگيريد» چه سطح فکری! خود آقای خمينی را می توان با مطالعه کتاب مشهور او« حل المسايل» ارزيابی کرد مضحکه ای بيش نيست و از خواندن آن انسان عادی عرق خجالت بر پيشانی می گيرد. ( البته اين کتاب بعداً جمع آوری و يا حد اقل از نشر مجدد آن جلو گيری شد)

مسلمانان از گروه های تبهکار و متخصصين قتل و کشتار بخواهيد شما که سنگ خدا پرستی و فداکاری به سينه می کوبيد و به اصطلاح غرب را هدف قرار داده ايد. باری به جوامع و کشور های اسلامی نظر بيندازيد. چرا فقر و بدبختی درين کشور ها بيداد می کند، چرا عدالت اجتماعی نسبی درين کشور ها وجود ندارد. چرا اين جوامع با برخورداری از منابع سرشار طبيعی از جمله نفت و گاز تا سرحد قرن ها از ممالک غربی عقب افتاده اند؟ در حاليکه اسلام پيروان خويش را به برابری و برادری دعوت می کند و زندگی دنيوی را ابتدايی ـ ابتلايی و زود گذر دانسته چرا تفاوت سطح زندگی در آنها از زمين تا آسمان است. چرا اين به اصطلاح مسلمانان پيشرو با بکاربرد انواع سوء استفاده، رشوه اختلاس و فساد ثروت می اندوزند. آيا شما نمونه ای از کشور خوب اسلامی سراغ داريد تا به رخ جهان غرب بکشيد. آيا حکومت قرون وسطايی طالبان که لکه ای ننگی بر اسلام بود الگوی جامعه ای است که شما جانبدار آن هستيد؟

از آنچه گفته آمديم مختصر اينکه مسلمانان در هر کشوری که هستيد بايد با صدای هر چه رساتر به تروريزم نه بگوييد و صف خود را از وجود اين مکروب ها پاک بسازيد. شما با افشای آنها اين لکه بزرگ را که عاقبتی جز شرمساری ندارد از پيکر خود بزداييد زيرا با تأسف که اکنون تروريزم با اسلام در ترادف قرار گرفته و در هر گوشه يی از جهان عملی تروريستی روی ميدهد کار سازمان های تبهکاری است که ريشهء مذاهبی اسلامی دارند.

مسلمان عزيز! فراموش نکن که نخست انسان و بعد مسلمان هستی.

پايان

 

صفحهء اول