داکترمحمودی فقید

دشمن استبداد و فدايی آزاد ی

 

 

نوشته داکتر اسد آصفی از سويس

 

 

 

 

هر ملتی خاصه در عبور از نا آگاهی به آگاهی در جهان ا ندیشه و عمل نیاز به رهبران و پیشوایان دارد، بدون شک این  پيشوایان تمام تاریخ را نمی سازند اما بیگمان تاریخ هر ملتی بی وجود آنان نیز ساخته نمیشود و به هر نسبتی که ملت خودآگاه شد، نیاز به رهبر و پيشوای سیاسی کاسته میشود. اینکه میگویند تنها قهرمانان و  پيشوایان سازندهء تاریخ اند نطریست مردود، ولی هیچ تاریخی بی وجود پيشوایان فکری و سیاسی ساخته نشده. باید اذعان نمود که این تودهء مردم اند که تاریخ ملت ها را می سازند. ولی این عبارت به هیچوجه مقام مردم را در ساختن تاریخ نفی نمیکند زیرا مردم از لحاظی بوجود آورنده  پيشوایان نیز هستند.

پيشوایان دو گروه اند: اول کسانی که چون بجایی رسیدند خود را والاتر و بزرگتر و جانشین ملتی که آنان را بر افراشته اند میدانند، اینان محکوم اند. زیرا مردم را تحقیر میکنند، بر فراز مردم قرار میگیرند، و قدرت یافتن شان سلب قدرت مردم است. دستهء دوم  پيشوایانی هستند که از مردم برخاسته اند، از مردم آموخته اند و خود را خادم ملت و مردم می انگارند.

 و سخن اینجا از بزرگداشت بزرگ مردیست که از بطن جامعه و مردم سر برافراشت، رادمردانه به دفاع از حقوق مردم در برابر استبداد زمان به پا برخاست و تا واپسین رمق حیات از اصالت مردم، از قدرت مردم، از آزادی، عدالت اجتماعی و حاکمیت ملت مبارزه نمود او می گفت:" من میخواهم در وطنم ملت به سر نوشت خود حاکم باشد، من میخواهم حکومت خاندانی و فردی جایش را بحکومت مردم واگذارد"

این ییام یژواک آرمان ملتی بود که از حنجرهء نماینده انتخابی ایشان محمودی فقید در پارلمان طنین افگند و کاخ استبداد زمان راسخت به لرزه در آورد.

داکتر محمودی فقید در سال 1288 هجری شمسی در بارانه کابل آن کهن دیر قهرمان پرور و یادآور  رویای شیرین کابل قدیم چشم به جهان کشود. در عنفوان جوانی از شرایط ناگوار و ناهنجاری های مسلط بر اوضاع وطنش عذاب میکشید عصیانگر و پرشور بود و حاکمیت استبدادی را محکوم مینمود.

صداقت عمل در انجام وظایف، بعنوان پزشک روانی و مسولیت های اداری، همدردی صادقانه و برخورد شریفانه ی او در برابر مردم، صراحت لهجه و مناعت نفس او، ارزش اجتماعی این بزرگمرد را در میان مردم آشکار و متبارز ساخت. در اننتخابات بلدیه سال 1327 با ایراد بیانیه های پرشور انتقادی و تشریح خصوصیت استبداد در مجامع عمومی آشکارا در صحنه سیاست ظاهر گردید. بر علیه استبداد به مبارزه پيگير پرداخت. روحیه میهن پرستی و عشق به آزادی و ایثار در راه مردم در رفتار و کردار او تا آنجا بیشتر درخشید که با همراهی جمعی ازپيشکسوتان و همفکران خویش در مجلس هفت شورا راه یافت و نخستین بار سنگ مقاومت و مبارزه پارلمانی را در برابر حکومت خودکامه و خاندانی پایه نهاد. تهدید و تخویف شد ولی او استوار از موضع مردم دفاع نمود و جنیات اربابان قدرت را افشا. سرانجام به جرم دفاع از حقوق مردم و مبارزه در برابر حاکمیت زور و برچه ده سال تمام زندانی زور شد و به تاریخ 29 میزان سال 1340 شمسی دیده از جهان فرو بست.

محمودی فقید سراسر عمر سیاسی خود را در راه تامین حقوق بشر در افغانستان، آزادی و استقلا ل وقف نمود و تا پای جان در برابر نادرستی و مطامع صاحبان قدرت داخلی، دسایس عوامل خارجی از حاکمیت ملت دفاع نمود، و به دور از هیجانات غیرمنطقی ولی سخت مومن به اعتقادات خویش آگاهانه به هدف های ملی بدون ترس و وحشت از توطئه های که او و امثال او را تهدید میکرد، از مبارزه دست نکشید، یاس بخود راه نداد و در اعتقاد خود تردید ننمود.

 

*     *     *     *     *

 

با گسترش روز افزون جنبشهای ضد استبدادی و تحولاتی که از یک جانب باز تاب بحران سیاسی اقتصادی و اجتماعی ناشی ا ز بی کفایتی حکومت خود کامه و در آن زمینه سر کوب خونین مخالفین طی سالهای متمادی بود، و از جانب دیگر اثرات جنگ جهانی دوم و تحولاتی که در سطح جهانی بعد ازجنگ رونما گردید، عواملی تبارز شدید بحراندر افغانستان گردید. خاندان حکمران زیر چنین شرایط نوین برای استمرار و استحکام هر چه بیشتر قدرت سیاسی خویش و همچنان آزمون و تشخیص طرفیت فعالین و روحیه عمومی مردم به انتخاباتی موقتی، راه دموکراسی، از جمله تغیر در کابینه و اعلان آزادی مطبوعات و بیشتر از آن انتخابات شاروالی ها و نمایندگان شورا تن در دهد. مرحوم غبار مینگارد:" حکومت قبل ا ز آنکه رسما دمکراسی را اعلان و قوانین دموکراتیک وضع کند. یک دورهء امتحانی را آغاز و آزادی انتخابات بلدیه و شورای ملی را اعلان نمود. شاه محمود خان در مورد آزادی سیاسی قشر روشنفکر حالت انتطار بخود گرفته و منتطر بود تا ببیند بعد از اعلام شفاهی دموکراسی روشنفکران در مقابل رژیم خانوادگی چه موقفی اتخاذ میکنند. آیا آنها این آزادی را عطیه و احسان خاندان حکمران تلقی کرده و بعد از تحمل آنهمه رنج و شکنجه های اجتماعی گذشته در فعالیت های سیاسی خود، رهبری حکومت را قبول و منافع خانواده حکمران را بر مصالح جامعه ترجیح میدهند و یا نه؟ البته در شکل اول حکومت از جنبشهای سیاسی به نفع خود و بقای خود استفاده و حمایت خواهد کرد. و در صورت دوم این جنبشها را سر کوب و منکوب و یا منحرف خواهد نمود" (افغانستان در مسیر تاریخ صفحه 238). داکتر محمودی فقید و بخشی از روشنفکران دموکرات و مشروطه خواه با استفاده از این موقف علی رغم اینکه قدرت های حاکم یعنی دربار و دولت که همه نیروهای انتظامی را نیز بلا معارض در اختیار داشتند، توانستند از شهر کابل و بعضی ولایات به نمایندگی انتخابی مردم در پارلمان دوره هفتم شورا راه یابند. آنها مصمم بودند تا دموکراسی کاذبی را که دولت از بالا بنا بر ملحوظا ت خاصی آورده بود، ازپائین، برای استقرار رژیم دموکراتیک وپارلمانی بسود ملت افغانستان تغییردهند. جسارت راد مردانه، سخنرانیهای پرشور و انعکاس افکار و عقاید محمودی فقید و هم فکرانش در پارلمان،و روشنگری حقایق درد آور ذهنیت و افکار نمایندگان پارلمان را بر علیه اجحاف و تاراج دولت و وابستگی های رژیم از طریق تحمیل امتیازات به بیگانگان را بر انگیخت که بر اثر حمایت و قدرت مردم از یک جانب و دور اندیشی و واقع بینی وی و همفکرانش از جانب دیگر توانستند جبهه ای را بعنوان اپوزيسيون پارلمانی در شورای ملی ایجاد نمایند. این ابتکار فصل نوینی را در تاریخ مبارزات ضد استبدادی گشود.

داکتر محمودی در بیانیهء خویش در کنفرانسهای اتحادیهء محصلین باری ابراز داشت: "... از یک قرن به این طرف سیاست های شوم استعمار و استبداد ما را از کشور های همجوار مان جدا و بااختناق دچار ساخته ما از تعیین سرنوشت محرومیم و مقدرات ما را بیگانگان رقم میزنند... ما از قافله مدنیت بسیار بدور مانده ایم کلمه حق را تازه بر زبان میرانیم بحقوق خود اشنا نیستیم جرات گفتن را از ما سلب نموده اند. من بعنوان یک طبیب میگویم که: این همه درد بیماری های اجتماعی ناشی از ستم به یک تداوی جذری نیاز دارد و آن دموکراسی، مشروطیت و حکومت مردم است".

 در سال 1329 (حزب خلق) راکه بر نامهء آن بر اساسات دموکراسی استوار بود تاسیس و در سال 1330 جریده ندای خلق ارگان نشراتی حزب خلق را تاسیس نمود که در تنویر ذهنیت مردم افشای حاکمیت فردی وخاندانی، تعمیم مشروطیت نقش ارزنده ای بازی نمود. حزب خلق با فعالیت بسیار در صحنه سیاسی وطرح شعار های آزادیخواهی، حمایت از حقوق مردم. جوانان بسیاری از هر قشر و طبقه را بدور خود جمع نمود. د ر پارلمان به عنوان نماینده اپوزيسيون بیانیه های پرشورانتقادی و سازنده ای ایراد و شورو شوق بی مانندی را در ذهنیت مردم تولید نمود و علی رغم سنگ اندازی ها و فتنه انگیزی های عوامل خود فروخته و مزدور اپوزيسيون در پارلمان به دست آورد های چشمگير ملی نایل گردید

مرحوم غبار مینگارد:

«1ـ اپوزيسيون در پارلمان با استفاده از امکانات سعی بعمل آورد تا تحولات و تغییر روابط سیاسی ـ اجتماعی تاریخ معاصر» «افغانستان را برای کوتاه کردن نفوذ قدرت های بیگانه و عوامل داخلی آن هرچه بیشتر پرتوان سازد».

 «2 ـ اپوزيسيون پارلمانی پروژه های ناکام و قراداد های اسارت بار خارجی را مورد بررسی و اعتراض قرار داد»

« 3 ـ وزرای مسئول در این رابطه را محکوم و به محاکمه در دیوان عالی نمود»

« 4 ـ قوانین اسارت بار را بسود مردم در بخش های گونه گون تغییر داد.»

« 5 اصول مالیاتی را بسود مردم فقیرترین اقشار و طبقات مردم تعدیل نمود»

« 6 ـ سیاست مالی و اقتصادی متناسب را با حذف مصارف کمرشکن دربار و مصارف اضافی در جهت تعادل بودجه دولتی اتخاذ نمود»

 « 7ـ خریداری اجباری گندم از زارعین و کار اجباری بیگار را منع کرد» (افغانستان در مسیر تاریخ جلد دوم )

این دست آورد های جبهه ملی در پارلمان و نفوذ جنبش ضد استبدادی و دموکراسی در اعماق جامعه شور و شوق بی مانندی را در میان اقشار مختلف جامعه تولید نمود و سبب شد تا مردم از نما یندگان انتخابی خویش حمایت نمایند. داکترمحمودی در هر مجمع و محضر مردم با خطابه های پرشور و سازنده و افشای استبداد حاکم پرداخت. او راه ها و وسایل ایجاد حکومت مردم از طرف مردم و برای مردم را شناسایی نمود.

نام محمودی فقید و میر غلام محمد غبار و دیگر همتا های همسنگر ایشان بعنوان قهرمانان و نمایندگان انتخابی مردم در شورا بر سر زبانها افتاد. اینها همه عواملی بودند که لرزه بر اندام خاندان حکمران انداخت. مرحوم غبار مینگارد ,,... و اما حکومت میتوانست ببیند که شورای ملی حکومت خانوادگی را سقوط بدهد و مردم افغانستان را علی رغم پلان سلطنت به قیام در مقابل اجحاف و تاراج بر انگیزد؟,,( افغانستان در مسیر تاریخ جلد دوم صفحه 264). این بود که حکومت الزاما برخلاف نقطه نظر های اولیه خود با اعلام دموکراسی به الغای آن پرداخته و نمایندگان راستین مردم را در توطئه 31 حمل 1331 زندانی و اختناق افتضاح آمیز (هاشم خانی) را از سر گرفت

 

*    *    *    *    *

 

بعضی لحظات تاریخی گویای قدرت آدمی و نشانه ی عظمت ایمانی و عشق به هدف در اعتقادات انسانی است. عمال مزدور و خود فروخته دولت و دربار چندین بار بر جان محمودی فقید آن رادمرد دشمن استبدا د و فدائی آزادی سوء قصد نمودند ولی او جان بسلامت برد. بعد از این سوء قصد ها او در خطابه ای در تالار شورا با قاطعیت بر موضع انسانی خویش ایستادگی نمود و اظهار داشت:" اگر قدرت حاکم و عمال آن سرم را ببرند من از مبارزه بر ضد استبداد و دفاع از حقوق مردم بر نمیگردم". محمودی را بجرم همین گناه بدون محاکمه زندانی نمودند. ولی او بیدی نبود که از این باد ها بلرزد زندان و زنجیر را پذیرا شد. به او رتبه وزارت بهداشت را در ازای توبه نامه، ندامت از اعمال گذشته و قبول منافع خانواده حکمران پيشنهاد کردند. ولی او که آزادی طلب بود نه جاه طلب هرگز بر سر منافع مردم به معامله ننشست. در اعتقاد خود تردید نکرد، از اتکأ به اصالت ملت و قدرت توده ی مردم باز نه ایستاد و با ایثار جان از پای ننشست و یک قدم به عقب نگذاشت. این فدایی آزادی با چنین متانت و مناعت نفس درس مقاومت و پایمردی را به نسل های بعد از خود آموخت

 

داکتر محمودی در تاریخ معاصر افغانستان از جمله ی روشنفکران و پيشروان نادری بود که زندگی و هستی و آزادی خود را در راه مبارزه بر علیه استبداد حاکم بر افغانستان وقف نمود. با تقوا و با فضیلت بود، اهل مقام و جاه نبود بر سر اصول و مبانی حقوق انسانی معامله و سازش نکرد وطن و وطنداران خود را با تمام وجود خود دوست داشت. رنج محرومین و زحمتکشان جامعه را درک میکرد. خواستار سیاستی بود که بتوان در پرتو آن افغانستان عزیز را از مطامع بیگانگان حفظ کند قانون رشد و توسعه واقعی جامعه را میشناخت. در راه استقلال سیاسی، اقتصادی و اجتماعی ایجاد حکومت مردم بر پايه های دموکراسی و مشروطیت مبارزه نمو د و در این راه جان سپرد، ولی از عزم راسخ خود بر نگشت.

سزاوار است او را گرامی داریم

 

 

جمعبندی مختصری از جنبش ضد استبدادی دوره ای هفتم شورا 1328 ـ 1330 و توطئه ای حمل سال1331

 

ـ حرکت های سیاسی در جهت تأ مین دموکراسی و حکومت پارلمانی روز تا روز گسترش می یافت

ـ با تغیراتی که در حوادث بین المللی بخصوص بعد از جنگ جهانی دوم در جهان رونما گرديد، این جنبش ها در کشور ما نیز تواناتر گردید

ـ خاندان حکمران برای بقا و استمرار قدرت خویش سعی ورزید با آوردن دموکراسی از بالا مسیر این حرکت را بسود خود تغییر دهد

ـ روشنفکران با اغتنام از این فرصت در انتخابات بلدیه سهم گرفتند و در اجتماعات مردم شهر به تنویر و تبلیغ حقوق شهروندی مردم پرداختند و به تعقیب آن د را نتخابات  شورای ملی اشتراک ورزیده و با حمایت مردم در شورا راه یافتند. آنها کوشیدند با استفاده از این موقعیت حتی الامکان این دموکراسی داده شده را گرفته شده و از پائين بنام ملت افغانستان تغییردهند

ـ اگر چه تعداد نمایندگان انتخا بی مردم در پارلمان معدود بود ولی طرح های سیاسی پيشنهادات و انعکاس افکار ایشان در میان بخش بزرگی از نمایندگان پارلمان زمینه ساز ایجاد  جبهه ملی و تشکیل اپوزيسيون در پارلمان گردید.

ـ اپوزيسيون بر نامه کاری خود را با دقت تمام روی مسایل و خوا سته های مبرم و حاد استوار ساخت.

الف ـ تجدید نظر بر قوانین ارتجاعی و جاگزینی قوانين بالنسبه دموکراتیک.

ب ـ اصلاح قانون انتخابات شورا و شهرداری ها.

ج ـ سعی بر اینکه تحول و تغییر روابط اجتماعی و سیاسی تاریخ معاصر افغانستا ن  برای  کوتاه  کردن نفوذ

 قدرتهای استعماری و عوامل داخلی آن توا نمند شود. هدف اساسی الغای امتیاز انحصار سیاسی خانواده ی حکمران، آزادی و مسا وات عمومی بود.

ـ این جنبش مورد بشتیبانی بیدریغ اقشار مختلف جامعه قرار گرفت و قوتهای پرتحرک بسیاری را بدور خود جمع نمود ـ این حرکت فصل نوینی را در ایجاد نهضت ملی بسوی دموکراسی عدالت اجتماعی و حاکیمت ملت در تاریخ مبارزات مردمی گشود.

ـ مزید بر سنگ اندازی های عمال مزدور، جواسیس معلوم الحالی که بعداً سر شان از گریبان ( کی جی بی ) نمایان شد، نیز با اعمال مشکوک و سبوتاژ علیه جنبش دست یازیدند.

ـ ضربه وحشیانه استبداد حاکم بر جنبش ضد استبدادی دوره هفتم شورای ملی و از سرگیر  ا ختناق افتضاح آمیز آن اگر این روند مردمی را موقتا متوقف نمود ولی اصالت و درستی اعتقادات و هدفهای آ نرا به اثبات رسانید و نشان داد که علی رغم تبلیغات ناثواب دستگاه دولتی علیه این روند و سنگ اندازی عمال مزدور و جواسیس آ ن، رهبران آن سازش ناپذير و بدون انحراف در خط مستقیم آزادی و حاکمیت ملت باقی ماندند.

ـ توطئه ی حمل 1331 و ایجاد فضای اختناق و حکومت وحشت نشانه ی زبونی استبداد در برابر واقعیت های درخشان تاریخ و ملت ما بود. که افکار و عقاید این روند مردمی را به اعماق جامعه فرو برد و موجب گردید قشر های بیشتری نسبت به مسایل اجتماعی و سیاسی وطن آگاه و علا قمند گردند و عمق و وسعت بیشتری پيدا کند. که با درد فراوان با دست فرزندان نابکار بار دگر به کجراه کشید و از آن است که مردم سیاه بختی ناشی از آن را تجربه ميکنند.

ـ نیاز آن میرود تا نسل جوان ما که ه علت اختناق دوران استبداد و پيامد های شوم تر از آن به عمق حوادث و رویداد های نهضت دموکراتیک و مشروطه طلبی دوره هفتم شورا آشنایی کافی ندارند بایستی آگاه شوند. بنأً بازشناسی بررسی اهداف روشها مسیر مبارزات و به طور کلی مجموع عملکرد این روند و شناخت نیرو های آگاه مسوول و متعهد حاضر و حضور در صحنه ی آن دوره یک ضرورت تاریخی محسوب میشود که بایست آن عده از شخصیت های که در این حرکت نقش داشتند و هم چنان دانشمندان و قلم بدستان آزاده و محقیق ارجمند این دوره را مورد ارزیابی و نقد قرار دهند. میگویند گذشته چراغ راه آینده است از آن باید آموخت.

 

 


 

 

 

صفحهء اول