© Farda فـــــردا

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

محمد اکرم عثمان

 

 

                       نقدی بر یک کتاب ماندگار از سید محسن نیکومنش فرد


اخیرا یک کتاب مستطاب و ارزشمند بدستم رسید که سخت آموزنده و تکادهنده بود. نام این اثر دلپذیر از هرات تا تهران است و تالیف جناب سید محسن نیکومنش فرد می باشد.
نویسنده اهل تهران است. و از ۲۵ سال به این طرف در استکهلم زندگی می کند.
در طول این مدت آقای نیکومنش به عنوان یک شخصیت آگاه و متعهد در برابر مسوولیت های انسانی مصدر کارهای ارجمندی شده که می توان آنها را به دو بخش تقسیم کرد: یکی اینکه برغم تعداد کثیر پناهندگان که شاغل کارهای کم اهمیت فزیکی می باشند آقای نیکومنش به تدریس رشته های چون کامپیوتر و علوم طبیعی مشغول میباشد و شاگردان زیادی تربیت کرده است.
دیگر اینکه به سابقه احساس نیرومند همدلی با مردم افغانستان، به نوبسندگی روی آورده و آثار با ارزشی در گستره های رمان نویسی ، داستان کوتاه نویسی و تحلیل های درباب حقوق بشری دارد.
در سوئد ایشان به سمت عضو هیات رئیسه کمیته سویدن ـ افغانستان خدمات ارجمندی در جلب کمک های دولت سوئد به افغانستان انجام داده است که از جمله میتوان از تاسیس کانون های خدمات عامه از قبیل مدارس ، عمران درمانگاه ها و غیره نامبرد.
از سوی دیگر آقای نیکومنش به عنوان یک انسان آگاه و با وجدان تمام موانع سلیقه ای، فرهنگی و دعاوی تاریخی را درنوردیده و به سرحد هیومانیسم شفاف و خالص رسیده است. از اینجاست که در چشم او تمام اختلافات نژادی ، مذهبی، زبانی و تباری رنگ می بازد و مقام والای انسان بر صدر تمام باورها و ارزشها می نشیند. بدون هرگونه تردید و تعارف ، به نظر می آید که رمان از هرات تا تهران یک گلگشت تفریحی نیست بلکه به قول شاعر : داستانیست پر آب چشم؟ این داستان خواننده را به یاد سفر نامه ء ابن بطوطه و سفر نامهء ناصر خسرو قبادیانی بلخی می اندازد که بار جغرافیایی آنها بر دیگر جنبیه هایش می چربد اما رمان حاضر مسافرتی به اعماق روح انسان است و خبر از مهر فورانی و همدلی میدهد.
قدر مسلم این است که این دو کشور ایران و افغانستان پشت و روی یک سکه می باشند و مشترکات شان به حدی زیاد است که به هیچ روی نمی توانیم بین آنها حد فاصل و درهء تنافر ایجاد کنیم. مختصات اخلاقی و روانی ما آنقدر شبیه یکدیگر اند که در هیچ جای دنیا مثل و مانند ندارد. باشد که روزی و روزگاری تمام سیاحت های مردمان ما از هرات به تهران و بالعکس به سرمنزل مقصود منتهی شود و گستره های مناسبات دو ملت فراخنا و پهنای بیشتر بیابند
به امید آنروز



                       
 

 

                                                       «»«»«»«»«»«»   

 

 

 

         ________________________________________________________


 

اجتماعی ـ تاريخی

صفحهء اول