© Farda فـــــردا

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 



 

فرستنده: فـــــریبا آتش
ماهنامه سباوون/ شماره چهارم/ جولای 1988

 

جاز به خرابات میرود

(گفت و شنود وحید قاسمی با ملال گزارشگر سباوون) 

-  محترم وحید قاسمی بیایید که صحبت خویش را از نام استاد بزرگ موسیقی مرحوم استاد قاسم آغاز کنیم. شما با مرحوم استاد قاسم چه نسبتی دارید؟

- پدر کلانم بود.

- آیا میشود از گذشته های زندگی هنری تان صحبت نمایید و بگویید که چه وقت به دنیای موسیقی رو آوردید؟

- صنف نهم مکتب بودم که به هنر موسیقی رو آوردم و آغاز کار هنری ام از گیتار شروع گردید. قبل از آن به هیچ یک از آلات موسیقی دسترسی نداشتم، زیرا خانواده ام مخالف این کار بودند، ولی علاقه خودم مرا به تلاش بیشتر واداشت و با سبک و شیوه خاص خودم شروع به کار خویش نمودم.

- در کدام سال به رادیو تلویزیون آمدید و اولین آهنگی را که ثبت کردید کدام بود؟

- در سال 1357 اولین اهنگم را به مطلع "دل را به ناز از کفم آن لاله رو گرفت" در تلویزیون ثبت کردم.

- خوب است اگر بگویید تحصیلات تان در چه رشته است؟

- در رشته زبان و ادبیات دری تحصیل کرده ام.

- در بخش موسیقی چه کسی شما را کمک نموده و استاد تان کی بوده است؟

- در رشته موسیقی استاد به خصوصی نداشته ام  به خصوص با شیوه یی که من کار مینمودم، ولی لازم میدانم از محترم ببرک وسا که در هنر موسیقی غربی درجه ماستری دارد یاد آوری نمایم، زیرا مرا در شناخت اکورد ها و هارمونی در موسیقی زیاد کمک کرد اما در موسیقی شرقی و شناخت آن پدرم مرا رهنمایی مینماید.

- شما از پدر تان یاد آوری کردید لطفاً در مورد آنها و کارهای هنری شان کمی صحبت کنید.

- پدرم یوسف قاسمی نام دارد و فرزند سوم و از جمله شاگردان استاد یگانه کسی میباشد که سبک استاد را نسبت به دیگران خوبتر میسراید و میداند.

- در طول مدت آواز خوانی کدام آهنگ تان بیشتر سر زبانها بوده؟

- میتوانم آهنگ "به شیرین به عذرا به لیلا قسم" و یا " علی یا شاه مردان" را نام بگیرم.

- فکر نمیکنید آهنگهای اولی تان که به صورت گروهی خوانده شده بیشتر مورد پذیرش بوده است؟

- شما درست میگویید. آهنگهای اولی که به شکل گروهی اجرا شده نزد خودم نیز کیف و لذت خود را تا حال دارد.

- شما در یکی از مصاحبه های تان گفته بودید که آهنگ "مست جوانی" را برای یگانه پسرم ساخته ام میتوانم بپر سم که آهنگ "دل را به ناز از کفم آن لاله رو گرفت" را برای چه کسی خوانده اید؟

- گاه حالات خوشی و غم که انسان را متآثر میسازد باعث میگردد تا انسان چیزی بیافریند. میخواهم بگویم برای من محبت و علاقه نسبت به فامیل کوچکم بالا تر از همه چیز میباشد.

- شما به خانواده استاد قاسم افغان بنیادگذار موسیقی افغانی تعلق دارید و تا جاییکه میدانیم شما نخستین کسی هستید که درفش موسیقی آماتور را در میان خانواده های تان که استادان موسیقی شرقی بوده اند بلند نمودید. نظر تان را در مورد نزدیک نمودن هر دو موسیقی و پیوند آینده آن میخواهم بشنوم.

- پدر کلانم استاد موسیقی و یک انسان صاحب عزت نفس بود و به اصطلاح در هفت دربار از زمان عبدالرحمان خان تا آخرین دربار سر و کار داشته و هنر نمایی نمود. ولی با اینهم پدرم آرزو نداشت تا پسرش با هنر موسیقی سر و کار داشته باشد. چون هنر موسیقی در نزد عده یی انسانهای متعصب کار خوبی نبوده از اینرو با من در این رشته هیچ وقت کمک نشده بود. من هم دیرزمانی با ساز و آواز بیگانه بودم و متاسفانه در منزل وسیله موسیقی وجود نداشت و از اینرو چیز هایی که از رادیو میشنیدم و یا در سینما میدیدم، ذوقم را در برابر موسیقی تندتر میساخت. همچنان چیزهایی را ارثی در وجودم با خودم بدون رهنمایی احساس میکردم و آنهم فهمیدن "سر" و "لی" است که در موسیقی مهمتر از همه گپهاست و بناً با تیپ کاملاً مشخص و مخلوط از موسیقی لایت شرقی و غربی از همان وقت شروع به کار نمودم. تیپ کارم برای خودم و در کشور ما در آن وقت چیز تقریباً جدیدی در بین هنرمندان ما بود. ولی باید متذکر شوم که در هندوستان کارهای زیادی از بسیار سابق در ارتباط با آمیزش موسیقی شرق و غرب صورت گرفته که خدانخواسته انگشت انتقاد کسی بالایم گذاشته نشود که اینطور یا آنطور.

- بیایید سوالی را که چند جز دارد با شما مطرح نمایم

- آیا حتمی است؟

- بلی حتمی است و اینگونه: شما که یک هنر مند شناخته شده هستید و در اوایل به موسیقی غربی میل داشتید اکنون به موسیقی شرقی گرایش پیدا کرده اید، چه فکر میکنید آیا نسل جوان را با خود خواهید داشت؟

- در همچو شرایط که ما جوانان قرار داریم موسیقی شرقی تسکین بخش روح و روان انسان است. پس در همچو حالات موسیقی که آرامش میبخشد زود پذیرفته میشود.

- شما قبلاً گروه هنری به نام "شاین" داشتید که واقعاً یک گروه مؤفق بود. چرا شیرازه آن از هم گسست؟

- دوستانی که یاد شان به خیر باشد در پهلوی هم گروه هنری به نام "شاین" ایجاد نمودیم. هنر که کار عاطفی است ایجاب فضای بیشتر صمیمیت و یکرنگی را مینماید و اگر ریا و دروغ در بین شان عرض وجود کند ضرور از هم تیت و پاشان میگردند. ولی پراگنده شدن و دور افتادن ما از یکدیگر روی عواملی بوده که ذکر آن را ضرور نمیدانم و اما همیشه صمیمیت و صداقت به هم داشته ایم.

- شما فعلاً در گروه سمن فعالیت دارید میخواستم بپرسم فعالیت تان در گروه چگونه است و کدام موقف را در این گروه دارید؟

- ما گروه سمن را به همکاری دوستان هنرمند رحیم مهر یار، پرستو، محبوب الله محبوب، مختار و هما ایجاد نمودیم. فعلاً نسبت نداشتن امکانات فعالیت نداریم. هرگاه یک اتاق تمرین و چند آله موسیقی در دسترس ما قرار داده شود، دوباره به فعالیت شروع میکنیم. فعالیت من در این گروه تنظیم آهنگها و موسیقی آن میباشد و بعضاً تهیه کمپوزها.

- کدام مرجع باید آلات موسیقی را برای تان تهیه نماید؟

- رادیو تلویزیون. زیرا برای فعالیت دستجمعی در پهلوی صمیمیت و صداقت داشتن چیزهایی مثل وسایل موسیقی و جای برای تمرین بسیار ضروری میباشد که این امکان را خوشبختانه گروپ گل سرخ در اختیار دارد. متآسفانه دیگران از این تسهیلات محروم اند.

- در زندگی هنری تان چه فراز و فرود داشته اید؟

- فعالیتهایم بعد از سال 62 برایم قناعت بخش نبوده و بسیار محدود فعالیت داشته ام. میشود آن را به حساب فرود زندگی هنری گرفت.  ولی همینکه در این چند سال یگان آهنگ سروده ام و مورد پذیرش علاقمندان آوازم قرار گرفته باید فراز زندگی هنری ام باشد.

- آیا از آنچه در بخش موسیقی انجام داده اید، راضی هستید؟ یعنی فعالیت هنری تان سمت دهنده بوده است؟

- فعالیت هنری ام که از سال 57 در تلویزیون به شکل گروهی آغاز شد، الهام بخش کار هنری برای گروههایی گردید که بعد از ما شروع به فعالیت نمودند. مثل گروه گل سرخ و گروه باران. گرچه قبل از فعالیت ما گروههای بسیار عالی مثل گروه ستاره ها، چهار برادران و ارغوان وجود داشتند؛ گروههای ذکر شده کارهای هنری مؤثری انجام داده اند که الهامبخش کار ما نیز بوده اند. البته، آن وقت در افغانستان تلویزیون نبود و متاسفانه با رادیو هم همکاری نداشتند.

- در کنسرتهای تان مردم چگونه آهنگها را میپسندند؟ در باره ذوق عمومی چه میگویید؟ آیا میتوان علاقه مردم را به مثابه معیار شناخت هنری در نظر گرفت؟

- ذوق عمومی را معیار شناخت هنری نمیتوان حساب کرد. در کنسرتها و محافل دیده میشود که عده یی حتی تحمل شنیدن آهنگهای آرام یا آهنگ نسبتاً مغلق و پیچیده را ندارند. خوب ذوق مردم است. میتواند موسیقی را به سطح عالی و بالا و یا به ابتذال بکشاند. تقریباً پانزده یا بیست سال قبل را به یاد دارم که مردم از آهنگهایی که تا امروز کیفیت شعری و آهنگی خود را از دست نداده اند، تعریف مینمودند. امروز طوری است که آهنگ در قدم اول بسیار تیز، مست و ریتمیک باشد و در پهلوی آن شعر و یا تصنیف بسیار عام فهم داشته باشد. در آن صورت اول اینکه همیشه و هر شب تا مدتی در تلویزیون نشر میشود و دوم زود مورد پذیرش مردم قرار میگیرد. البته برای مدت کوتاهی.

خوب مصاحبه یی از داکتر صاحب نا شناس را به خاطر دارم که برای بهبود موسیقی از ایشان سوال نمودند، در جواب گفتند برای بهبود موسیقی آنرا باید جز درس مکاتب ساخت، البته نه به منظور تربیه آواز خوان یا نوازنده، فقط به خاطر تربیه نمودن شنونده خوب تا بتواند خوب و بد را در موسیقی از هم تفریق کند. در پهلوی آن منبع نشرات موسیقی کاملاً مسؤلیت آین مسآله را به دوش دارد. رادیو تلویزیون میتواند هنر موسیقی را از ابتذال نجات دهد. امروز آسانترین هنر هنر آوازخوانی شده و باید رادیو تلویزیون سختگیر باشد و هنر مند را مجبور سازد تا با شعر قوی و آهنگ قوی آوازش را به مردم برساند و از ثبت و نشر آهنگهایی که با عث دلسردی شنونده از موسیقی میگردد، جلو گیری نماید تا شنونده از هنرمند توقع بالا تر و بهتر داشته باشد. 

- آیا شما با کدام گروهی رقابت دارید؟

- نه

- تازه ها چه روی دست دارید؟

- یک کنسرت تلویزیونی که شامل شش آهنگ جدید است که کمپوزها ساخته های خودم میباشد و اشعار ان از مولانا، اقبال لاهوری، سایه و سخی راهی است.

- محترم وحید قاسمی! یکی از دوستداران آواز شما میگوید وقتی وحید قاسمی تنها میخواند من درختی را در نظر مجسم میکنم که در سیر تند باد تنها مانده باشد.

- برایش بگویید که مطمئن باشد، ریشه هایم قوی هستند.

- بیایید یکجا از زندگی شخصی تان بشنویم. در ختم سال 67 به خاطر جشن تولدی تان چند دانه شمع خواهید خرید؟

- اگر زندگی نصیب باشد 30 شمع خریداری میکنم. بیست و نه تای آن را خودم روشن میکنم و یکی را به مجله سباوون به افتخار اولین سالگردش تحفه خواهم داد.

- در فامیل چه کسانی را با خود دارید؟

- در فامیل مادر پسرم، خودم و پسرم را دارم.

- شما که غرض تحصیل به یکی از کشورهای دوست رفته بودید، چرا تحصیل را نا تمام گذاشته پس آمدید؟

-  سر از کابل بدر کرده نمیشه/ ز آغوشش سفر کرده نمیشه. تحمل دوری فامیل و محیطی که در آن زیسته ام برایم دشوار است.  

- ولی این جواب سوال من نشد!

- باور کنید همین علت بود که گفتم.

- بعضی ها شما را یک انسان مغرور میدانند آیا واقعیت نیز چنین است؟

- دوستانم و کسانیک ه مرا از نزدیک میشناسند، هرگز چنین ادعایی ندارند.

- مرحوم احمد ظاهر یک وقت در مصاحبه خود گفته بود من تا عاشق نباشم نمیتوانم آهنگ جدید بخوانم. شما در کدام حالت آهنگ جدید میخوانید؟ طوری که دیده شده، بعد از ازدواج آواز شما هم سرد شد. یعنی که به عشق خود رسیدید؟

- عشق به انسان، عشق به فامیل، عشق به مردم و بالآخره عشق به طبیعت حتماً بالای احساس انسان تاثیر دارد پس میتوانم بگویم عاشق هستم. و کسی که در مورد من چنین تصور میکند حتماً احساس مرده دارد.

- و یک سوال آخری. تا جایی که دیده میشود زود زود چهره های جدید هنری به روی پرده تلویزیون می آیند. سوال پیدا میشود که آیا رادیو تلویزیون میتواند با عث تشویق گردد؟ اگر واقعاً حنجره حنجره نباشد؟

- هستند کسانی که در رادیو تلویزیون با تکتیک و خوش چانسیها آهنگی را ثبت میکنند و به گفته یکی از آواز خوانان، اگر از قشر اناث اند با لتا منگیشکر و اگر ذکور اند با محمد رفیع چلنج میدهند. فعالیت همچو کسان هنر آواز خوانی را سخت لطمه میزند و به قهقرا میکشاند. تا جاییکه دیده میشود هر کسی کار دیگری سراغ نداشته باشد، یا از عهده اش به در نیاید، به آواز خوانی رو می اورد. به این شکل روزی خواهد رسید که همه نفوس افغانستان آواز خوان میشوند.
 

    

«»«»«»«»«»«»

 

 

 

 


 

ادبی ـ هنری

 

صفحهء اول