© Farda فـــــردا

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 




 

                       امید در"بیوفـــــا"یی

              

      "سنگر سهیل" سیمای امیدبخش موسیقی مدرن

نوشته از:  آب

سالهای اخیر آزادیهای بیسابقۀ اجتماعی درافغانستان روند رشد برخی جهات فرهنگی را تشدید بخشیده است. این پروسه همزمان با تظاهر پدیده های گستردۀ فرهنگ "وارداتی" بازتاب منفی هم داشته که دراین نبشته قصد بحث برآن ندارم. آنچه دراین نبشته مد نظر است، پیشرفت موسیقی مدرن پشتو است. هر چند جریان آن کوچک وبطی است، ولی میتواند دریچۀ نگاه به فردای روشنتر وپیش زمینۀ شگوفایی موسیقی مدرن "شهری شده" پشتو باشد.

برای صحت این ادعا برخوردم به کار وآثار چند تن از نوپردازان هنرموسیقی مدرن پشتو. دقیقاً یکی ازآنها شام 29 دسامبر 2009 آهنگی با "کلیپ" ویدیویی "بیوفا" از طریق تلویزیون "طلوع" توجهم را بخود جلب کرد.

این آهنگ توانست نخست انگیزۀ در من پدید آورد تا آن احساس نگرانی را در خود بزدایم که  قبلاً بخاطر کوتاهی روال پیشرفت موسیقی مدرن پشتو داشتم. دوم، دیدن وشنیدن این آهنگ  مرا وا داشت تا با امید ونگاه تازه تری به این مسأله بپردازم. نگاه از دریچۀ نو بسوی فرداهای شکوهمندترموسیقی مدرن پشتو. البته این امید وخوشبینی را در نتیجۀ کار وآثار آن شگوفه ها می بینم که هم اکنون در حال بارورشدن اند. بدون تردید یکی ازآنها سنگر سهیل است.

فصل سرمای یکی از سالهای هشتاد میلادی بود. در خانوداۀ سنتی وبستۀ ما هنرمند "موسیقی" شدن کار پسندیده پنداشته نمی شد. با آن که عیان وپنهان پیر و برنای خانواده از موسیقی لذت میبرد ولی ظاهرا یک گونه بدبینی وستیزه جویی با این پدیده از خود نشان میدادند. و این همان سوی دگر"نفرت" با موسیقی بود که  "عشق" بهمراه خود داشت.چنان که امروز به واقعیت های آنزمان نگاه می کنم "عشق ونفرت" دو برخورد ضد ونقیص باموسیقی از برخوردهای دیرسالیست که درافغانستان ریشۀ کهن دارد و برشمردن دلایل وعوامل آن مناسب حال این نبشته نیست.

بهرحال درآن روزگار برادرکوچکترم به موسیقی دلبسته بود. اولین ساز ابزاری که خریده بود، گیتار بود. گیتار به بزرگان خانواده نگرانی خلق کرده بود. پنهان کردن آن هم یکی از جنجالی ترین مسایل درون خانه شده بود تا مبادا دوستان روستا نشین که بیشتر هم خانواده های مارا میساختند، آنرانبینند. پنهان نمی کنم که این در جای خود یک گونه احساس"پارانوئیک" بود نسبت به هم خانواده های روستانشین. امروز که آن خاطره ها را در ذهن خود باز آفرینی می کنم واقعیت دقیقاً برخلاف آنچه پنداشته میشد، بود. برخی از هم خانواده های شهر نشین ما بدترین نوع هنرمند ستیزی در خود داشتند.

بهر حال  دیری نگذشت که نسل نو دوران "بحران سیاسی" قد برافراشتند و بزرگسالان هم از سختگیریهای  پیشین خود دست کشیدند. آرام آرام با شرایط روزگار تطابق حاصل کرده تحمل ومدارای شان در برابر موسیقی بیشتر می شد. بدینسان "گیتار" برادرم با آرمونیه "هارمونیم" وبزودی با یکجوره طبله  و پس ازآن نمیدانم کدام ابزار دگر جوره وچند تا شد. مسأله پنهان کردن سازهای موسیقی در خانه نیز رنگ و رخ بدل کرد. آنگاه جای نگهداشت سازهای موسیقی به همه هم خانواده های نزدیک روشن بود. هرکس ازهمسالان که خواسته بودند طبع آزمایی کنند، به اتاق تمرین سرمیزدند. البته از با سُر ترینان تا بی سُر و بی تال ترینان.

***

 سرانجام بدلایل روشن  و ناروشن کار آموزش موسیقی برادر ودگر همسالان بجایی نرسید. ولی برخلاف کوچکترین عضو هم خانواده که اواخر سالهای (1980) چهار- پنج سال بیش نداشت به این تمرینگاه راه یافت و با پیگیری وعلاقۀ که از خود نشان داد، توانست با حضور خود در این تمرینگاه چراغ سبزداشته باشد.

آری "سنگر" خوردسال آن روزگار و"سنگر سهیل" امروزهمیش کنار مامای کوچک خود می نشست وحتی شب ها را تا دیرها کنار سازها نشسته، گوش میکرد و بسا هم آنجا خواب میرفت. پسانها که "غربت همه گیر" سرنوشت سنگر نوجوان را هم رقم زد، پاکستان نخستین پناهگاه بود تا سالیان درازی از زنده گی را نه در شرایط دلخواه درآنجا با خانواده بسربرد. ولی سنگر نوجوان بازهم توانست که در غربت از اساس دانش عملی ونظری موسیقی بهره جوید. و درنتیجۀ جد وجهد زیاد مؤفق شود کارهایی از ساخته های خود ارائه کند و راه مستقل هنری در پیش گیرد.

باز آفرینی تصاویرذهنی  بالا، گزیدۀ از یاداشتهایی بودند که درخاطره داشتم.خاطره زمانی تازه شد که اخیرا با چند اثراز"سنگر سهیل" روی صفحات تلویزیون وانترنت برخوردم. آنگاه بیاد آوردم که سنگرسهیل روزهای کودکی را کنار سازهای موسیقی بی سبب سپری نکرده بود.  

و اما با  برون شدن تازه ترین آهنگ ویدیویی اش بنام "بیوفا" شام 29 دسامبر2009 ازصفحۀ  تلویزیون "طلوع" متقاعد شدم که فرصت نوشتن این سطور فرا رسید ه است.آری نوشتن این خامه که سیری داشته از آن نا امیدی بخاطر تبارز موسیقی مدرن پشتو تا امیدی در آهنگ "بیوفا"ی سنگر سهیل بمثابۀ هنرمند نوپرداز که برشاخۀ درخت تناورموسیقی پشتو جلوۀ خوبی یافته است. 

از سنگر سهیل اخیراً چند آهنگ شنیدم و با پخش آهنگ ویدیوی "بیوفا" با او تماس گرفتم وچند تا گپی باهم مبادله کردیم. آری چند تا گپ مقدماتی پیرامون این آهنگ که یکی از بهترین پرداخت های اوست.

 آهنگ "بیوفا" از ساخته های خود سنگر سهیل است. متن آن هم از سوی خودش نوشته شده و تنظیم موسیقی از سوی (آیون Ivan) وبخش ویدیوی آن به همکاری ستدیوی (پست هاوس Post House) درست شده است.

این آهنگ از دید ساختارموسیقایی وآهنگسازی با آن که با موسیقی دیجیتال وسازهای مدرن غربی ریخت وبافت شده، خوشبختانه عناصر زیادی از موسیقی اصیل پشتو در خود دارد. سنگر سهیل دربخش ادای واژه ها مطابق به طبیعت متن یا تصنیف خیلی دقت وطبیعی برخورد کرده است. تمثیل متن با کشیدن صدا یکی از دگر ویژه گیهای این آهنگ است. برگزیدن اندازۀ صدا و تونی که آهنگ بیان شده بسیار مناسب حال متن ونوای سازهای این آهنگ است. تناسب صدا وسازها یکی دگر از برجستگی های این آهنگ را می سازد که برخلاف روش مرسوم که یکعده از هنرمندان حضور ساز را بخاطر ناتوانی صدای شان زیر تاثیرقرار میدهند. ولی سنگر در "بیوفا" کوشیده که نمونۀ خوب موسیقی "پاپیولر ومدرن" پشتو را نمایش دهد. ترکیب و کاربرد سازها خیلی مناسب وآهنگ که درآن صدا ومتن تناسب خوبی دارد، آمیزش مقبولی پیدا کرده اند.

سنگر سهیل در بخش ویدیویی آهنگ تصاویر مناسب فرهنگ کشور را مدنظرداشته است. افراط در تصویر سازیهای فردی وجود ندارد. اونخواسته که با کاربرد تصاویر وپرسوناژهای لخت پردازانه آهنگ را "وزن و اهمیت" ببخشد. اوتصاویر را همپا با متن آهنگ یا طبیعت پیام آهنگ بکار برده است. کاربرد رنگها خیلی زیبا وبیشتر رنگهای طبیعی اند که از یکسو با جغرافیای طبیعی کشور (آب، خاک، ریگ، سنگ) همخوانی دارد، از سوی دگر رنگهای طبیعی و"خاکین" که رنگهای هنرپردازی دوران مدرن را می سازد، بکار برده شده است. رنگها با متن همخوانی وآمیزش زیبا پیدا کرده اند. گزینش رنگ لباسها ازدگر ویژه گیهای خوب پرداخت نو این آهنگ است.

میتوان ادعا کرد که سنگر سهیل نمونۀ خوبی از موسیقی مدرن مردم پسند ومدرن "شهری شدۀ" پشتو را ارایه کرده است. حرکات، یکی دگر از ویژه گیهای این آهنگ است که برخلاف تصاویر ویدیویی برخ دگر از آهنگهای به اصطلاح مدرن پشتو"زننده" نیست. زیرا آن"زننده گی" حرکات که در شماری از کلیپهای موسیقی به اصطلاح مدرن پشتو دیده می شود، دراین آهنگ محسوس نیست. البته "زننده گی" آن بخش از آهنگهایی که بیشترمتأثراز فرهنگ موسیقی حرکات "رقص وآواز" آنسوی خط دیورند که در جای خود "چرک نویس" موسیقی رقص وآواز فلمی سند، پنجاب  وشمال هند (سالهای 50- 60 میلادی) اند.

 

«»«»«»«»«»«»

 

 

 

 


 

ادبی ـ هنری

 

صفحهء اول