© Farda فـــــردا

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

نصير مهرين

 

 

 

نصير مهرين

 المان

 

 

 

 

 

کودتا ها در افغانستان

 

 

 

 

 

 بخش نخست که فشرده یی از آن بصورت دیباچه، شامل بحث اصطلاح کودتا وابراز نظر عمومی پیرامون کودتاهاست، سال پیش در سایت گرامی فردا منتشر شده است.

 

 

 

 علیه احدشاه درانی

 

هنگامی که احمدشاه درانی، در جنگ مانیپور نخستین حمله سپاهیان خویش رارهبری میکرد، گزارشهای از اخبارنویسان کابل وقندهار که دارالقرار یاد میشد دریافت کرد که لقمان خان برادر زاده اش ( پسر ذوالفقار خان ) قدرت را در قندهار بدست گرفته است. تاریخ احمدشاهی گزارشی را در زمینه ارایه کرده است که تصویر روشنی از اقدام کودتا را نشان میدهد. گزارشگران عنوانی شاه مینویسند :

 

 خان خانان لقمان خان به اغوای جمعی از مفسدان غول صفت...، شهزاده تیمور و اعضای خانوداه شاهی را زندانی کرده، ذخایر واموال شاهی را بدست آورده است. گرفتن قدرت را به حکام ولایات نوشته و جلب همکاری و تحریک به مخالفت علیه احمدشاه را آرزو برده است. لقمان خان طی این عمل، حاجی حسین خان بامیزایی، خویش نواب اشرف الوزرا و روشن دل خان اچکزایی برادر خوردخان رابه قتل رسانیده است. (1)

 

گفتیم خان خانان برادر زاده شاه بود. وخان سازی وگرفتن امتیاز خانی ویژه چنان نظامی بود. اما لقمان مان بدان امتیاز نیز بسنده نکرده بود. زیرا گواه بوده است که پدرش ذولفقار خان، احمد خان را از طفلیت پرورش داد وتا سن بیست ساله گیش در کنار خویش داشت. در کنار این ذهنیت شکل گرفته که توقع بیشتر رابرای لقمان خان بوجود می آورد، خانهای دیگری نیز با همان روحیه امتیاز طلبی وجود داشتند که با خانهای نزدیک شده به احمدشاه تضاد های قبیله یی وحسادتهای داشتند. چنین بود که در یک فضای مناسب و حین مشغولیت احمد شاه در فاصله های دورتر از قندهار ودر حالی که هنوز پایه های تمرکز قدرت مطلقه استحکام نیافته بود، به کودتا وسرنگونی احمدشاه وجناح خانهای طرفدرا او متوسل شدند...

 

اما این کودتا در دستگیری ویا اعدام وسرنگونی شاه توفیقی حاصل نکرد. از آنجایی که سپاه جنگی بسیاری باشاه همراه بودند، نه تنها تسلیمی وپذیرش شکست شاه بعید به نظر میرسید بلکه انتظار جنگ خونینی نیزمیرفته است.

طایفه عرب که از لقمان خان جانبداری میکردند،" جمعی کثیراز ایشان در میان کوچه وبازار که به جنگ ومدافعه ایستاده بودند، طعمه تیغ آبدارشدند. محبت خان بلوچ که از جمله سران ارتش لقمان خان بود، کشته شد. خود لقمان خان نخست محبوس وچندی بعد در زندان بمرد (2). اما به گفته نویسنده تاریخ گلستانه به قتل رسید. (3). *

 

پیروزی احمدشاه وطرفداران او در تضعیف خانهای مخالف وتحکیم مواضع شاه در راستای مطلقیت فردی منتج گردید. خانهای که جانب لقمان خان راالزام نکرده بودند، از امتیازنزدیکی به شاه بهره مند شدند. جمعی از هواخواهان کوتاگران اعدام و یازندانی گریدند.ادعا وغایت عبرتی را نویسنده تاریخ احمددشاهی از کودتای لقمان خان علیه احمدشاه آورده است که به " اغوای جمعی از مفسدان غول صفت " دست بدان اقدام زده بود، ادعایی است که در ادامه جنگ های قدرت طلبانه وکودتایی، پسانتر ها ادعای کشورهای خارجی را به کمک طلبیده است. آن وقت، خان های مفسد که قدرت طلب را اغوا کرده بودند، مورد حمله وسرکوبی قرار میکرفتند.وپسانتر ها که اختلافات میان کشورهای منطقه و عنصر مداخله مطرح گردید، سرکوب شده گان را حق ویا ناحق به اله دست شدن بیگانه نسبت دادند.

 

 عبرتی را که نویسنده طرفدار شاه میخواهد نشان بدهد، این است که قیام علیه شاه ویا شخصیتی که چون شمشیری دردست خدا هست جزای سنگینی را سزاوار گردن کشان وکودتا گران میابد. به مصداق:

 

 پادشاهان که صاحب جاهند            همــــــچو شمشیردر یـــد الهند

 گر نـوازند از ارادات اوست         وربریـزندخون زحکمـت اوست

 

چنین ذهنیت که با القأ جوانب دینی، حاکمیت را با توسل به تفسیرخویش از آن جاودانه گی می بخشند مشخصه دوره مطلقیت احمدشاه درانی و زمانه او نیست ؛ بلکه درغرب نیزشاهان بدان وسیله متوسل می شده اند. در حکومت های مطلقه سده های پیشین قلمروتاریخی منطقه ما این ذهنیت بسیار قوی بوده است.معمول بوده است.؛ مثلا: بیهقی مینویسد :

" جهان بر سلاطین گردد.هر کسی را که برکشیدند، برکشیدند،ونرسد کسی را که گوید چرا چنین است.؟!

 

کسی را نرسیدی که در آن باب چیزی گفتی که پادشاهان بزرگ فر مانی دهند که اینان را خوشتر آید ونرسد خدمتگاران ایشان راکه اعتراضی کنندو خاموشی با ایشان هرکسی راکه قضا بکار آید." (4)

 

محکومیت شکست دیده گان وکودتا گران از طرف تاریخنگاران دولتی همواره با انواع و اقسام نا سزاها واوصاف بد همراهی شده است. اما جز مواردی اندک، دست ما به دشواری نیز به سخنان ومواضع اعتراضی و انگیزه های خود گفته کودتا گران شکست خورده نمیرسد.

 

بازیابی انگیزه های لقمان خان از آن جمله است. فقط با ملاحظه عوامل و زمینه های اجتماعی نظام خان خانی- قبله یی وحرکت روبه تمرکز جویی مطلقیت میتوان آن را دریافت.آن نقیصه در واقع یکی ازکمبودهای مهم تاریخنگاری وتارینخنگری کشورماست. تردیدی نتوان بود اگر گفته آید درصورتی که لقمان خان به پیروزی نایل میامد،چه بهتان ها وبدگویی های نثار احمدشاهدرانی وخانهای جناح او میشد.

 

با وجودیکه کودتای لقمان خان باسرکوب خونین پایان یافت اما دوبار دیگر نیزتدارک کودتاعلیه احمدشاه در دستورکارمخالفین قرار گرفت.

 

نخست به رهبری نورمحمد خان میر افغان، برخی ازسران قبایل مانند محبت ختان پوپلزایی، و کدو خان با مشارکت عثمان خان توپچی باشی نقشه یی راپیریزی کردندتا شاه را درقریه شاه مقصود در شمال قندهاربقتل رسانیده قدرت را بدست بیاورند.اما آن طرح افشأ شده منجر به تشدیدسرکوبها وانحصارهرچه بیشترقدرت مطلقه شخصی گردید.احمدشاه باتوجه به گردن کشی وتمایلات کودتایی رئسای قبایل،" ده ده نفر از هر قبیله یی راکه سران آنها در توطئه شرکت داشتند،به قتل رسانید " (5)

 

انگیزه طرح کودتای نورمحمد خان میر افغان علیزایی را برعلاوه تن ندادن خان قبیله به مطلقیت احمدشاه درین نارضایتی وعقده او نیز میتوان سراغ گرفت که احمدشاه در زمان حیات نادر افشارمعاون نورمحمد خان بود. نورمحمد خان در عهد نادر افشار سمت سر لشکری داشت.از آنرو بود که در واقع و بادر نظرداشت ذهنیت های زمانه هنگامی که احمدشاه مقام شاهی را بدست آورد، نورمحمد خان راگونه یی از احساس حقارت آرام نمی گذاشته است.

 

 باردیگراز قصد درویش علیخان حکمران هرات گفته اند که قصدسرنگونی احمدشاه را داشت. شاه حینی که از نیشاپوربه سوی هرات برمی گشت ویکی ازپر خساره ترین حملات جانی را پشت سر می نهاد(6)، درویش علیخان را زندانی کرده و شهزاده تیمور پسر خورد سال خویش را بجای او به عنوان حکمران تعیین کرد.

 

 پیرامون تعیین فرزند خورد سال به عنوان حکمران در همین جا گفته آید که در تاریخ شاهان ایران وخلفای عرب وافغانستان بارها به چشم میخورد. اما اقدام به برداشتن درویش علی خان وگماشتن شهزداده خوردسال از نیاز های دوره گذار حاکمیت به سوی مرکزیت مطلقه وبی اعتمادی شاه بر سران قبایل ناشی شده است. استفاده از اعضای خانواده و گماشتن دستیاران در واقع مطیع وزیر دست. این شیوه که تاسالهای زمامداری محمدظاهرخان بدرازا کشید، شخصیت های آگاه ومجرب در امور حکومتداری ولایات ویابقیه مقامهای دولتی رادر سطح عناصر ردیف های پایانی تنزل میدادند (7). نام خورد سالان حاکم در کنار نام شاه در خطبه های نماز ها خوانده میشدو برای آنها در خواست اطاعت وفرمانبرداری بعمل میامد. هر قدر قدرت مطلقه فردی در مرکزعمق ووسعت میافت، سایه نفوذ شهزاده گان خورد سال ویا بقیه اعضای خانواده شاهی بعنوان نماد های قدرتهای اطراف مرکزبرعناصرکاردان ومجرب بیشتر پهن می گردید. سرکوب های خان ها ومخالفین سرکش در اطراف ویا درمرکز همزمان بوده است باپرورش قشری جدید و همکاران مطیع که از امتیازات اجتماعی واقتصادی به ویژه از زمین وامتیاز لقب خانی وغیره نیز بهرهمند میشدند. زیرا شاه دارنده صلاحیتی رسمی ومالک رسمی چنین امتیازاتی بوده است. واین امتیاز یکی از ویژه گیهای حاکمیت در تاریخ افغانستان است که در نوشته دیگری باید بدان بیشتر دیده شود.

 

آنچه به درویش علیخان به عنوان توطئه یا کودتا نسبت داد ه شده است، بیشتر از ین نیاز شاه وتمرکز قدرت وسپاریدن آن به وابسته گان خود ناشی میشده است. احمدشاه هنگامی درویش علیخان را به عنوان حکمران تعیین کرد که خانهای سرسختی مانندامیرخان عرب وبسود خان مروی وجود داشتند. واین خانهای نامبرده با درویش علیخان مخالف بودند. احمدشاه بگونه موقتی باوی از در سازش پیش آمد اما با سرکوب آن خوانین وی نیز با چنان ادعای ازمیان برداشته شد. (8)

 

با مرگ احمد شاه درانی...

 

 

 ادامه دارد

 

منابع:

 

1 - تاريخ احمدشاهی تأليف محمودالحسينی. المنشی صفحه 143

2 - همان صفحه

3 - مجمل التواريخ در تاريخ زنديه، تأليف ابوالحسن ابن محمد امين گلستانه از صفحه 58 تا 70.

(دورانی احمد شاه، دورت الزمان از تسليمی لقمان خان نام می برند. برای معلومات بيشتر افغانستان در مسير تاريخ ص 362، دکابل دسلطنت بيان تأليف الفنستن ص 288، ترجمه پوهاند کاکر و ...)

4 - تاريخ بيهقی

5 - تاريخ احمد شاهی. افغانستان در پنج قرن اخير ص 82. تاريخ سلطانی ص 127.

6 - درانی احمد شاه تأليف داکتر گنداسنگهـ ص 124 ترجمه بزبان پشتو از طرف جناب نصرالله سوبمند منگل.

7 - توجه شود به زندگی شهزادگان خاندان محمد زائی مثلاً امير عبدالرحمن خان همچنان زندگی سردار محمد داود خان، سردار محمد نعيم خان و سردار عبدالولی (جنرال).

8 - در کتابهای مختلف روايات جداگانه را در زمينه می بينيم.

 

 

 

 «»«»«»«»«»«»«»«»

 

 

 

 

 


 

اجتماعی ـ تاريخی

صفحهء اول