© Farda فـــــردا

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

صبورالله سياه سنگ

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

پاکوبيهای شبانه

 

سرودپرداز: Sylvia Plath

برگردان: صبورالله سياه سنگ

hajarulaswad@yahoo.com

 

 

 

 

 

 

لبخندی بر سبزه زاران باريد

پديداری ناپذير

 

و پاکوبيهای شبانهء تو

چگونه خود را گم خواهند کرد؟

در رياضيات؟

 

چه جهشها و چرخشهای نابی

بيگمان جهان را همواره گشت ميزنند

 

نبايد سراپا تهی از زيباييها بمانم

هديهء دم و بازدم کوتاهت: سبزه های تر

بوی خوابهای تو: زنبقها، زنبقها

 

پيکرها شان پيوندی نميشناسند

لايه های سرد خويشتن خويش: زنيق سپيد

 

خالها و زمينهء گلبرگهای داغ: زنبق سرخ

که خود را همی آرايد

 

و ستارگان دنباله دار

چه جايگاهی برای گذشتن دارند

چه سردی، چه فراموشی

 

از همين رو، فروميبارند اندامگويه هايت

گرم و انسانی

 

سپس روشنای خوشرنگش

از دل بيخوابيهای تيرهء بهشت

خونچکان و لايه لايه

 

چرا به من داده ميشوند؟

اين چراغها، اين سياره ها

که همچو آمرزشها و گلبرفها

شش رخ و سپيد سپيد

بر ديدگانم، لبانم و گيسوانم فروميريزند

 

لغزان و آب شونده

در ناکجا

 

[][]

ششم نوامبر 1962

 

آويزه ها

 

1) Catriona O'Reilly در برگ شماره 360 نوشته اش در پيرامون Sylvia Plath از زبان Ted Hughes آورده است که "پاکوبيهای شبانه" هنگام نوسان گهوارهء پسر نه ماههء شان Nicholas Farrar سروده شده بود. برای آگاهی بيشتر، اينجا را کليک کنيد: www.oup.com/us/pdf/americanlit/plath.pdf

 

2) شايد در نگاه نخست، واژهء tiger در مصراع سيزدهم، خواننده را به ياد "پلنگ" بيندازد. هدف سيلويا پلات از اين واژه "زنبق سرخ خالدار" است. نگاهی به کاربرد calla (زنبق سپيد) در مصراع دوازدهم اين نماد را روشن ميسازد.

 

3) برای خواندن متن اصلی "پاکوبيهای شبانه" ميتوان رو آورد به:

www.poemhunter.com/poem/the-night-dances

 

4) برابرنهاد "اندامگويه" را برای برگردان gesture پيشنهاد ميکنم.

 

****

ريجاينا

هفتم دسمبر 2006

 

 

«»«»«»«»«»«»

 

 

 

 


 

ادبی ـ هنری

 

صفحهء اول