© Farda فـــــردا

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

صبورالله سياه سنگ

 

 

 

 

 

 

 

گراميداشت زادروز ننگيال در بلژيک

 

صبورالله سياه سنگ

 

hajarulaswad@yahoo.com

 

 

 

روز دوازدهم نوامبر 2006، پنجاهمين سالگرهء تولد شاعر و نويسنده نام آور افغانستان زنده ياد اسحاق ننگيال در شهر بروکسل از سوی انجمن فرهنگی افغانها در بلژيک برگزار گرديد.

 

سازماندهان اين برنامه زرين انزور شاعر، نويسنده، منتقد، و پژوهشگر و نجيب احمدزی گردانندهء انجمن بودند. البته از همکاريهای حاجی محمد امين باوری، پوهنيار انجنير حضرت، انجنير رحيم، محبوب احمدزاده، و دست اندرکاران بخش تکنيکی در بهبود و پيشبرد آن نيز نميتوان ياد نکرده گذشت.

 

چشمگيرترين ويژگی نشست بروکسل، چگونگی راه اندازی آن با نام "پنجاهمين سالگرهء تولد جاودانياد ننگيال" بود. اينچنين طرح با چاشنيهای موسيقی و بازگويی خاطره های خوش و شادی آفرين از سوی دوستان و دوستداران ننگيال، گيرايی بيشتر داشت و فشرده نميشد به سوگ و دريغ و درد در نبود شاعری که هشت سال پيش در آوارگی جان سپرد.

 

ننگيال از سيماهای ماندگار ادبيات و نمايندهء راستين شعر امروز پشتو است. نامبرده با چاپ چهار گزينهء شعری به نامهای "دالي" (پيشکش/ دسته گل)، "سپيره داگونه او غوريدلی بزغلي" (ميدانهای تهی و نهالهای شگفته)، "هغه شيبی، هغه کلونه" (آن لحظه ها، آن سالها) و "ساسکی ساسکي" (قطره قطره) و داستان بلند "سيوري" (سايه) توانست جايگاه بلند خود را در ميان راهيان هنر و ادب کشور نمايان سازد.

 

"آس" (اسپ)، "دا کلی مه ورانوي" (اين دهکده را ويران نکنيد)، "يو باد، يو منصور" (يک باد، يک منصور)، "د هيلو بن" (باغ اميدها)، "له خوشحاله تر ننگياله" (از خوشحال تا ننگيال)، "دا د وچکالی گلان" (اين گلهای خشکسالي)، "بنگريواله" (دستبند فروش)، "زه او غر" (من و کوه)، "د وينو لار" (راه خون)، "کب" (ماهي)، "شپه" (شب)، و "گناه" از برازنده ترين دستاوردهای ادبی او به شمار ميروند.

 

 

 

گزينهء سروده های پراگنده به نام "سيندونه هم مري" (درياها نيز ميميرند) هفت ماه پس از مرگ شاعر به همت محمد اسماعيل يون گردآوری گرديد و با پشتيبانی "کانون فرهنگی افغانستان در جرمني" و به همت کتابخانهء دانش در دسمبر 1998 در شهر پشاور پاکستان چاپ شد.

 

اين کتاب 223 برگی با پيشگفتارهايی به قلم يون و انزور آغاز گرديده و با شعر معـروف "يو باد يو منصور" (يک باد، يک منصور) که واپسين غزل ننگيال پنداشته ميشود، پايان مييابد.

 

در بخشی از نوشتهء زرين انزور آمده است: "اگر در ميان نسل تازه نفس شاعران پشتو، تنها دو تن نيرومندتر، رخشنده تر و مطرحتر از ديگران باشند، يکی از آنها اسحاق ننگيال خواهد بود."

 

چندين غزل و سرودهء دارای اوزان آزاد مانند "ای شكاری اشنا! درته سلام كوم" (ای آشنای شکارچی! به تو سلام ميفرستم"، "بنگريواله توری بيا پر كلی راغله" (خالهء دستبند فروش باز به قريه آمد)، "آس" (اسپ)، "دا کلی مه ورانوي" (اين دهکده را ويران نکنيد)، "خلکو زه رسوا يم" (مردمان! من رسوايم)، "يو باد را لگيدلی ما له زانه سره وري" (بادی به رويم وزيده، مرا با خود ميبرد) از زبان آوازخوانان ناموری چون شاپيری نغمه، حفيظ الله گردش، رحمانی، همايون، مومند و منگل نيز به مردم رسانيده شده اند.

 

از اسحاق ننگيال افزون بر شعر و داستان، نوشته های ادبی ديگری نيز به جا مانده اند. همهء اين دستاوردها، از يادداشتهای پراکنده تا گفت و شنودها و نامه ها در کتابی به نام "سين په منگی کي" (دريا در کوزه) گنجانده شده اند.

 

کارهای ننگيال به پاس دريافتهای تازهء هنری، رسايی و سادگی بيان، اصالت محتوا، گزينش سوژه های دلانگيز و پرداختهای نوين، چندين بار، چه در زندگيش و چه پس از آن، از سوی سرودپردازان، نويسندگان، منتقدين و پژوهشگران درونمرزی و برونمرزها ارزيابی و بررسی شده اند.

 

از اين ميان، مجاور احمد زيار، واصف باختری، عبيدالله محک، زرين انزور، عبدالباری جهانی، اسد آسمايی، اکبر کرگر، محمد افضل تکور، حبيب الله رفيع، محمد اسماعيل يون، غفور ليوال، عبدالله بختانی خدمتگار، پير محمد کاروان، اجمل اند، پوهاند رسول باوری، دکتور رحمت گل زواکمن، کمال الدين مستان، زلمی هيوادمل، عارف خزان، دکتور خوشال روهی، عبدالهادی هادی، جاويد وردک، صديق الله بدر، لعل پاچا آزمون، نطيف تکل، احسان الله آرين زی، بادام ظريفی، اجمل تورمان، ستانه مير زهير، لطيف بهاند، حنان حبيبزی، نورالحبيب ايثار، نور مرداد، محمد الله رازق، احسان الله الينگاری، عيسا عالمی، و شماری از ادبياتشناسان ديگر درنگهای ارزشمندی به آفريده های وی داشته اند.

 

واصف باختری در ديباچهء "سايه" که در نوامبر 1998، از سوی ماهنامهء "ليمه" به دسترس مردم گذاشته شد. با سرنامه "و اين بار شاعر به پيشواز حادثه ميشتابد" نوشته است:

 

"و اما در باب محمد اسحاق ننگيال دوست گرانمايهء من و يکی از شعله های جوالهء شعر امروز زبان پشتو، به معنای ويژه يی که شعر امروز در نزد خواص ادب دارد و کار تازه اش:

 

از ننگيال تا کنون شعر خوانده بودم و مقاله و نقد. و من تاکنون نديده و نشنوده بودم که او به ادبيات داستانی نيز رغبتی دارد، نه در سطح خوانش و نقد و بحث که در حد آفرينش؛ تا آنکه "سيوري" را خواندم و بخشهايی از آن را دو باره خواندم. با آنکه سوگمندانه آشنايی من با زبان پشتو به تعبير قدما در کمال نقصان است، در حد فهم نارسای خويش دريافتم که محمد اسحاق ننگيال نه تنها در زبان مادری خود شاعريست پيشتاز و در اوج شگفتگی و بلوغ شاعرانه، بلکه برای زبان پشتو و ادبيات داستانی آن ميتواند به پديد آوردن کاری بپردازد که صادق هدايت بنياد آن را با نوشتن بوف کور در ايران گذاشت." (کابل، هفتم جدی سيزده هفتاد و سه)

 

اسد آسمايی نويسنده، پژوهشگر و استاد فلسفه نيز در پيشگفتاری با عنوان "سايهء شاعر" چنين آورده است: "سايه نقش يک کابوس، باران اشکهای يک شاعر، واگشايی اندوه پاک يک دلداده، و سرانجام گوشه يی از حقيقت دلخراش سدهء ماست."

 

اسحاق ننگيال در نوامبر 1956 در روستای بسرام، ولسوالی الينگار ولايت لغمان چشم به جهان کشود، آموزشهای نخستين را در زادگاهش فراگرفت، برای آموزشهای برتر راهی اکادمی سارندوی (پوليس) شد. وی پرداختن به فرهنگ و هنر را از گزارشها و تبصره های سياسی برای ماهنامهء "سارندوى" و هفته نامهء "پيام" آغازيد، دو دههء پسين زندگيش را بيشتر با شعر و داستان سپری کرد، و روز 28 اپريل 1998 در پشاور (پاکستان) چشم از جهان پوشيد.

 

جشن سالگرهء ننگيال در تالار بزرگ Place de la Vaillance با اشتراک بيشتر از سه صد تن، از ساعت 3:00 پس از چاشت تا 10:00 شب با شور و گرمای زيادی دنبال يافت و در پايان زمينهء ديدار نزديک دهها دوست از چهار گوشهء جهان که سالها همديگر را از ورای انترنت و ايميل ميشناختند، گرديد.

 

ديوار پشت ستيژ با عکس بزرگی از اسحاق ننگيال، مصراعهای آغازين شعر پرآوازهء "ای شکاری آشنا" (ای آشنای شکارچي) و درفش سادهء افغانستان آراسته شده بود. در بخشی از روی ستيژ شمعهای افروخته نمايانگر سالهای زندگی پربار نامبرده، و نقش و نماهای يادآور زندگی افغانی هر سو به چشم ميخوردند.

 

هنرمند نامور کشور حاجی محمد امين باوری در نقش سخنگو و گشايشگر برنامه، آغاز را با بهترين سرآغاز يعنی تلاوت آياتی از قرآن مجيد از سوی الحاج رحمت الله اعلام کرد و پس از آن با ديکلمهء متن کامل شعر روی ديوار، همه را به اقليم ياد ننگيال فراخواند.

 

"ای شکاری آشنا! درته سلام کوم"

ای آشنای شکارچی! برايت سلام ميفرستم

بگذار اين پرندهء سپيد پرواز کند

هشدار! انگشت به ماشه مفشار

 

سپس، نجيب احمدزی در نوشتهء بلندش نه تنها به فشردهء زندگينامه و کارنامهء هنری محمد اسحاق ننگيال پرداخت، بلکه بار ديگر از نيات و زمينهء فراهم آوردن اين برنامه و نقش ستودنی زرين انزور، گراف کارکردهای انجمن فرهنگی افغانهای بلژيک و پهلوهای ديگر نکوداشت و برگزاری پنجاه سالگی شاعر در افغانستان نيز ياد کرد.

 

احمدزی که تازگيها گذری به زادگاه ننگيال و ديدارهايی با خانوادهء آن مرحوم داشت، گفت: هواخواهان و دوستداران شاعر به کمک انجمن، کار آبادانی آرامگاه او را پايان داده اند و ساختمان گنبد بالای آن را رويدست دارند. کار گنبد نيز پيش از سرمای زمستان نهايی خواهد گرديد.

 

او گفت: همسر مرحوم ننگيال با سپاس از شخصيتها و نهادهای فرهنگی و نيز از کمکهای هنردوستان افغان ياد کرد و با ناشکيبايی زياد چشم به راه برگزاری پنجاه سالگی شوهرش در ولايت لغمان و برونمرزها بود.

 

نجيب احمدزی افزود: مردم محل به پاس بزرگداشت و پنجاهمين سالگرهء شاعر، خواهان آن شده بودند که آموزشگاه بزرگی در شهر مهترلام (لغمان) "ليسهء زنده ياد اسحاق ننگيال" نامگذاری شود. اين خواست که از پشتيبانی بسياری از شخصيتها و نهادهای ادبي/فرهنگی درونمرزی و برونمرزی و گردانندگان بخش معارف افغانستان بهره مند بود، با خوشرويی پذيرفته شد.

 

اينک "ليسهء زنده ياد اسحاق ننگيال" با داشتن دوهزار شاگرد، پنجاه تن آموزگار، و بيشتر از ده تن کارمند بخش تدريسی، اداری، کتابخانه و انجمن فرهنگی به خود ميبالد که ياد آن هنرمند از دست رفته را برای امروزيان و آيندگان زنده نگه خواهد داشت.

 

احمدزی از همکاريهای بيدريغ اسدالله دانش ساپی گردانندهء "دانش خپرندويه تولنه" (کانون نشراتی دانش) هم با حرمت ياد کرد و گفت: دانش شماری از آثار زنده ياد ننگيال مانند "سيندونه هم مري"، "سيند په منگی کي" و "سيوري" را بار دوم چاپ کرده و چندين کتاب ديگر به شمول گزينهء پيامها و سخنرانيها در يادنامهء امروزی را نيز به زودی تهيه و پخش خواهد کرد.

 

او افزود: تقريباً همزمان با نشست پنجاهمين سالگرد ننگيال در بروکسل، برنامهء همگون و حتا فراگيرتری در لغمان راه اندازی گرديده است.

 

احمدزی در پايان گفت: با دريغ، در سفر دوم آگاهی يافتم که در کنار آرامگاه ننگيال، مقبرهء همسرش که اندکی بيشتر از چهل روز پيش، چشم از جهان پوشيده است، نيز ديده ميشود. به اينگونه، بانو ننگيال آرزوی ديدن برنامهء پنجاهمين سالگرد همسرش را با خود به دل خاک برد.

 

شمار زيادی از پيامهای شادباش و همدردی از سوی شخصيتها، نهادها، انجمنها و سازمانهای فرهنگی از گوشه گوشهء افغانستان و جهان که اينجا به بخشی از آنها اشاره ميشود، به بروکسل رسيده بودند:

 

پيام "کانون فرهنگی گفت و شنود قندهار" از سوی دکتور طارق رشاد (خواننده: انجنير حضرت سادات)، پيام "انجمن شگوفايی فرهنگ افغانستان در جرمني" (خواننده: دکتور محمد صابر)، پيام انجمن فرهنگی افغانها در هالند (خواننده: دکتور رحمت گل زواکمن)، پيام "انجمن فرهنگی سلام در هالند" از سوی پوهاند محمد رسول باوری (خواننده: عتيق الله باوري)، پيام انجمن فرهنگی بينوا در قندهار (خواننده: عبدالله احسان)، پيامهای "افغان ادبی بهير" و "نهاد نقد رشاد" (خواننده: محمد امين کتوازي)

 

برخی از پيامهای يادشده، مانند يادداشت دامنه دار و انديشمندانهء دکتور رحمت گل زواکمن، نوشتهء تحليلی "ستاره يی که نيم سده نماند" از پوهاند رسول باوری و يادنامهء "ننگيال دوباره زنده ميشود" از عبدالله احسان در پيرامون زندگينامهء ادبي/ فرهنگی، نقش خيال، عشق، انساندوستی، عاطفه و انديشه در سروده ها و نيز خدمتهای ماندگار اين هنرمند انديشمند در راه بالندگی زبان و ادبيات پشتو، به ويژه در دو گسترهء شعر و داستان، درونمايهء گسترده تر از ادای مراتب حرمت و تبريک و دريغ داشتند و دربرگيرندهء بررسی و تحليل گوشه های گوناگون کار اسحاق ننگيال بودند.

 

در بخش مقاله ها، نخست احمد شاه امين گردانندهء "انجمن فرهنگی افغانها در مونشن" به نمايندگی از زرين انزور که هفت روز پيش از نشست بلژيک برای سهمگيری در برنامهء فرهنگی ديگری راهی افغانستان شده بود، "سايهء سنگين ننگيال" او را خواند.

 

 انزور در آن نوشته با نگاهی به مايه و ساختار بلند "سيوري" با کارگيری شيوه های نقد نوين، به بررسی زيبايی شناسانهء آن اثر پرداخته، و ويژگی نمادها و گرههای دشوارياب آن را نمايانده بود.

 

سپس، صبورالله سياه سنگ به خواندن يادنامهء "هشت سال بدون اسحاق ننگيال" که روز 30 اپريل 2006 برای گراميداشت از هشتمين سالروز وفات و جايگاه زنده ياد ننگيال در ادبيات افغانستان نگاشته شده بود، پرداخت. (اين نوشته در شمارهء 223، اول جون 2006 دوهفته نامهء "زرنگار" چاپ شده، و هشت ماه پيشتر در سايت زيبای "فردا" نيز بازتاب يافته است.)

 

سياه سنگ در پايان آن يادنامه، رونوشت گفت و شنودش با جاودانياد ننگيال که در شمارهء پنجم ماهنامهء "سباوون"، کابل، اگست 1990 بازتاب يافته بود، و نيز "سی دي" چند عکس پخش نشدهء شاعر را به انجمن فرهنگی افغانها در بلژيک اهداء کرد.

 

 دکتور خوشال روهی با خواندن "سايهء پريشان يک روان زخمي" که از ديد روانشناسی تحليل موشگافانه يی به شمار ميرود، ويژگيهای آشکار و نهان پديده ها، رويدادها و روندهای "سيوري" را بررسی کرد و توان هنری ننگيال در سيمانگاری آدمها و صحنه آرايی آن داستان را برجسته ساخت.

 

نوشته های زيرين که در ويژه نامهء ننگيال گنجانيده خواهند شد، نيز به برنامه رسيده بودند.

 

1) "ننگيال او د ننگيال غزل" (ننگيال و غزل ننگيال): محمد افضل تکور

2) "له خوشحاله تر ننگياله" (از خوشحال تا ننگيال): محمد افضل تکور

3) "ننگيال له ژونده په ننگونو کي" (ننگيال در همآورديها با زندگي): محمد اکبر کرگر

4) "د عقل او جنون جگره د ننگيال په آثارو کي" (ستيز عقل و جنون در آثار ننگيال): محمد اکبر کرگر

5) "شاعر د سپين آس په لته" (شاعر در جستجوی اسپ سپيد): نطيف تکل

6) "ماضی پانه واوشته" (برگ روزگار گذشته برگردانده شد): نظيف تکل

 

بخش سوم برنامه با خواندن سروده هايی که بيشتر به ياد و بزرگداشت نام زنده ياد ننگيال پيوند داشتند، آغاز گرديد.

 

نخست صبورالله سياه سنگ متن اصلی و برگردانهای فارسی سه شعر پرآوازهء "آس" (اسپ)، "کب" (ماهي) و "برخه" (سهم) را با خاطره ها و يادداشتهايی در پيرامون هر کدام آنها، پيشکش کرد. سپس سرودپردازان زيرين با تحفه های شاعرانهء شان به برنامه رنگينی بيشتر بخشيدند: مبارز ساپی، خيال محمد کتوازی، جاويد احمدزی، نسيم ستوری (با ديکلمهء شعری از مرحوم کبير ستوري) و صديق الله اکبری (با ديکلمهء شعری از ننگيال).

 

اين بخش با طنز زيبايی در پيرامون دو نشست در کاخ سپيد و کاخ سرخ از سوی حاجی محمد امين باوری پايان يافت.

 

 

پس از دم گرفتن کوتاهی برای نان شب، برنامه با بخش "تنگ تکور" (ساز و سرود) از سوی هنرمندان نامور کشور و شماری از دوستداران موسيقی دنباله يافت. در اين بخش نادر صديقی (آوازخوان) و بشير طهماس (هارمونيه نواز) از جرمنی و صنم گل (طبله نواز) از افغانستان با آهنگهای شاد که بيشتر روی شعرهای زنده ياد ننگيال بنياد نهاده شده بودند، برنامه را پيش بردند.

 

ساز و سرود با آهنگی به آواز گيرای محمد امين باوری پايان يافت.

 

برنامهء بزرگداشت پنجاهمين سالگرد اسحاق ننگيال، افزون بر ارزش هنری و فرهنگی پيشگفته، از نگاه هنجارمندی، مهماننوازی، و ارجگذاری به يگانگی زبانهای پشتو و فارسی با ستردن هر گونه مرزی در ميان آنها نيز ستايش برانگيز بود.

 

[][]

 

ريجاينا (کانادا)

بيست و يکم نوامبر 2006

 

 

 

 

 

 «»«»«»«»«»«»«»«»

 

 

 

 

 


 

اجتماعی ـ تاريخی

صفحهء اول