صبورالله سياه سنگ |
کناره
سراينده: Sylvia Plath برگردان: صبورالله سياه سنگ
اشاره ها
"کناره" بايد يکی از دو سرود واپسين Sylvia Plath باشد، زيرا در پای آن (و نيز در زير سرود "بالونها") ميخوانيم: پنجم فبروری 1963. پس از اين دو شعر، نوشتهء ديگری از نامبرده که در يازدهم فبروی همان سال خودکشی کرد، ديده نشده است.
"کناره" با داشتن چندين نماد و نمود کمک کننده، نيرومندترين و روشنترين پيشنمای مرگ سيلويا پلات به شمار ميرود.
برخی از برداشتهايم از پاره های "کناره" را همينجا مينويسم و از خوانندهء گرامی خواهشمندم مرا به بيراهه_پيمايی و کاستی ديد و دريافتم بياگاهاند:
1) کناره: رسيدن به ايستگاه واپسين، لبه، مرز (ميان زندگی و مرگ) 2) پخته شدن زن: سی ساله شدن (سيلويا هنگام مرگ)، تمام شدن زندگی شاعر، پوره شدن نه ماه بارداری، در آستانه ء خودکشی ايستادن، 3) لبخند دستاورد_نما: نشانهء پيروزی، چيره شدن بر غم زندگی، مرگ خود خواسته (خودکشي) 4) دامن بلند: تنپوش شبانه، دنبالهء اندوه هميشه، چسپيدن آرمان و آرزو و کودکان به دامن مادر 5) پاهای برهنه: نشانهء رسيدن به خانه و بيرون کشيدن کفش از پا 6) همين و پايان: ايستگاه واپسين، مرگ 7) مار سپيد: دو کودک بيگناه سيلويا و نيکلاس) خزيده در بستر 8) چنبر زدن: شايد کج و تابيده خوابيدن کودکان به خاطر سردی هوای شب يازدهم فبروی 1963 9) کوزهء کوچک تهی از شير: ظرف شيری که سيلويا چند ساعت پيش از خودکشی برای دو فرزندش گذاشته بود، نيز شايد اشاره به پايان يافتن مادر و شير مادر به کودکان باشد. گرچه هنگام خودکشی شاعر، فريدا سه سال و نيکلاس يک سال داشت. 10) واپس در خود کشيدن: شايد روند وارونهء مفهوم زايش، چيزی مانند اندوه رها کردن دو کودک را با خود به گور بردن؟ 11) سر به هم آوردن گلبرگهای سرخ: باز هم روند وارونهء مفهوم زايش 12) پيچيدن باغ به خود: به گمان زياد همانا روند وارونهء مفهوم زادن، سر آمدن زندگی 13) خون دادن خوشبوها از گلوگاه شبو: خودکشی خموشانه در بيگناهی 14) ماه اندوه ندارد: پديده زندگی، پس از مرگ من همچنان جاری است 15) روپوش استخوانی ماه: سپيدی مهتاب، تابيدن روشنی ماه 16) خوگرفتن به چيزی از همين دست: مرگ آزمايی چندين سالهء سيلويا پلات 17) به هم آمدن پرده ها: پايان يافتن نمايش زندگی 18) "آشفته پنداری نيازمندی يونان باستان" در آغاز برايم گنگ بود. به کمک جستجوگر گوگل دريافتم که اين استعاره ميتواند با پيوند مادر و کودک در افسانهء "ماديه" يونان کهن گرهی داشته باشد. 19) "کناره" سه رنگ کنجکاوی برانگيز نيز دارد. هر کدام آنها ميتواند در واگشايی اين سروده کارآ باشد:
01) سپيد: مار سپيد، دو کودک سپيد، شير، سپيدی استخوان، روشنی ماه 02) سرخ: گلبرگها، رنگ و هوای باغ، زادن، مرگ/خودکشی 03) سياه: پردهء پايان نمايش زندگی، تيرگی بخت شاعر
20) برای ديدن متن انگليسی "کناره" ميتوان رو آورد به: www.poemhunter.com/p/m/poem.asp?poet=6642&poem=29362
[][] کانادا هفدهم اپريل 2006
|