© Farda فـــــردا

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

داکتر اکرم عثمان

 

 

 

 

 

داکتر اکرم عثان

 سويدن

 

 

 

 

عبدالقدير پورغنی

 شاعر بزرگی که از نو بايد شناخت

 

 

 

 

کابلزمين از سده های بسيار دور گهواره و گور هزاران سيمای افتخارآفرين و شاز می باشد. اگر از يادکرد دوبارهء چهره های اسطوره ای کابلی ها چون «رودابه» مادر جهان پهلوان رستم در شاهنامهء فردوسی بگذريم بايد از پهلوانان و مدافعان کابلی ياد کنيم که در زمان رتبيل شاهان در مقابل ايلغار تازی ها سينه سپر کردند و از کوه و کمر و دشت و دمن کابل پاسداری نمودند.

 

پسانر در قرن نزدهم هنگام تجاوز انگليس بازهم عياران کابلی دمار از روزگار فرنگی درآوردند و از کشته پشته انداختند و در سدهء بيستم بازهم جانبازان کابلی در کسوت کاکه ها وارد ميدان شدند و روس بی آزرم را چنان تنبيه کردند که در تاريخ آن متجاوز خون آشام سابقه نداشت.

 

انعکاس آن خاطره ها در پندار و گفتار و قلم و قدم کاکه های کابلی، صفحهء درخشان تاريخ ادبيات ما را تشکيل ميدهد و از درخشش استعداد آتش نفسانی خبر ميدهد که حامل و ناقل صفات جليل رفتگان بلندنظر خويش بودند.

 

يکی از آن صاحبدلان شادروان عبدالقدير پورغنی می باشد که در تقوا و سخا و عياری و جوانمردی سرخيل اقرانش بود و بدون تظاهر و خودنمايی قلم زد و ديوان فراهم آورد که گواه ذوق سليم و ورود وسيعش در هنر سرايش ِ گونه های مختلف شعر می باشد.

 

مطالعهء سرود های آبدار او ميرساند که پورغنی اهل تفحص و تحقيق بود و ورودی وسيع در فنون و صنايع ادبی داشت.

 

به تائيد شمار کثيری از ارادتمندانش که از نزديک با او حشر و نشر داشتند پورغنی صاحب حافظهء بسيار قوی بود و در مجالس انس مرکب از دوستان شعرشناسش به مناسبت هر موضوعی، ده ها شعر تر از شعرای بزرگ ديروز و امروز را از بر ميخواند و حيرت مجلسيان را بر می انگيخت.

 

در آنجا که پورغنی مرد درويش خو و قلندر مشرب بود و به جد از تفاخر، تظاهر و بلندپروازی دوری ميگزيد، پيوسته در اختفای هنرهايش می کوشيد. او هرگز نخواست که وجيه المجالس گردد.

بنابر آن بيشتر رسانه های رسمی از وجود چنان شخصيتی در جامعهء ادبی ما بی خبر ماند ولی اکنون که ديوان آراسته و پيراسته اش به همت دختر حقشناس و فرهيخته اش سهيلا احمدی غنی و اهتمام جناب نصير مهرين به زيور چاپ آراسته شده، يقين کامل و اطمينان واثق دارم که ادبيات شناسان کشور ما به کشف جنبه های سيرشمار شادروان عبدالقدير پورغنی خواهند شد و در خواهند يافت که شاعر صاحب قريحه و بلند دستی در زمان شان ميزيست که به شدت مستحق بازشناسی می باشد.

 

 

همچنين مجلس يادبود از آن بزرگوار که در آلمان برگزار شد سزاوار تحسين فراوان می باشد.

 

کانون قلم افغانها در سويدن مطالعهء  ديوان منقح مرحوم عبدالقدير پورغنی را به اهل قلم و ادبيات دوستان توصيه می کند و زحمات مستمر و ارجناک بانو سهيلا احمدی غنی و آقای نصير مهرين را به ديدهء قدر می نگرد.

 

 

 

 


 

ادبی هنری

 

صفحهء اول