© Farda فـــــردا

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

صبورالله سياه سنگ

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

متن سخنرانی فشرده در محفل تجليل از هشتم مارچ در استکهلم

 

 

 

 

پنچ عکس _ نوشته

 

صبورالله سياه سنگ

hajarulaswad@yahoo.com

 

 

 

 

 

ميگويند خداوند آدم و حوا را از بهشت برون راند. هر باری که به  اين فرمان آفريدگار انديشيده ام،  ته دل گفته ام: آدم با داشتن همرهی چون حوا چرا بايد نگران از دست دادن بهشت باشد.

 

هر کودک از نخستين فرزند آدم تا نوزاد بامداد همين امروز همينکه چشم باز کرده برای ديدن، يا زبان کشوده برای گفتن، نامی برتر و نشانی فرازتر از "مادر" نديده و نگفته است.

 

اگر تاريخ شرق سرنوشت پريشان زن را به خط شکست و پيچان نوشته، فرهنگ چغرافيای آفتابسوختهء ما اين سرافرازی را دارد که بخش چشمگيری از آفريده های هنريش را آشکارا "عشق" ناميده و همه آنها را به معشوقی که بيشتر "زن" بوده، پيشکش کرده است.

 

تبهکاران آزرم نشناس بايد دوبار شرمسار دادگاه تاريخ باشند: بار نخست برای آدمی که به دست آنها کشته ميشود و بار دوم برای اندوه بيکران مادری که به خاطر کشته شدن هر فرزند، روزی هزار بار ميميرد و بازهم زنده ميماند تا برنامهء شکنجه اش دنباله يابد.

 

درين ميان زن افغان همواره به سنگ ته اجاق ميماند، زيرا پيوسته ميسوزد و در همه شبهای ميان بزرگداشت دو هشت مارچ خاموش و فراموش ميشود.

 

شگفتی راستين کردار زن افغان ولو در بستر مرگ هم باشد، در واپسين سخنش است. او که از رفتن خويش آگاه است، به يکايک آدمهای ميان خانه ميگويد: "قربان سرت شوم!"

 

ستايش پديدهء اين چنين پاکيزه سرشت و سترگ را زبان و الفبای تازه تری بايد.

فری به تو ای زن، ای فردوس روی زمين

درود بر تو ای فروزانترين نماد آفرينش و قربانی ديرين

جهان بی ما باد و بی تو نه، ای اشک تاريخ، سنگ صبور سنگين، نازنين

 

[][]

 

سويدن، 4 مارچ، 2006

 

 

 

 

 

 


اجتماعی ـ تاريخی

 

صفحهء اول