© Farda فـــــردا

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

صبورالله سياه سنگ

 

 

 

 

 

 

سوگسرود پناهندگان

سراينده: Wystan Hugh Auden

برگردان: صبورالله سياه سنگ

hajarulaswad@yahoo.com

 

 

 

 

 

ميگويند اين شهر ده مليون باشنده دارد

برخی در خانه های با شکوه و ديگران در دخمه ها زندگی ميکنند

 

با ا ينهمه، ما را جايی نيست

نازنين!

ما را جايی نيست

 

روزی ما هم کشوری داشتيم و نازش ميپنداشتيم

به نقشه نگاه کن، به چشمت خواهد خورد

 

اکنون نميتوانيم آنجا برويم.

نازنين!

اکنون نميتوانيم آنجا برويم

 

در گورستان دهکده قامت می افرازد کهن درخت هميشه سبزی

که هر بهار تازه به تازه شگوفه ميدهد

 

گذرنامه های کهن نميتوانند چنان باشند

نازنين!

گذرنامه های کهن نميتوانند چنان باشند

 

قونسل مشت به روی ميز کوبيد و گفت:

"اگر گذرنامه نداريد، رسماً در شمار مردگانيد!"

 

ولي، ما هنوز زنده ايم

نازنين!

ما هنوز زنده ايم

 

به کميتهء "امور مهاجرين" رفتم

نخست چهارپايه يی تعارف کردند تا بنشينم

و سپس به نرمی افزودند: "برو! سال آينده بيا!"

 

امروز کجا برويم؟

نازنين!

امروز کجا برويم؟

 

به تالار سخنرانی رفتم

سخنران برخاست و گفت:

"اگر بگذاريم اينجا بيايند،

آنها نان ما را خواهند دزديد."

 

روی سخنش با تو و من بود

نازنين!

روی سخنش با تو و من بود

 

پنداشتم که غرش تندر از آسمان به گوشم آمد

هيتلر بود که بر سر اروپا فرياد ميزد: آنها بايد بميرند!

 

هدفش ما استيم

نازنين!

هدفش ما استيم

 

ديدم: سگ شيکپوشی را

ديدم: دری باز شد و گربه يی پا در ميان خانه گذاشت

 

آنها يهودهای جرمنی نبودند

نازنين!

آنها يهودهای جرمنی نبودند

 

به سوی بندرگاه رفتم و کنار ديوار کرانهء آب ايستادم

ديدم: ماهيان شنا ميکردند، گويی آزاد آزاد بودند

 

ده گام آنسوتر،

نازنين!

تنها ده گام آنسوتر

 

از ميان جنگل گذشتم

پرندگان بر درختها ترانه ميخواندند

آنها سياستمدار نداشتند و از ته دل چهچه ميزدند

 

آنها از نژاد آدم نيستند

نازنين!

آنها از نژاد آدم نيستند

 

خواب ميديدم:

آسمانخراشی هزار منزله پيش چشمم بود

هزار روزنه و هزار دروازه

 

از آن ميان، يکی هم از ما نبود

نازنين!

از آن ميان، يکی هم از ما نبود

 

در پهندشت بزرگ، زير برف ايستادم

ده هزار تفنگدار اينسو و آن سو ميشتافتند

 

آنها در جستجوی تو و من بودند

نازنين!

آنها در جستجوی تو و من بودند.

 

[][]

ريجاينا (کانادا)

بيست و هفتم دسمبر 2005

 

 

 

اشاره ها

 

1) او را بيشتر به نام کوتاه WH Auden ميشناسند. نامبرده روز 21 فبروری 1907 در انگلستان چشم به جهان کشود و پس از آوارگيهای فراوان روز 29 سپتمبر 1973 در آستريا مرد.

 

2) "سوگسرود پناهندگان" افسانهء غم انگيزی دارد. چون و چند اين سروده با برخی از رازهای نهفته و زمينهء سرايش آن به زودی به خوانندگان گرامی سايت "فردا" پيشکش خواهد شد.

 

3) برای خواندن متن اصلی اين شعر ميتوان رو آورد به:

www.ppu.org.uk/learn/poetry/poetry_against1.html

 

 

 


ادبی هنری

 

صفحهء اول